حالت تاریک
دوشنبه, 17 آذر 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی عصرهمدان هستید؟
اشتباهات راهبردی آموزش عالی
یادداشت؛

اشتباهات راهبردی آموزش عالی

توسعه علوم پایه در هر کشوری موتور محرک پیشرفت علمی، اقتصادی و اجتماعی در آن کشور است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصرهمدان» سید حمیدرضا حسینی مدرس دانشگاه درباره اشتباهات راهبردی آموزش عالی نوشت؛ توسعه علوم پایه در هر کشوری موتور محرک پیشرفت علمی، اقتصادی و اجتماعی در آن کشور است. 

اما مسیر این توسعه در نبود یک نقشه راه علمی، نیاز سنجی دقیق و چشم انداز بلند مدت می تواند به بیراهه ای مهلک تبدیل شود.

تأسیس دانشگاه‌های بزرگی مانند پیام‌نور، دانشگاه آزاد اسلامی و ده‌ها دانشگاه دولتی و غیرانتفاعی در شهرهای کوچک (دانشگاه های اقماری) در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ با هدف عومی‌سازی آموزش عالی و پاسخ به تقاضای انبوه جوانان انجام شد.

با نگاهی به پیامدهای این سیاست، می‌توان آن را نمونه‌ای کلاسیک از تصمیم‌گیری کمّی‌گرا بدون پشتوانه راهبردی کیفی دانست که سرمایه‌های عظیم مادی و انسانی کشور را به هدر داد. دانشگاه پیام نور در سال ۶۷ با این پشتوانه فکری تاسیس شد که تعداد زیادی از جوانان کشور در بهبوهه انقلاب و جنگ تحمیلی از تحصیل باز ماندند و اگر بستری فراهم شود که این جوانان در زیرساخت موجود و در ایام آخر هفته بتوانند تحصیل کنند هم برای خودشان و هم برای مجموعه سیستم مفید خواهد بود.

اما این هدف در قانون سوم توسعه به فراموشی سپرده شد و کم کم کمیت بالا گرفت و در هر شهر و روستایی یک دانشگاه پیام نور سبز شد.

از طرفی دانشگاه آزاد در رقابت با این فراگیری دانشگاه پیام نور این مسیر غلط را تشدید کرد و بدون هیچ منطقی به توسعه دانشکدگان خود پرداخت. در این میان دانشگاه های مادر نیز برای جا نماندن از این رقابت احمقانه شروع به تاسیس دانشگاه های اقماری کردند و بسیاری از منابع و فرصت های کشور را هدر دادند.

 اشتباهات محوری در این تصمیم‌گیری ها را می توان در موارد زیر دسته بندی کرد:

 ۱. اولویت کمیت بر کیفیت: سیاستگذاران، «تعداد فارغ‌التحصیل» را به عنوان شاخص موفقیت تعریف کردند. این نگاه، منجر به تأسیس مراکز متعدد دانشگاهی بدون زیرساخت‌های لازم (کتابخانه، آزمایشگاه، استاد مجرب) شد که نتیجه آن فارغ‌التحصیلانی بسیار با مدارک دانشگاهی اما فاقد مهارت‌های لازم برای بازار کار بود.

 ۲. تخریب «برند دانشگاهی»: با گسترش بی‌ضابطه، ارزش و اعتبار مدرک دانشگاهی به شدت تنزل یافت. امروز مدرک بسیاری از این دانشگاه‌ها در بازار کار و حتی برای ادامه تحصیل در دانشگاه‌های معتبر جهان، فاقد اعتبار لازم است.

 ۳. غفلت از نقش استاد: در مدل‌هایی مانند پیام‌نور که بر محور خودآموزی و غیرحضوری استوار است، نقش حیاتی استاد به عنوان «مربی و منتقد» حذف شد. در دانشگاه‌های اقماری نیز اساتید غالباً به صورت پاره‌وقت و با انگیزه پایین فعالیت می‌کنند. دانشگاه آزاد میز تا همین اواخر دارای هیات علمی کافی نبود و اکثرا بصورت حق التدریس با مبالغ بسیار ناچیز مشغول به تدریس بودند.

 ۴. بی توجهی به نیازهای واقعی بازار کار: توسعه رشته‌های دانشگاهی بدون هیچ مطالعه و ارتباطی با نیازهای صنعت و اقتصاد کشور صورت گرفت. نتیجه، بیکاری انبوه فارغ‌التحصیلان و ایجاد شکاف عمیق بین «نظام دانشگاهی» و «نظام اقتصادی» بود.  

۵. توزیع نامتوازن جغرافیایی: تأسیس دانشگاه در هر شهر کوچک، اگرچه در کوتاه‌مدت رضایت محلی ایجاد کرد، اما باعث تکه‌تکه شدن منابع مالی شد و از تمرکز سرمایه بر روی ایجاد چند قطب علمی بزرگ و اثرگذار جلوگیری کرد.  

۶. هدر رفت سرمایه مالی: بودجه کلانی که صرف ساخت‌وسازهای فیزیکی، حقوق پرسنل و یارانه‌های آموزشی شد، می‌توانست در مسیرهایی مانند تقویت دانشگاه‌های تراز اول کشور (مانند تهران، شریف، صنعتی اصفهان)، توسعه مراکز تحقیق و توسعه (R&D) در صنایع، یا ایجاد مدارس فنی-حرفه‌ای نخبه‌پرور سرمایه‌گذاری شود که بازده اقتصادی و علمی به مراتب بالاتری داشت.

۷· سرمایه انسانی: بزرگ‌ترین ضربه، هدررفت پتانسیل میلیون‌ها جوان بود. آنان سال‌ها از عمر خود را صرف تحصیل در رشته‌هایی کردند که نه علاقه‌ای به آن داشتند و نه آینده شغلی برایشان متصور بود. این موضوع به «کاهش سرمایه اجتماعی» و ایجاد نوعی بی‌اعتمادی به نهاد علم انجامید.

 همه این موارد در حالی است که کشورهای متعدد در جهان همزمان با ما مراکز آموزش عالی را توسعه دادند و قالبا با تمرکز سرمایه و سرمایه گذاری کلان در اندک مدتی موفق به تاسیس دانشگاه های با رنک بسیار بالا شدند.

 نهایتا اینکه سیاست توسعه کمّی آموزش عالی، اگرچه در ظاهر موفقیتی عوام‌پسند بود، اما در عمل، یکی از پرهزینه‌ترین اشتباهات راهبردی کشور را رقم زد.

این سیاست نه تنها بازدهی مطلوبی نداشت، بلکه با توزیع ناموزون منابع، باعث تضعیف بنیان‌های کیفی علم و فناوری در ایران شد و آثار منفی آن بر اقتصاد و جامعه تا سال‌ها ادامه خواهد داشت. درس اصلی این است که توسعه واقعی، نه در افزایش شمارگان مدارک، که در ارتقای کیفیت، نوآوری و ارتباط موثر با نیازهای جامعه تحقق می‌یابد.

 

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!