• امروز : جمعه - ۱۴ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 3 May - 2024
7
شبیه خوان حضرت ابوالفضل(ع):

عاشورا بی عشق و وفای عباس(ع) معنا ندارد

  • کد خبر : 190637
  • 29 تیر 1402 - 10:08
عاشورا بی عشق و وفای عباس(ع) معنا ندارد
عباس تعزیه ما می گوید: نمی شود دل را از آن لحظه خداحافظی سیدالشهدا(ع) در کنار نهر علقمه با عباس(ع) به سادگی عبور داد.چه غمی و چه داغی و چه دوری و چه آهی از جهل کوفیان بی وفا و چه وفایی داشت ابوالفضل(ع) که مردانه پای قول و قرارش ایستاد.
به گزارش عصر همدان؛ حلقه محاصره تنگ و تنگتر می شود، عباس(ع) تعزیه رمقی براش باقی نمانده، نفس هایش هم به شماره افتاده. نمی داند در این گیر و دار جنگ و بی وفایی کوفیان برادر را صدا بزند یا نه! صدا می زند. دستی برایش نیست که بر روی زانو زند و یا علی(ع) گویان و برخیزد و علمدار فرزندان زهراء(س) باشد.تیر که به مشک خورد، آب هم کم کم ریخت، مشک را به دندان گرفت.عمود که به سرش خورد مشک افتاد، هرچند مشک از آن همه تیر در امان نمانده بود. ناخودآگاه برادر را صدا زد؛ حسین جانم! برادرم!… اینجا که می رسد غوغایی به پایی می شود.گریه ها اوج می گیرد. گونه های عزاداران خیس خیس.حتی آن کودک نشسته در کنار نهر شبیه سازی شده هم گریه اش بالا می گیرد و زنان بر سر و صورت می زنند و مردان یا عباسشان به گوش فلک می رسد تا همه با همهمه فرشتگان ناله کنان یا عباس(ع) گویند. ابوالفضل(ع) که بر زمین افتاده، برادر را بر بالای سر خود می یابد، نگاهشان بهم گره می خورد و قلب ها از غریبی و بی کسی حسین(ع) فشرده می شود و نفسی بالا نمی آید.امتداد نگاه عباس تعزیه ما به خیمه می رود، نگاهی که چند ساعت بعد همان نگاه و مظلومانه تر، امامش به خیمه می اندازد و نگران از اهل حرم. انگار چادرهای سوخته و مهمتر موهای سوخته و گونه های نیلی و گوشواره ای خونین بر زمین افتاده، یاد کوچه های خفقان مدینه و آن رد خون کنار درب سوخته را می خواهند تکرار کنند.
و اما برسیم به فردی که همزمان با دهه محرم شبیه عباس(ع) می شود در تعزیه روستای گراچقا. همزمان با ایام سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبدالله حسین(ع) مراسم تعزیه خوانی در شهرها و روستاها برپا می شود، تماشایی و عبرت آمیز.
امروز بر آن شدیم تا با یکی از کارمندان دادسرای همدان به گفتگو بنشینیم؛ هم اویی که از سال ۱۳۹۲ تعزیه خوانی را به صورت حرفه ای انجام می دهد. هم اویی که در اوج مشغله کارهای دادسرا و سختی کارش بعدازظهرها، خسته، اما دلداده نقش خود را برای تعزیه خوانی تمرین می کند.
نامش محمد است و فرزند شهید مصطفی محمدی و اما ادامه ماجرا و گفتگوی ما با محمدی.
* چه شد که تعزیه خوان شدید؟
محمدی: تعزیه روستای ما معروف است.مفصل برگزار می شود.نهری می سازند شبیه فرات و تل زینبه ای و خیمه ها و هر آنچه که نیاز است برپا می شود.اهالی روستا به مانند مناطق دیگر دل در گرو محبت اهل بیت(ع) داده اند و من از همان کودکی در کنار تعزیه خوانان می ایستادم، سلام و احوالپرسی داشتم و در خانه و مدرسه جملات آنان را با خود مرور می کردم.از علاقه ام همه روستاییان مطلع بودند تا آن که نزدیکای محرم سال ۱۳۹۲ آهسته و خرامان از خیابان پاستور در همدان، قدم زنان می رفتم که ناگاه دستی بر روی شانه ام خورد.یکی از اهالی روستا بود با پیشنهادی که نه گفتن برایش جایز نبود، گفت می‌آیی و امسال شبیه عباس باشی در تعزیه روستا؟ نیکی و پرسش! رفتم و بازی من مورد قبولشان واقع شد.بماند که اسم و رسم عباس(ع) و ابهت ایشان کجا و من خادمش کجا.
*بدعت هایی ناخواسته در برخی تعزیه خوانی ها و حتی مداحی برخی مداحان و نوحه سرایان است، برای آنکه از این آسیب در امان بمانید چه اقدامی انجام داده اید؟
محمدی: به نظرم مقتل لهوف که کتابی است در مصائب واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) نوشته سید بن طاووس حلی، بهترین راهنما برای تعزیه خوانان است و ما نیز از این کتاب بهره گرفته ایم. *کدام لحظه از عاشورای حسینی برایتان تلخ تر است؟ محمدی: به طور قطع سخت است که بگوییم در آن واقعه جانسوز و آن ذبح عظیم کدام لحظه اش تلخ است، لحظه ای در عاشورا آرام و قرار نیست.از آن تیر سه شعبه و گلوی ۶ ماهه و نحیف و باریک که برید و پاره شد بگویم یا آن بدن اربا اربا علی اکبر(ع)؟ از آن نگاه مضطرب زینب(س) در کنار قتلگاه و قلب به تپش افتاده رقیه(س) از دیدن آن سیاهی لشگر حرامیان بگویم یا عمودی که بر سر علمدار دشت نینوا فرود آمد؟ از آن بدن های چاک چاک و عریان و اجساد خونین افتاده بر زمین داغ کربلا بگویم یا تشت خون و رقیه(س) و سر بریده و خونین پدر؟ در حال نمی شود دل را از آن لحظه خداحافظی سیدالشهدا(ع) در کنار نهر علقمه با عباس(ع) به سادگی عبور داد.
چه غمی و چه داغی و چه دوری و چه آهی از جهل کوفیان بی وفا. و چه وفایی داشت ابوالفضل(ع) که مردانه پای قول و قرارش ایستاد و آن امان نامه کفر را در شب عاشورا نپذیرفت و دست رد بر سینه گرگ صفتان زد.
*چه کنیم از قافله امام زمانمان نه عقب بمانیم و نه جلو بزنیم؟
محمدی: عاشورا همه اش برای ما درس است.درس شناخت خواص و عوام‌.درس شناخت امثال خواصی به مانند صرد خزایی که هیچ گاه موقعیت زمانی و مکانی خود را نشناختند و اگر نبود تصمیمات آنان چه بسا حسین(ع) و اهل بیتش به قتلگاه نمی آمدند. عاشورا یعنی آن که در بحبوحه جنگ هم که باشی نباید نماز اول وقتت قضا شود، عاشورا تلفیق عشق است و ولایتمداری و وفای عباس(ع) و آن وفاداری که نشان داد تا پای جان باید در رکاب ولی باشیم.عاشورا نماد حریت برای آنانی است که دنبال آزادگی هستند. و اما بنگریم که امام زمانمان(عج) امروز چه می خواهد تا آن گونه باشیم.
انتهای پیام/زنگنه
لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=190637
  • دیدگاه‌ها برای عاشورا بی عشق و وفای عباس(ع) معنا ندارد بسته هستند

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.