حالت تاریک
جمعه, 14 آذر 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی عصرهمدان هستید؟
حذف یارانه با معیارهای پنهان
عصر همدان گزارش می‌دهد؛

حذف یارانه با معیارهای پنهان

دهک‌بندی درآمدی بدون شفافیت، با معیارهای نامشخص اجرا می‌شود. خرید خودرویی مانند پراید، خانوار را از یارانه محروم می‌کند. این روند به بی‌اعتمادی عمومی دامن زده است.

به گزارش خبرنگار  گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «عصرهمدان»؛ سیاست‌های حمایتی و توزیع یارانه‌ها در هر کشوری، بر پایه‌ی شناسایی دقیق گروه‌های نیازمند و تخصیص بهینه منابع محدود ملی استوار می‌شود. سنگ بنای این شناسایی، «دهک‌بندی درآمدی» است؛ فرآیندی که در تئوری قرار است خانوارها را بر اساس معیارهای عینی و شفاف درآمدی و هزینه‌ای، در طیفی از یک تا ۱۰ مرتب کند تا حمایت‌های دولت به هدفمندترین شکل ممکن به دست نیازمندترین اقشار برسد. این تقسیم‌بندی زمانی می‌تواند به عدالت توزیعی بیانجامد که همگان به قواعد بازی اطمینان داشته باشند، معیارها از پیش مشخص و اعلام شده باشد، و شهروندان بدانند که هر اقدام اقتصادی آنان چه تأثیری بر موقعیت حمایتی آنها خواهد گذاشت.

اما در عمل، شاهد پدیده‌ای کاملاً متفاوت هستیم. دهک‌بندی درآمدی خانوارها به یک ابهام بزرگ و یک معضل اجتماعی-اقتصادی تبدیل شده است. دولت به صورت متناوب و بدون اعلام قبلی، این دهک‌بندی را تغییر می‌دهد. فرآیندی که در پسِ پرده‌ای ضخیم از عدم شفافیت قرار دارد و معیارهای دقیق و قابل فهمی برای عموم مردم ارائه نمی‌دهد. این عدم شفافیت، خود به تنهایی یک مشکل بزرگ است، اما زمانی به یک بحران اعتماد تبدیل می‌شود که تغییرات ایجاد شده، با واقعیت‌های عینی زندگی مردم در تناقض آشکار قرار گیرد.

نمونه‌های عینی و ملموس، این تناقض را به خوبی نشان می‌دهند. چگونه است که یک خانوار کارگری با درآمد ثابت و کم، صرفاً به دلیل خرید یک خودروی ساده و ضروری مانند پراید که خود نشانگر سال‌ها تلاش و پس‌انداز است ناگهان از دهک میانی درآمدی به دهک‌های بالاتر پرتاب می‌شود؟ آیا منطقی به نظر می‌رسد که مالکیت یک زمین کشاورزی کوچک ارثی، بدون ایجاد هیچ درآمد افزوده‌ای، باعث خروج یک خانواده معلم از چتر حمایتی دولت شود؟ یا خرید یک دستگاه موتور دست دوم برای درآمد یک خانواده است، نشانه‌ای از ثروتمند شدن یک خانوار محسوب گردد؟

این پرسش‌ها، تنها نوک کوه یخ یک نارضایتی عمیق‌تر هستند. این تغییرات ناگهانی و غیرمنطقی، تنها به معنای از دست دادن مبلغی یارانه نقدی نیست. این پدیده، پیام‌های مخربی را به جامعه القا می‌کند، پیام اینکه «تلاش برای بهبود زندگی، مجازات به دنبال دارد»، پیام اینکه «پیشرفت کوچک و خرید دارایی‌های ضروری، می‌تواند موقعیت حمایتی شما را نابود کند»، و پیام اینکه «دولت نه بر اساس واقعیت زندگی شما، بلکه بر اساس داده‌های سرد و نامفهوم یک پایگاه داده، در مورد شما قضاوت می‌کند». اینجاست که این موضوع از یک اشکال اداری فراتر رفته و به یک کانون تولید ابهام، بی‌اعتمادی و پرسش‌های جدی درباره عدالت، شفافیت و خرد حکمرانی تبدیل می‌شود.

 

خرید ضروری که سبب محروم شدن از حمایت دولت شد!

رضا زارعی در گفتگو با خبرنگار گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ در خصوص تجربه شخصی خودش با تغییرات دهک‌بندی اظهار کرد: من پانزده سال است که رانندگی می‌کنم. صبح تا شب می‌دوم. ماهیانه یک درآمد ثابت و تقریباً کمی دارم. سال گذشته، پس از سال‌ها پس‌انداز و قسط دادن، توانستم یک خودروی پراید مدل قدیم بخرم. ماشین کهنه‌ای بود، اما برای من و خانواده‌ام یک نعمت بزرگ بود. دیگر مجبور نبودم سرویس بگیرم یا در سرما و گرما منتظر اتوبوس بمانم.

وی ادامه داد: حدود سه ماه بعد از ثبت سند خودرو، یک روز برای بررسی یارانه به سامانه مربوطه مراجعه کردم. با کمال تعجب دیدم که نام من در لیست دریافت‌کنندگان یارانه وجود ندارد. من بسیار نگران شدم. با اداره تأمین اجتماعی تماس گرفته و مسئله را پیگیری کردم. پس از کلی صحبت با چندین اداره مختلف، یک کارمند به من گفت که شما دیگر در دهک چهارم نیستید. شما به دهک هفتم منتقل شده‌اید. من اول فکر کردم اشتباهی رخ داده است.

راننده تاکسی ادامه داد: بسیار گیج شده بودم. بعد، احساس عصبانیت کردم. من از آن کارمند پرسیدم: «مگر دهک‌بندی بر اساس درآمد نیست؟ مگر درآمد من تغییر کرده است؟ من همان راننده سابق هستم. من همان درآمد را دارم. هزینه اجاره خانه‌ام بیشتر شده است. هزینه خورد و خوراک من بالاتر رفته است. تنها چیزی که تغییر کرده، این است که من یک ماشین ضروری خریداری کرده‌ام. چرا باید به خاطر یک خرید ضروری، از حمایت دولت محروم شوم؟

زارعی در خصوص شفافیت این موضوع بیان کرد: آنها هیچ توضیح شفافی به من ندادند. فقط گفتند که «معیارهای ما چندگانه است.» آنها گفتند که مالکیت خودرو یک شاخص است. من به آنها گفتم: شما آیا می‌دانید که یک پراید دست دوم چه قیمتی دارد؟ آیا این قیمت با درآمد یک دهک هفتم همخوانی دارد؟ آنها فقط شانه بالا انداختند. این موضوع برای من فقط یک بحث مالی نیست. این موضوع یک بی‌عدالتی آشکار است. من حالا باید بدون یارانه، با همان درآمد قبلی، زندگی خود را بچرخانم. احساس می‌کنم که به خاطر سعی کردن برای بهبود زندگی‌ام، تنبیه شده‌ام.

این راننده تاکسی یادآور شد: این اتفاق کاملاً اعتماد من را از بین برده است. من دیگر به هیچ اعلامیه دولتی درباره آمار و ارقام باور ندارم. فکر می‌کنم که این دهک‌بندی ها یک بازی است. آنها می‌خواهند بدون اینکه کسی بفهمد، یارانه‌ها را کم کنند. آنها معیارهای واقعی را پنهان می‌کنند. وقتی شما ندانید بر چه اساسی قضاوت می‌شوید، همیشه احساس ناامنی می‌کنید. من الآن از هر خرید بزرگی می‌ترسم. مبادا دوباره مرا در دهک بالاتر قرار دهند. این یعنی من برای پیشرفت انگیزه خود را از دست داده‌ام.

دهک‌بندی براساس سنجش «درآمد» و «قدرت خرید» واقعی مردم

خانم ۳۸ ساله‌ای در گفتگو با خبرنگار گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ نیز در خصوص همین موضوع اظهار کرد: من یک معلم مقطع ابتدایی هستم. حقوقم ثابت و مشخص است. همسرم نیز یک کارمند اداری است. ما با همین درآمدها، زندگی متوسطی داریم. دو سال پیش، پدر من فوت کرد. آنها یک قطعه زمین کوچک در یک روستا برای من به ارث گذاشتند. ارزش مالی چندانی نداشت، اما برای من یادگاری باارزش بود. من آن زمین را به نام خودم ثبت کردم.

وی ادامه داد: من چند ماه بعد متوجه شدم که یارانه خانواده ما قطع شده است. من با ذهنیتی که از دهک‌بندی داشتم، فکر کردم حتماً اشتباهی رخ داده است. بخاطر همین به بانک مراجعه کردم. استعلام گرفته و در نهایت فهمیدم که به دلیل ثبت همان زمین کوچک، ما از دهک سه به دهک ۶ پرتاب شده‌ایم! این در صورتی است که حتی هیچ درآمدی از آن زمین ندارم. آن زمین بایر است و هیچ پولی از آن دریافت نکرده‌ام.

این شهروند همدانی عنوان کرد: من بسیار مأیوس شدم و با خودم فکر کردم، مگر دهک‌بندی برای سنجش «درآمد» و «قدرت خرید» واقعی مردم نیست؟ آیا یک زمین بایر در یک روستای دور، درآمد محسوب می‌شود؟ آیا این زمین به من کمک می‌کند که هزینه بنزین را بپردازم؟ آیا این زمین به من کمک می‌کند که هزینه تحصیل فرزندم را تأمین کنم؟ پاسخ واضح است: خیر. این فقط یک دارایی اسمی است. این سیستم به جای نگاه کردن به جیب مردم، به کاغذها نگاه می‌کند.

این معلم همدانی ادامه داد: ما در مدرسه در مورد این موضوعات صحبت می‌کنیم. بسیاری از همکاران من داستان‌های مشابهی دارند. یکی به خاطر خرید یک یخچال قسطی مشکل پیدا کرده بود! دیگری به خاطر اینکه یک موتورسیکلت برای برادرش سفته کرده بود، از دریافت یارانه محروم شده بود. این موضوع یک ترس عمومی ایجاد کرده است. مردم احساس می‌کنند که تحت نظارت یک سیستم ناعادلانه و غیرقابل پیش‌بینی قرار دارند. این سیستم به جای حمایت، در حال ایجاد استرس است. این موضوع اعتماد عمومی را به طور کامل نابود می‌کند. وقتی شما ندانید قانون چیست، چگونه می‌توانید از آن تبعیت کنید؟

 

کار کردن به صرفه است؟

شهروند دیگری در رابطه با این مسئله اظهار کرد: من ۲۰ سال است کارگر ساختمانی هستم. روزی هشت تا ۱۰ ساعت در گرما و سرما کار می‌کنم. حقوقم روزانه است، اگر کار باشد. اگر باران ببارد یا هوا آلوده شود، همان روز را بی‌کار و بی‌درآمد می‌مانم. همسرم هم در خانه قالی می‌بافد که ماهیانه یک مبلغ ناچیز عایدمان می‌شود. ما با سه فرزند در یک اتاق اجاره‌ای زندگی می‌کنیم.

وی ادامه داد: مشکل از وقتی شروع شد که موتورسیکلت کاریم دزدیده شد. من با آن موتور هر روز به کارگاه‌های مختلف می‌رفتم. وسایل کارم را هم با آن جابه‌جا می‌کردم. بدون موتور، نه می‌توانستم به موقع به کار برسم، نه می‌توانستم ابزارم را حمل کنم. برای دو هفته، مجبور شدم ساعتی زودتر از خانه بیرون بزنم و با سه‌بار عوض کردن اتوبوس خودم را به کارگاه برسانم. هزینه رفت‌وآمدم سه برابر شد و دائماً دیر به محل کار می‌رسیدم.

این کارگر بیان کرد: چاره‌ای نبود. پدرم که بازنشسته است، ضمانت کرد و از صندوق قرض‌الحسنه محله وام گرفتیم. یک موتورسیکلت دست‌دوم و معمولی خریدم. حتی پلاک آن را هم نتوانستم عوض کنم چون پول نداشتم. همین موتور قدیمی را خریدم تا بتوانم دوباره کار کنم و نان شب بچه‌هایم را تأمین کنم.

وی افزود: یک ماه بعد، رفتم برای کارت سوخت متوجه شدم یارانه ما قطع شده. وقتی به اداره رفتم، با چهره‌ای جدی به من گفتند: آقا، شما به دلیل ثبت وسیله نقلیه موتوری، از دهک یک به دهک چهار صعود کرده‌اید. من که حیرت‌زده مانده بودم، گفتم: این موتور برای نان درآوردن است! این همانند اره و ماله، وسیله کار من است! اما آنها فقط سرشان را تکان دادند و گفتند: سیستم تشخیص داده شما توان مالی پیدا کرده‌اید.

این شهروند همچنین گفت: احساس کردم که اگر بی‌کار در خانه می‌نشستم و یارانه می‌گرفتم، بهتر بود تا اینکه کار کنم و وسیله کار بخرم. این موتور که برایم عزت نبود، بلکه وسیله کار کردن بود. الآن هر وقت سوار موتور می‌شوم، استرس دارم که مبادا تصادف کنم و مجبور شوم دوباره وام بگیرم و باز هم دهکم عوض شود.

این کارگر اضافه کرد: حالا باید قسط وام موتور را هم بدم، درآمدم همان است، و یارانه هم قطع شده. مجبور شده‌ام دختر بزرگم را از مدرسه بیرون بیاورم تا در کارگاه قالیبافی کار کند. شرمنده هستم، اما چاره‌ای ندارم. این سیستم ما را مجبور می‌کند بین بد و بدتر انتخاب کنیم، یا بی‌کار باشیم و یارانه بگیریم، یا کار کنیم و جریمه شویم.

وی یادآور شد: دولت باید بین وسیله نقلیه لوکس و وسیله کار تمایز قائل شود. یک موتور ۱۵ میلیون تومانی دست‌دوم که وسیله امرار معاش یک خانواده است، با یک ماشین آخرین سیستم فرق دارد. باید پرونده هر خانواده را به صورت انسانی بررسی کنند، نه اینکه یک سیستم کامپیوتری بی‌روح برای همه یک نسخه بپیچد. این روش فقط فقرا را بیشتر به قعر فقر می‌فرستد.

به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ آنچه از تجربیات تلخ چند شهروند همدانی استنباط می‌شود، این حقیقت ساده اما عمیق است که معضل دهک‌بندی، دیگر یک مشکل فنی در پشت درهای بسته یک وزارتخانه نیست. این پدیده اکنون به یک «بحران اعتماد» تمام‌عیار در روابط بین دولت و ملت تبدیل شده است. هنگامی که مردم نتوانند منطق حاکم بر تصمیم‌هایی که مستقیماً بر معیشت آنها تأثیر می‌گذارد را درک کنند، و هنگامی که این تصمیم‌ها در تناقض آشکار با واقعیت‌های زندگی روزمره آنها قرار گیرد، طبیعی است که پایه‌های اعتماد عمومی سست شده و به تدریج فرو بریزد.

این سیستم که ظاهراً بر اساس شاخص‌های چندگانه و پیچیده عمل می‌کند، در عمل به سیستمی «شکل‌گرا» و «سطحی‌نگر» تبدیل شده است. این سیستم توانایی تمایز قائل شدن بین «ثروت واقعی» و «دارایی اسمی» را ندارد. بین «درآمد فعال» و «ارث بدون درآمد» تفکیکی قائل نمی‌شود. بین «کالای لوکس» و «کالای ضروری برای امرار معاش» فرقی نمی‌گذارد. این سیستم، زندگی پیچیده و پرچالش مردم را به چند متغیر ساده تقلیل می‌دهد و بر همان اساس، در مورد آنها داوری می‌کند. این تقلیل‌گرایی خطرناک، نه تنها به عدالت آسیب می‌زند، بلکه مشوق رفتارهای نامطلوب اقتصادی نیز می‌شود. چرا باید برای خرید یک خودروی کارکرده سند رسمی گرفت، اگر نتیجه آن محرومیت از حمایت‌ها باشد؟ این یعنی تشویق به اقتصاد غیررسمی و دور زدن قوانین است.

در بطن این بحران، یک «پرسش بنیادین» درباره فلسفه وجودی دهک‌بندی و یارانه نهفته است؛ آیا هدف اصلی، حمایت از «افراد کم‌درآمد» است، یا حذف افرادی که دارای برخی دارایی‌های مشخص هستند؟ اگر هدف اول است، پس باید معیار، «جریان نقدینگی» و «قدرت خرید واقعی» خانوار باشد.

یک خانواده ممکن است صاحب یک خودرو باشد اما به دلیل بیکاری، بیماری یا تورم سرسام‌آور، حتی توانایی خرید بنزین را نداشته باشد. آیا این خانواده ثروتمند محسوب می‌شود؟

دولت موظف است معیارهای دقیق، کمی و قابل اندازه‌گیری دهک‌بندی را به صورت عمومی اعلام کند. دولت باید توضیح دهد که سهم هر یک از این معیارها از درآمد گرفته تا دارایی‌های مختلف چقدر است. باید یک سیستم تجدید نظر ساده، سریز و عادلانه برای شهروندانی ایجاد کند که معتقدند دهک‌بندی آنها با واقعیت زندگی آنها همخوانی ندارد.

در نهایت، باید پذیرفت که عدالت تنها با شمارش دارایی‌ها محقق نمی‌شود، بلکه با «درک دردها و هزینه‌ها» به دست می‌آید. سیستم دهک‌بندی باید منعکس‌کننده «واقعیت زنده» جامعه باشد، نه یک «مدل آماری خشک». تا زمانی که این شکاف بین داده و واقعیت از بین نرود، نمی‌توان انتظار داشت که ابهام و بی‌اعتمادی از بین برود. ترمیم این اعتماد از دست رفته، نیازمند اقدام عملی، شفافیت و گوش شنوای دولت برای شنیدن صدای مردم عادی است؛ مردمی که داستان زندگی آنها در هیچ پایگاه داده‌ای ثبت نمی‌شود.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!