یک مشاور خانواده تاکید کرد:
تاثیر تربیت، فراتر از اقتصاد، بر فرزندآوری
یک مشاور خانواده گفت: بررسیهای میدانی نشان میدهد کاهش فرزندآوری در اقشار مرفه و دارای درآمد خوب، ریشه در کاهش مسئولیتپذیری و ترس از آینده دارد، عاملی که بیش از اقتصاد، نشأتگرفته از الگوهای تربیتی ناصحیح است.
زهرا شایستهفرد در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ در یک تحلیل جامع، به تشریح علل فرهنگی و روانشناختی کاهش نرخ ازدواج و فرزندآوری در نسل جوان پرداخت و برخلاف تصور رایج، اقتصاد را عامل اصلی ندانست.
این مشاور خانواده با اشاره به نتایج یک مطالعه میدانی در میان کارکنان ادارات و اقشار مرفه جامعه، اظهار داشت: برخلاف باور عمومی، بسیاری از جوانانی که از درآمد و ثبات اقتصادی مناسبی برخوردارند، تمایلی به تشکیل خانواده یا افزایش تعداد فرزندان نشان نمیدهند.
وی تصریح کرد: آمارهای بهدستآمده از برخی ادارات حاکی از میزان بالای تجرد در میان کارکنانی است که از نظر اقتصادی مشکلی ندارند و آمادگی تشکیل زندگی را نیز دارا هستند. این یافتهها به وضوح نشان میدهد که مسئلهای فراتر از اقتصاد در کار است.
شایستهفرد با هشدار نسبت به الگوی فرزندآوری منفی در قشر مرفه جامعه ادامه داد: متأسفانه در بین خانوادههای متمول، شاهد آن هستیم که تمایل به فرزندآوری بسیار پایین است. حتی وقتی صحبت از تعداد فرزند میشود، هیچگاه عدد سه به عنوان یک گزینه مطرح نیست. عدهای اصلاً تمایلی ندارند و برخی نهایتاً به یک یا دو فرزند بسنده میکنند.
وی توضیح داد: یک زن و شوهر که تنها دو فرزند دارند، در بهترین حالت فقط جایگزین خود شدهاند و در رشد جمعیت نقشی ایفا نکردهاند. این وضعیت، یک زنگ خطر جدی برای جامعه محسوب میشود.
این کارشناس خانواده، یکی از ریشههای اصلی این معضل را «کاهش حس مسئولیتپذیری» در نسل جوان دانست و گفت: به نظر میرسد با وجود افزایش رفاه نسبت به گذشته، ترس از آینده و نگرانیها در میان جوانان بیشتر شده است. این ترس، مستقیماً از میزان مسئولیتپذیری آنان میکاهد.
شایستهفرد منشأ این مسئله را در شیوههای تربیتی والدین امروز جستجو کرد و افزود: بخش عظیمی از این کاستی، به والدین بازمیگردد. پدر و مادرهای سختکوشی که همه دشواریها را خود متقبل شدند و شاید باور نداشتند که فرزندانشان میتوانند در جامعه مفید واقع شوند. آنها اجازه ندادند نوجوان و جوانشان سختیهای طبیعی زندگی را تجربه کند.
وی با تأکید بر نقش سازنده مشکلات در فرآیند رشد شخصیت، خاطرنشان کرد: انسان در ناکامیها و سختیها رشد میکند. وقتی جوانی از چالشها عبور میکند و توانمندتر میشود، ترس از آینده در او رنگ میبازد. او میآموزد که سختترین شرایط نیز میگذرد و در نتیجه، قدرت حل مسئله قویتری پیدا میکند. این در حالی است که جوانان وابستهای که پدر و مادر نگذاشتند «آب در دلشان تکان بخورد»، از این تجربیات محروم میمانند.
این مشاور با نقل قول مستقیم از یک زوج جوان، به بازتاب منفی این سبک تربیتی اشاره کرد: زوجی به من میگفتند: «پدر و مادر ما آنقدر خودشان را برای ما فدا کردند و رفاه و توانشان را برای راحتی ما گذاشتند که اکنون ما ابا داریم از این که خودمان فرزندی داشته باشیم. ما خودخواهی را آموختهایم و میترسیم اگر در جایگاه پدر و مادر قرار گیریم، مجبور باشیم به همان اندازه سختی بکشیم و اذیت شویم». این اعتراف، عمق یک اشتباه تربیتی را نشان میدهد.
شایستهفر در بخش دیگری از سخنانش، راهحل اصلی را آموزش مسئولیتپذیری از همان کودکی دانست و گفت: اگر والدین یاد بگیرند فرزندانی مستقل بار بیاورند، نهتنها نگران آینده آنها نخواهند بود، بلکه قدرت حل مسئله در کودکان نیز بهطور چشمگیری افزایش مییابد.
وی یک عامل مؤثر دیگر را نیز برشمرد: نکته جالبتر این که وقتی تعداد خواهر و برادرها در خانواده بیشتر میشود، قدرت حل مسئله و مهارتهای اجتماعی فرد نیز بیشتر میشود.
این کارشناس خانواده در توضیح این مکانیسم آموزشی طبیعی عنوان کرد: بگذارید کودکان با هم سرگرم شوند. یک اتاق پر از اسباببازیهای متنوع، خلاقیت کودک را کور میکند و قدرت حل مسئله او را پایین میآورد. اما وقتی آنها مجبور میشوند با خواهر و برادر خود بر سر یک غذا یا یک اسباببازی به چالش بکشند، برای حل آن تعامل میکنند. همین تعامل، هوش اجتماعی آنان را بالا میبرد و فرصتی برای یادگیری از یکدیگر فراهم میآورد.
وی در پایان با جمعبندی سخنان خود، نتیجهگیری کرد: برخلاف تصور، همیشه ایجاد رفاه و تسهیل شرایط، عامل رشد فرزندان نمیشود؛ بلکه گاهی آنان را ترسو و وابسته بار میآورد. یکی از مؤثرترین پیشنهادات ما برای تربیت فرزندانی قویتر و مستقلتر، این است که اجازه دهید تعداد خواهر و برادرهای آنان بیشتر باشد.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!