• امروز : پنج شنبه - ۱۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024
2

دلها برای ورود امام می تپید/ لحظه ورود را با تلویزیونی کوچک در بیمارستان نگاه کردیم

  • کد خبر : 46422
  • 12 بهمن 1398 - 8:42
دلها برای ورود امام می تپید/ لحظه ورود را با تلویزیونی کوچک در بیمارستان نگاه کردیم

مبارز انقلابی که خود جانباز روزهای انقلابی است به بیان لحظه ورود امام خمینی به میهن و شادی اش و افسوس بر آنکه به علت برخورد گلوله های ساواک به پاهایش  بر تخت بیمارستان بوده و از تلویزیون صحنه ورود را مشاهده کرده، پرداخت. به گزارش عصر همدان؛ همزمان با سالگرد ورود امام خمینی(ره)  به […]

مبارز انقلابی که خود جانباز روزهای انقلابی است به بیان لحظه ورود امام خمینی به میهن و شادی اش و افسوس بر آنکه به علت برخورد گلوله های ساواک به پاهایش  بر تخت بیمارستان بوده و از تلویزیون صحنه ورود را مشاهده کرده، پرداخت.

به گزارش عصر همدان؛ همزمان با سالگرد ورود امام خمینی(ره)  به میهن با یکی از مبارزان و جانبازان انقلابی مصاحبه ای صورت گرفت که در ادامه می خوانید.

کمال عنایتی که آنموقع ۱۶ سال داشت از تظاهرات روز ۳۰ مهر در همدان که در آن جانباز شده بود گفت و اظهار کرد: در تظاهرات علیه رژیم شاه پهلوی در خیابان شورین که شهدای فعلی است مجروح شدم و به گفته دکتر باید مدت زیادی در بیمارستان می‌ماندم زیرا زخم شدید گلوله تفنگ “ژ۳ “همراه با شکستن ناحیه استخوان بالای رانم کار را خراب کرده بود در ابتدای مداوا به دلیل متلاشی شدن  محل اصابت گلوله دکتر قصد داشت پایم را قطع کند اما خدا را شکر حیات به پایم برگشت و سیاه نشد لذا از این کار منصرف شدند.

حضور انقلابی ها در بیمارستانها جلوی نفوذ ساواک را گرفته بود

این مبارز انقلابی از نظارت ساواک بر بیمارستان‌ها گفت و اظهار کرد: روزهای اول که ساواک قصد انتقال مجروحین  از بیمارستان به زندان جهت بازجویی را داشت اما با اعتراض شدید رئیس بیمارستان و عده‌ای پزشکان روبرو شد و ساواک به نگهبانی از مجروحین اکتفا کرد ضمناً ملاقات هم اکیداً ممنوع بود اما حضور زیاد مردم در بیمارستان جهت ملاقات باعث شد که محدودیت ملاقات کم شده و بعد زمزمه‌های انقلاب و سپس فرار شاه سبب شد که عوامل ساواک میدان را خالی و فرار را برقرار ترجیح دهند.

وی از حال و هوای بیمارستان‌ها در روزهای آخری عمر حکومت طاغوت گفت و اظهار کرد: به دلیل ازدیاد مجروحین و کمبود جا ما را در اتاقی که آبدارخانه بود جا داده بودند و دو نفر از جوانان انقلابی که از ناحیه شکم مجروح شده بودند در آن اتاق بستری شدند هر روز شاهد شهید شدن بعضی از مجروحین بودیم و این باعث غم و اندوه من و کارکنان بیمارستان می‌شد و از اینکه نمی‌توانستم به خیابان رفته و انتقام ان عزیزان را بگیرم به‌شدت رنج می‌بردم اما با تلاوت آیات قرآن و امید به پیروزی آرام می‌شدم.

عنایتی از رسیدن اعلامیه‌های امام به بیمارستان‌ها گفت و ادامه داد:  در این مدت از اخبار و اطلاعات توسط دوستان و افراد فامیل بی‌بهره نبودیم افراد انقلابی خیلی زیاد به مجروحین سرکشی می‌کردند کتاب و اعلامیه‌های امام خمینی را به‌طور نامحسوس به بیمارستان می‌آوردند  و ما هم بعد از مطالعه دست‌به‌دست می‌چرخاندیم  و حتی پرستاران و پزشکان هم از این موضوع بی‌بهره نبودند یکی از آن افرادی که خود نیز از مجروحین انقلاب بود و زیاد به مجروحین سرکشی می‌نمود و فعالیت‌های زیادی علیه رژیم شاه داشت هادی خضریان بود که بعدها توسط ضدانقلاب در کردستان شکنجه و شهید شد.

ورود امام را با یک تلویزیون کوچک از داخل بیمارستان مشاهده کردیم

این مبارز انقلابی به‌روز فرار شاه اشاره کرد و گفت: بعد از فرار شاه خائن در روز بیست‌وشش دی‌ماه  که باعث شادی مردم علی‌الخصوص مجروحین و شهدای خانواده انقلاب گردید مطلع شدیم که امام خمینی به میهن خواهد آمد و ورود ایشان از شبکه سراسر پخش مستقیم خواهد شد در ان زمان تلویزیون در اماکن عمومی وجود نداشت حتی بیشتر مردم هم از تهیه آن در خانه‌ها به دلیل اشاعه فرهنگ غلط غربی صرف‌نظر می‌کردند لذا شب ورود امام با تلاش و کوشش خیلی زیاد توانستیم تلویزیون خیلی کوچک تهیه کنیم و در اتاقمان مستقر کنیم.

وی به بیان خاطرات  صبح روز دوازده بهمن  در بیمارستان پرداخت و اظهار کرد: در آن روز تمام کارکنان بیمارستان و بیماران تا جایی که ممکن بود حتی تعدادی را با ویلچر و یک نفر را که نمی‌شد از تخت جدا بشود با تختش به جلوی در اتاق ما آورده بودند دیگر جا برای خودمان هم تنگ‌شده بود و مشغول تماشای لحظات ورود امام خمینی بودیم ایشان وقتی با هواپیما وارد فرودگاه شد از هواپیما در حال پیاده شدن بود که یکبارکی ارتباط  با تلویزیون قطع شد همه ناراحت و عصبانی و مدام به رژیم ناسزا می‌گفتند عده‌ای هم قصد داشتند تلویزیون را بشکنند.

عنایتی از روزهای بعد از ورود امام تا روز ۲۲ بهمن پیروزی انقلاب گفت و اظهار کرد:  به یمن غلبه مردم و رژیم شاه جراحات پایم بهتر شد و حالا دیگر تازه می‌توانستم با دو تا عصا راه بروم دکتر گفت جهت ادامه مداوا باید به تهران بروید و من هم فرصت را غنیمت شماردم و جهت دیدار امام خمینی به همراه برادر بزرگم راهی تهران شدیم تا ۲۲ بهمن روز پیروزی هنوز چند روزی مانده بود منزل اقوام ما حدود خیابان پیروزی و میدان ژاله ۱۷ شهریور فعلی بود در خیابان‌های تهران تمام مردم به‌صورت متحد باهم همکاری می‌کردند تمام خیابان‌ها و چادرها را سنگربندی کرده بودند عده‌ای نگهبانی می‌دانند عده‌ای نوعی بمب آتش‌زا درست می‌کردند ،عده‌ای ملحفه و یخ جهت نگهداری شهدا به  بیمارستان می‌بردند.

این مبارز انقلابی گفت: از ۱۲ تا ۲۱ بهمن همچنان پسماندهای رژیم در خیابان‌های تهران با انقلابیون درگیری بودند و به دلیل زیاد بودن شهدا و کم بودن جا عده‌ای گونی‌هایی را  پر از ماسه می‌کردند و سنگرها را تکمیل می‌کردند و درگیری‌ها در کلانتری‌ها تا روز ۲۱ بهمن‌ماه ادامه داشت.

وی از روز ۲۲ بهمن گفت و افزود: آن روز توسط سران رژیم حکومت‌نظامی اعلام‌شده بود که به‌فرمان امام خمینی همه  به خیابان ریختند و حکومت‌نظامی را شکستند لذا انقلاب پیروز شد و مردم در روز ۲۲ بهمن‌ماه ۵۷ با حضور در خیابان‌ها پیروزی انقلاب را جشن گرفتند و همه یکسره گفتند الله‌اکبر خمینی رهبر، تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست، در بهار آزادی جای شهدا خالی و خون هزاران شهید در راه انقلاب بی‌ثمر نماند.

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=46422
  • دیدگاه‌ها برای دلها برای ورود امام می تپید/ لحظه ورود را با تلویزیونی کوچک در بیمارستان نگاه کردیم بسته هستند

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.