یادداشت؛
وارثان یک راه نورانی
در خانهای که غم و امید درهم تنیدهاند، نام «مهدی رستگاریمقدم»، معلمی فداکار که جان خود را برای نجات شاگردانش فدا کرد، دوباره زنده میشود؛ اینبار در چهره نوزادی بهنام محمدمهدی که تولدش، نوید طلوعی تازه در غروب سوگ پدر است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ در خانهای از جنس صبر در همدان، بوی عطر شهادت و عطر نوزاد در هم آمیخته است. این جا نه فقط یک منزل، که معراجگاه ایثار است. جایی که جای خالی پدری فداکار، «مهدی رستگاریمقدم، بزرگترین حسرت و عمیقترین افتخار خانواده است. آقا معلمی که برای نجات جان دانشآموزانش، خود را به آب زد و شهادتگونه از این دنیا پر کشید. او رفت، اما میراثش نه فقط در کلاس درس، که در دستان همسر صبور و قاموس چهار پسرش جان گرفت.
و چه رسم زیبا و ملکوتی! در پی این داغ سنگین، خداوند هدیهای از جنس رحمت برای این خانه فرستاد: پسری تازه متولد شده که هرگز فرصت دیدن مهر و آغوش پدر را نیافت. او آمده تا تسلای قلب مادری باشد که تکیهگاه زندگیاش را از دست داده و برادرانی که هنوز داغ پدر بر دل دارند.
در میان اشکها و لبخندهای این تولد تلخ و شیرین، آیتالله حبیبالله شعبانیموثقی، نماینده ولیفقیه در همدان، به زیارت این منزل شتافته است. وی در آئینی عمیقاً احساسی و پر معنا، نوزاد بیتاب را در آغوش میگیرد تا محمدمهدیِ کوچک، نام و نشان پدر را از اولین لحظات وجودش به یادگار داشته باشد. امام جمعه این شهر، نجوای اذان و اقامه را در گوش کودک تازه متولد شده میخواند.
تصور کن... صدای مؤذن، در فضای سوگواری و در گوش کودکی که از عطر تن پدر محروم مانده است، میپیچد. این نجوای مقدس، تبدیل میشود به اولین درس حیات، اولین آغوش معنوی و اولین هدیه پدرانه که از آسمان بر محمد مهدی نازل شده است. انگار که خود مهدی رستگار، از عرش نظارهگر است و با هر جمله، بار امانت رسالتش را بر شانههای فرزند جدیدش میگذارد تا این نوزاد، از همان بدو تولد، با حقیقت حیات طیبه و جهاد پیوند بخورد.
مهدی رستگاریمقدم، تنها یک معلم نبود؛ او الگوی زیست مؤمنانه و انقلابی بود. قلب او برای ارزشهای والا میتپید و دغدغهای فراتر از معیشت شخصی داشت. او که خود چهار پسر دارد که قرار است ادامه دهنده راه پدر باشند، مصداق بارز یک پدر مسئولیتپذیر در قبال خانواده و جامعه بود. خانوادهای که با تولد محمد مهدی، از این پس چهار پسر خواهند داشت، چهار قهرمان کوچک که بزرگترین میراثشان، نام پر افتخار شهید مهدی رستگار است.
زندهیاد مهدی رستگار، یک فعال تمامعیار در حوزه جمعیت، ازدواج و فرزندآوری بود. او با تمام وجود، به وعده الهی ایمان داشت. در دورانی که بسیاری از جوانان، ترس از مشکلات اقتصادی را دلیل تأخیر در ازدواج یا کمفرزندی میدانند، مهدی رستگاریمقدم با وجود اینکه مستأجر بود و کار رسمی نداشت، اینها را هرگز بهانهای برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت ندانست. او با عملش ثابت کرد که ایمان بر مادیات غلبه دارد. او باور داشت که روزیرسان خداست و همین اعتقاد، به او جسارت میداد تا زندگی خود را بر پایه سیره اهل بیت بنا کند.
فداکاریهای او به نجات دانشآموزان محدود نمیشد؛ او منجی کوچک بسیاری از خانوادهها بود. او با واسطهگری دلسوزانه، برای تشکیل پیوند مقدس ازدواج گام برمیداشت و خانوادهها را به فرزندآوری تشویق میکرد. از سویی دیگر، با زبان نرم و منطق قوی، مانع از سقط چندین نوزاد شد و حق حیات را به چندین روح بخشید؛ و چه کسی میدانست که او خود قرار است با شهادتگونه رفتنش، آخرین و والاترین درس زندگی را به ملت ایران بیاموزد؟
مهدی عاشق بود؛ عاشق تکلیف، عاشق خانواده و عاشق شهادت. او در نهایت نیز به آرزوی قلبیاش رسید. در آن روز تلخ، وقتی چشمش به خطر افتادن جان دانشآموزش، حسین غلامی، افتاد، لحظهای درنگ نکرد. او که در زندگیاش منادی حیات و عشق بود، جان عزیز خود را فدای نجات فرزند این مرز و بوم کرد. او غرق شد، اما در اذهان مردم جاودانه شد؛ او به سوی خدا پر کشید و جایگاهش در تاریخ همدان و ایران، بهعنوان معلمی که درسش را با خون امضاء کرد، تا ابد ماندگار خواهد ماند.
در این آئین معنوی که به همت موسسه هفت بهشت همدان که فعال در حوزه جمعیت و خانواده است، برگزار شد همسر مهدی رستگاریمقدم تعریف میکند که آقا معلم برای تولد هر فرزند، چنان ذوق و شوقی داشت که گویی برای اولین بار طعم پدر شدن را میچشد؛ هر نوزاد برای او موهبتی تازه و دلیلی محکم برای ایستادگی در برابر سختیهای اقتصادی بود.
او با این حجم از عشق به همسر و فرزندانش دلبسته بود، اما همین دلبستگی به حیات، در لحظه موعود، تبدیل به والاترین ایثار شد. او انتخاب کرد تا این عشق عمیق را نه در آغوش گرم خانوادهاش، بلکه در نجات جان یکی از فرزندان این سرزمین به کمال برساند.
او در نهایت امر ثابت کرد که عشق او به خانواده، جدای از عشقش به جامعه و مکتب نیست و در بزنگاه عمل، نَفْس خود را فدای آرمانهای والای معلمی و انسانیت کرد. و اینگونه بود که آخرین درس مهدی، درس فداکاری برای «تمام» فرزندان ایران شد.
مهدی رستگاریمقدم با ایثار خود، یک بار دیگر معنای حقیقی کلمه معلم را در دفتر روزگار حک کرد. و اکنون، محمد مهدی، نوزادش، نماد امید و صبر این خانواده است، نمادِ تولدی در سختترین روزهای غیبت پدر. او بزرگ خواهد شد، با قصههای ایثار و شهادت پدری که جسمش نیست، اما روح بزرگش، تا همیشه نگهبان خانواده و میهنش خواهد بود. سلام بر شرف و ایثارت، آقا معلم.
راضیه حاجیلویی
خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!