• امروز : یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024
7
شهیدان، فداییانی که برای اسلام جان دادند؛

گفتگو با خواهر شهیدان رجبعلی، اسماعیل و محمد علی عسگری

  • کد خبر : 198896
  • 08 مهر 1402 - 10:00
گفتگو با خواهر شهیدان رجبعلی، اسماعیل و محمد علی عسگری
خواهر شهید به نقل از مادر خود گفت: غصه نمی‌خورم سه شهید فدای اسلام کردم،غصه می‌خورم به اسلام عمل نمی‌شود، جوان‌های ما و جوانان بسیاری از خانواده‌ها رفتند که اسلام بماند.

به گزارش عصر همدان؛ فاطمه عسگری خواهر شهیدان رجبعلی عسگری، اسماعیل عسگری، محمد علی عسگری در گفتگو با خبرنگار ما از برادران شهیدش گفت.

برادران متولد چه سالی ودر چه عملیاتی ودر چه تاریخی به شهادت رسیدند؟

رجبعلی متولد۱۳۴۳/۱۲/۳ که در سرپل ذهاب بوده و در سال ۱۳۶۰/۶/۱۱ به شهادت می رسد.

اسماعیل متولد ۱۳۴۴/۱۰/۳ در فاو(والفجر ۸) در تاریخ ۱۳۶۵/۱/۲۴ به شهادت رسید.

محمد علی متولد ۱۳۴۶/۲/۶در خرمشهر (کربلا ۴) در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۴ به شهادت رسید.

ویژگی شاخص برادران چه بوده، خاطره ای از شهیدان بگویید؟

رجبعلی بسیار مظلوم، تعصبی، مهربان و دلسوز بود.

رجبعلی نوجوان ۱۴ ساله بود و من آن زمان ۹ سال داشتم، رجبعلی با خانواده بسیار همراه بود یادم می آید آن زمان هنگام نوشتن درس هایم برگه دفترم پاره شد و من گریه‌ام گرفت و برادرم رجبعلی همراه من اشک می‌ریخت.

او بسیار به نماز اهمیت می داد و مرا برای نماز صبح بیدار می‌کرد، با من نماز می‌خواند و بعد دوباره خودش به نماز ادامه می داد.

او بسیار معتقد به حلال خوردن بود،مسئولیت پذیر و غیرتی بود و با غیبت کردن به شدت مخالف بود.

یادم می‌آید عراقی ها با اتوبوس دختران مدرسه را برده بودند برادرم بسیار ناراحت‌ به خانه آمد و به مادرم گفت امسال عید نگیرید، تخم مرغ رنگ نزنید و لباس خوب نپوشید آنها خواهران ما بودند، بعد به جبهه رفت.

 

 

اسماعیل هم با وجود سن کم دید سیاسی بازی داشت و سخنان امام خمینی(ره) و شهید مطهری را با دقت گوش می‌داد حتی یاد دارم رادیو را به گوش خود می‌چسباند وخوابش می‌برد و همرزم هایش می‌گویند اسماعیل در جبهه،در مسائل سیاسی، همسنگرهایش را هدایت می‌کرد .

فاطمه عسگری ادامه داد: جوانان امروز گمان می‌کنند آنها که شهید شدند بریده از دنیا بودند، این گونه نیست برادرم محمدعلی شاخصه اصلی‌اش علاقه به خانواده و علاقه شدید به دنیا بود،آن زمان که هم سن‌هایش به سختی می‌توانستند دوچرخه بخرند او با پس انداز خود موتور خریده بود.

هم کمک خانه بود، هم به پدرم در کار بیرون کمک می‌کرد.

شغل پدر چه بود،از ویژگی های پدر بگویید؟

پدرم هم بزاز بود و هم بقال، پدرم بسیار حساس به لقمه حلال، و به کم حلال قانع بود.

درس برادرانتان چه‌طور بود؟

سه برادرم علاقه مند به درس بودند و دیپلم داشتند، محمد علی در جبهه هم درسش را می خواند،رجبعلی خط بسیار خوشی داشت.

از وصیت شهیدان بگویید؟

وصیت نامه رجبعلی: مبادا، امام را تنها بگذارید،مبادا قدس آزاد نگردد، من معتقدم کلید فتح کربلا از قدس می گذرد.

پدر و مادر عزیزم حلالم کنید، خواهرانم مبادا طوری بپوشید و رفتار کنید که دشمن شاد شود.

اسماعیل وصیت کرد پیرو ولایت فقیه باشید،به منافقان تکیه نکنید.

پدرم برای محمد علی ۱۱ سال چشم به راه بود، او در عملیات کربلای ۴ و جنازه او در اروند مانده بود گویا عراقی ها از عملیات ایران با خبر شده بودند و آن‌ها را در محاصره آتش قرار داده بودند.

انتظار شما از مردم چیست؟

به جوانان می گویم به حکم مسلمانی و به حکم قرآن پوشش خود را حفظ کنند،خود را ارزان نفروشند.

انتظار شما از مسئولین چیست؟

کشور کشور اسلامی است و قانون حد و مرزی برای پوشش دارد،قانون را اجرا کنند.

خواهر شهید به نقل از مادر خود گفت: غصه نمی‌خورم سه شهید فدای اسلام کردم،غصه می‌خورم به اسلام عمل نمی‌شود چرا که جوان‌های من و جوانان بسیاری از خانواده‌ها رفتند که اسلام بماند،شهدا هم دوست دار خانواده بودند، دوست داشتند زندگی کنند فرزندم اسماعیل نامزد داشت اما رفت، شهیدان رفتند که من و شما بتوانیم در امنیت زندگی کنیم و شاهد ناامنی نباشیم.

 

انتهای پیام/ ب

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=198896

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
به نظر من !!!

بیست − نه =