• امروز : یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024
2

روایت علی…

  • کد خبر : 168607
  • 05 آبان 1401 - 22:47
روایت علی…

هنوز صدای اغتشاشگران که بی شرمانه بر ضد پاسداران انقلال در خیابان های شهر شعار می داددند در گوشم بود؛ اما اینجا در گوشه بیمارستان علی غریبانه پر کشید برای امنیت همان هایی که شعار سر می دادند. به گزارش عصرهمدان؛ عصر چهارشنبه چهارم آبان از خیابان های شلوغ شهر به که عده ای فریب […]

هنوز صدای اغتشاشگران که بی شرمانه بر ضد پاسداران انقلال در خیابان های شهر شعار می داددند در گوشم بود؛ اما اینجا در گوشه بیمارستان علی غریبانه پر کشید برای امنیت همان هایی که شعار سر می دادند.

به گزارش عصرهمدان؛ عصر چهارشنبه چهارم آبان از خیابان های شلوغ شهر به که عده ای فریب خورده شعارهای ضد نظام می دادند به بیمارستان غرضی ملایر رفتم.

در بیمارستان بودم که صدای ترمز ماشین و فریاد های برانکارد برانکارد فضای اورژانس بیمارستان را به ناگه به خود متوجه کرد.

خودم را به درب اورژانس رساندم پیکر غرق در خون جوانی ۳۵ ساله که نفس هایش به شماره افتاده بود را روی برانکارد گذاشته و به اتاق احیا اورژانس بردند.

جوان ۳۵ ساله، پاسدارملایری که در یکی از خیابان های شهر ملایر مورد اصابت گلوله اغتشاشگران قرار گرفته بود.

همکارانش در شوک بودند، پرستار اعلام کد کرد اما تلاش ها بی فایده بود…

صدای فریاد ناله و شیون همراهان این جوان ۳۵ ساله فضای بیمارستان را فرا گرفت، گرد غمی عجیب بر روی بیمارستان نشست و در میان هق هق گریه فقط صدای علی رفت… شنیده می شد.

هر کدام از همراهانش به گوشه ای از حیاط رفته و صدای فریادشان به فضای غمباربیمارستان شوک دیگری می داد ” خدا، علی”

یکی از همراهانش با گریه می گفت “علی تا درب ماشینشونو باز کرد زدنش، ما هم اونا رو زدیم اما اونا گلوله جنگی داشتن گلوله های ما پلاستیکی بود…

کم کم همکاران علی از راه رسیدند، همه گریه کنان، به سر می زدند، کسی باورش نمی شد ، جز گریه و فریاد چیزی در بیمارستان شنیده نمی شد…

همه در شوک شهادت شهید علی نظری بودند چگونه می شود؟ گفتند دختر کوچک از او به جا مانده حالا جواب دختر کوچکش را چه می خواند بدهند؟

هنوز صدای اغتشاشگران که بی شرمانه بر ضد سپاهیان در خیابان های شهر شعار می داددند در گوشم بود اما اینجا در گوشه بیمارستان علی غریبانه پر کشید برای امنیت همان هایی که شعار سر می دادند.

و غریبانه تر اینکه این جوانان جانشان را در کف دستشان گذاشته اند حتی حاضر نیستند از گلولهای جنگی استفاده کنند چرا که باید حافظ جان همه باشند حتی آنهایی که امروز فریب خورده و در کف خیابان بر ضد آنان شعار می دهند.

روایت علی گوشه ای از دلیرمردانی است که امروز در گوشه گوشه ایران اسلامی جان می دهند برای امنیت، برای سربلندی ایران و چه آسان امروز عده ای در حال خلع سلاح آنان هستند، با فریاد هایشان، با شعارهای هنجار شکنانه و با همراهی سلبریتی های دوزاری …

علی رفت مظلومانه هم رفت و از مظلوم تر اینکه عده ای در فضای مجازی در شهادتش شبهه افکنی می کنند و این را نمی توان باور کرد.

کانال های خبری که خود را مردمی می دانند حتی خبر شهادتش را هم منتشر نمی کنند و همین ها هستند که زمینه های بالا رفتن جسارت حمله به امثال علی را داده اند.

حال سوال اصلی اینجاست تا کی با این افراد می خواهد مماشات شود علی غریبانه و مظلومانه از بین ما رفت اما امروز کمترین خواسته مردم برخورد قاطع با اغتششاگران است.

و در آخر باید گفت شاید اگر علی و همکارانش این اعتشاشگران را تعقیب نکرده بودند الان آن تیر بر قلب فرد دیگری فرود آمده بود…

محمد گل محمدی

انتهای پیام/گ

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=168607

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
به نظر من !!!

هفت − چهار =