سال ۱۳۸۹ بود، «و.ر»را دستگیر می کنند. گفتند مواد مخدر در خودروی او کشف شده و حکمش می شود؛ اعدام و اجرای آن لازم الاجرا.زیر تیغ که می رود، نادم و پشیمان می شود، زن و تک فرزندش نمی دانند در آن آشفته احوالی که برایشان «و.ر»درست کرده چه کنند.از یک سو رفتار و عمل نادرست شوهر برای زن قابل قبول نیست و از سویی رابطه عاطفی بینشان او را بی تفاوت نمی گذارد.
به هر دری می زنند تا در نهایت سال ۱۳۹۲ حکمش به حبس ابد و بعد به ۲۵ سال حبس و ۱۰۰ میلیون تومان جریمه تبدیل شود.
*دور کار خلاف خط قرمز کشیدم
«و.ر» .از زیر تیغ رهایی یافت.با خود عهد کرده بود که دور خلاف را خط بزند و همین گونه هم شد.۱۰ سالی از محکومیت «و.ر»در زندان سپری می شود و همسرش همچنان وفادار، تا آن که سال ۱۳۹۹ به پیشنهاد رئیس وقت قوه قضائیه و موافقت رهبر انقلاب؛ او و تعداد قابل توجهی دیگر از زندانیان در سراسر کشور مشمول عفو نظام شده و آزاد می شوند.البته نه به همین راحتی. «و.ر»می گوید: از عمل مجرمانه خود و فروش مواد مخدر که ناخواسته وارد کار شده بود، پشیمان است و هیچ توجیهی برای جرمش ندارد، اما حالا که فرصت مجدد زندگی به او داده می شود، غیرتش به او اجازه نمی دهد زیر حرفش بزند و پیشمانی در گفتار را با عمل جبران کرده و در ۱۰ سالی که در زندان بود همکاری لازم با مجموعه قضایی و زندان داشت و به قول معروف سر به راه شد.
در دوره های آموزش قرآنی نیز حاضر شده و این آموزه ها را سرمشق زندگی اش قرار داد.
*نخستین قدم برای کارآفرینی، حرفه آموزی است
ذر این ۱۰ سال برای کمک به زن و فرزندش باید به فکر درآمد می بود، چرا که معیشتشان هر روز تنگ تر از روز قبل می شد، چاره چیست زندان تاوان عملش بود و خود هم پذیرفته بود.
اما به همت مسئولان زندان از همان روزهای نخست مشغول حرفه آموزی در بخش تولید اسکاچ و سیم ظرف شویی می شود، چهار پنج سالی این کار را در زندان انجام داد و کم کم برای خود استادکار شد.
«و.ر» عنوان می کند؛ همان روزها بود که توانست با رفتار و عمل خوبش نظر قاضی پرونده را جلب کند تا حکم به رأی کار بودنش بدهد و این گونه روزها در کارگاه تولید سیم ظرفشویی در بیرون از زندان فعالیت می کرد.تا قبل از آن که مشمول عفو شود همین رویه ادامه داشت.
صداقت، خالق اعتماد است آن روزها باید تولیداتش را به فروش می رساند که به یک باره جرقه ای در ذهنش زده می شود به واسطه مسوول کارگاه با تولیدکننده ای در تهران آشنا شده و پایه ارتباطشان می شود «صداقت.» در همان ابتدای کار خود را یک زندانی برای آن تولیدکننده معرفی می کند که دنبال مواد اولیه و بازاری برای فروش محصولاتش است.
تولیدکننده تهرانی به دلیل صداقت در کردار «و.ر» به رأی کار بودن او توجهی نمی کند و سابقه زندانی بودنش را ندید می گیرد.
در طول سال مواد اولیه تأمین و به کارگاه آورده می شد و این زندانی برای خود منبع درآمد ایجاد کرده بود.تا آن که سال ۱۳۹۹ همان سال خوش زندگی اش فرا می رسد و از زندان آزاد و به آغوش گرم خانواده باز می گردد.
رفتارش به گونه ای تغییر یافته بود که بنیاد تعاون زندانیان برای کمک به او وارد کارزار شد.
*وقتی که یک زندانی کارآفرین می شود
«و.ر» که هم متنبه شده و هم حرفه آموخته، با کمک این بنیاد کارگاه کوچکی راه اندازی می کند.با آغاز به کار در کارگاه خود جوانمردانه روی قولش ماند و برای ۶ زندانی به عنوان رأی کار فرصت شغلی ایجاد کرده است.
حالا دیگر «و.ر» نه تنها از زیر تیغ رهایی یافته بلکه او را به عنوان یک کارآفرین در همدان می شناسند.
انتهای پیام/ز