
در میزگرد «عصر همدان» مطرح شد:
کودتای نوژه؛ معجزه خنثیسازی توطئه بزرگ آمریکا
سردار سعید طایفهنوروزی و پاسدار کاظم باصره، جزئیات ناگفتهای از کودتای نافرجام نوژه را فاش میکنند؛ شبی که هوشیاری و ایمان، توطئهای عظیم را نقش بر آب کرد.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «عصرهمدان»، به مناسبت سالروز کودتای نقاب میزگرد «عصر همدان» در کافه مهر برگزار شد در این میزگرد سردار سعید طائفهنوروز فرمانده وقت سپاه همدان و کاظم باصره پاسدار دوران دفاع مقدس به جزئیات این کودتا پرداختند.
سردار سعید طائف نوروزی، فرمانده سپاه استان، در گزارشی به تشریح جزئیات مربوط به کودتای نافرجام نوژه در سال ۱۳۵۹ و رویدادهای منتهی به آن پرداخت.
وی با اشاره به سالگرد این واقعه در هجدهم تیرماه ۱۳۵۹، آن را یکی از اتفاقات مهم و بزرگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانست.
پیشزمینههای کودتا و نقش ضدانقلاب
فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس با بیان اینکه یکسال از تأسیس سپاه گذشته بود که این کودتا رخ داد، به عملیاتهای بزرگتری نظیر حصر سلیمانیه و گردنه صلواتآباد اشاره کرد که پیش از آن توسط سپاه همدان انجام شده بود.
وی تأکید کرد: در آن دوران، تمام تلاش ضدانقلاب، بهویژه سازمان منافقین و جبهه ملی، بر آن بود که روحانیت را وارد کار اجرایی کنند، در حالی که امام خمینی (ره) همواره بر وظیفه ذاتی روحانیت و عدم ورودشان به مسائل اجرایی تأکید داشتند.
طایفهنوروز به نخستوزیری مهندس بازرگان و همراهانش از جبهه ملی اشاره کرد و گفت: طولی نکشید که جنبشهای مختلف ضدانقلاب در سراسر کشور آغاز شد؛ از آمل، گنبد و منابع نفتی تا بلوچستان و خوزستان. این مسائل نشان میدهد که ضدانقلاب از پیش از انقلاب سازماندهی شده بود.
وی با بیان اینکه کردها پیش از انقلاب نیز با رژیمهای حاکم میجنگیدند، به نقش قدرتهای جهانی (شرق و غرب) در ایجاد مناطق محروم اشاره کرد: آنها میدانستند که روزی ملتها از زیر یوغشان خارج میشوند. به همین دلیل به دولتهای تحت امرشان دستور دادند که به مناطقی از کشورشان خدمات ندهند؛ بهویژه اگر مرزنشین باشند، تا به این وسیله، برای خود اهرم فشاری داشته باشند. کردها، عربها، ترکمنها و بلوچها بهترین گزینهها برای این منظور بودند.
فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس به سخنان بنیصدر خطاب بر کردها اشاره کرد که گفته بود اسلحه خود را زمین بگذارید اگر ما قاجار یا پهلوی بودیم، اسلحه خود را بردارید ما نه قاجاریم نه پهلوی.
وی سپس به فرمایش اخیر مقام معظم رهبری استناد کرد که فرمودند: کشورهای دنیا به دو دسته کلی تقسیم میشوند: سلطهگر و سلطهپذیر. با انقلاب ایران، خط سومی پدید آمد که نه سلطهگر است و نه سلطهپذیر، و مقاومت نیز ناشی از همین خط است.
جزئیات کودتای نوژه و کشف آن
طایفهنوروز در خصوص کودتای نوژه اظهار کرد: این کودتا علیه نظام بود، اما آمارهایی که به دست آوردیم نشان میدهد که ۷۰ درصد از عوامل آن، ساواکیانی بودند که مورد عفو قرار گرفته بودند و تعداد کمی نظامی در رأسشان بودند. ۶۰ تا ۸۰ درصد اعضای این کودتا به دنبال همان رأفت اسلامی بودند که شامل حالشان شده بود.
وی ادامه داد: فلسفه وجودی کودتای نوژه بعد از واقعه طبس شکل گرفت، پس از آنکه طوفانها برنامه دشمن را در طبس از بین برد. این بار با افسران وابسته به آمریکا و غرب، ارتشبد آریانا و مهدیون، قصد داشتند این کودتا را به سرانجام برسانند.
فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس به روز هجدهم تیرماه ۱۳۵۹ اشاره کرد و گفت: صبح در دفتر کارم در سپاه، همه مشغول کارهای روزمره بودیم. ناگهان دژبان اطلاع داد که افرادی از تهران آمدهاند و میخواهند با من صحبت کنند. به دلیل کمبود جا، همه اعضای فرماندهی در اتاقی کوچک جمع بودیم. آن فرد گفت که میخواهم خصوصی صحبت کنم. به بچهها گفتیم بیرون باشند.
وی افزود: او گفت که امشب قرار است پادگان نوژه توسط نیروهای مسلح نظامی کشور تصرف شود و صبح نیز ۳۰۰ پرواز برای بمباران ۳۰۰ نقطه انجام گیرد. سپس لشکر اهواز به تهران حمله کند. و تأکید کرد که ما در جریان این عملیات هستیم.
نقش مادر یک خلبان
طایفهنوروز به جزئیات افشای کودتا اشاره کرد و گفت: نام آن فرد برادر رضوان بود. او گفت که یکی از خلبانها عصر به منزل مادرش در تهران رفته و مادرش نگران حال او بوده است. پس از اصرار مادر، خلبان فاش میکند که قرار است کودتایی انجام شود. مادرش که متوجه وخامت اوضاع میشود، با ایمان و اعتقاد، او را تشویق میکند که خبر را به مسئولین برساند و میگوید: «اگر نروی، من تو را حلال نمیکنم».
وی ادامه داد: این خلبان به پادگان ولیعصر مراجعه میکند، اما ابتدا کسی حرفش را باور نمیکند. او سپس به محضر آیتالله خامنهای، نماینده امام در شورای عالی دفاع، منتقل میشود. در آنجا، محسن رضایی (یا یکی دیگر از مسئولان) نیز حضور داشتهاند.
فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس ادامه داد: ساعت ۱۲ شب، آنها داستان را میشنوند و شوکه میشوند. آیتالله خامنهای فرمودند: باور نمیکردیم مملکت ما اینقدر بیدر و پیکر است که اینها فردا عملیات دارند و کسی متوجه نیست. محسن رضایی ادعا کرد که ما چیزهایی فهمیده بودیم، اما دقیق نمیدانستیم.
وی بیان کرد: این خبر به حضرت امام خمینی (ره) نیز منتقل میشود و همان خلبان به امام میگوید که آنها سه بار جماران را بمباران خواهند کرد تا امام زنده نماند. اما امام در پاسخ میفرمایند: شما بروید کارهایتان را انجام دهید، من نمیآیم. این نشان از شجاعت و اطمینان امام به لطف الهی بود.
تدابیر سپاه همدان در مواجهه با کودتا
سردار نوروزی در ادامه به تدابیر سپاه همدان در آن شب اشاره کرد: بعد از این ماجرا، محسن رضایی به رضوان میگوید که پیش نوروزی برو و داستان را بگو. او شبانه به همدان آمد و به من گفت که امشب قرار است پادگان تصرف شود. ما حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر بیشتر نبودیم، چون شهرستانها هنوز سپاه نداشتند.
وی افزود: ما فراخوان دادیم و بچهها را جمع کردیم. عملیاتی را طرحریزی کردیم و سه پست ثابت در نظر گرفتیم. با امکانات کمی که داشتیم، چند گشت نیز ایجاد کردیم. مرکز تجمع این افراد در کارخانه شن و ماسه نزدیک پایگاه نوژه بود.
فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس تأکید کرد: با برادر رضوان که از کودتا برگشته بود، همراه شدیم. او گفت که مشخصه ما این است که همه کفش ورزشی به پا داریم. این افراد وارد میشوند و پایگاه را تصرف میکنند و صبح پروازها انجام میشود.
وی به همکاری با نیروی انتظامی نیز اشاره کرد: بیشترین نیروی خود را به برادر حسن مرادی، مسئول آموزش سپاه، دادیم که به سمت کارخانه شن و ماسه رفت. بقیه ما چند گشت و دو پست ایست بازرسی در سهراهی نوژه، صابر و خود همدان، با بچههای پلیس در جاده مستقر شدیم. به آنها گفتیم که خبر داریم دموکراتها و کوملهها میخواهند به پایگاه حمله کنند و ما مراقبت میکنیم.
طایفهنوروز افزود: یک یا دو ماشین از پلیس راه گرفتیم و با ماشینهای آژیردار پلیس در جاده گشتزنی میکردیم. خودم نیز یک جیپ استیشن داشتم و به سه نقطهای که پست گذاشته بودیم، سرکشی میکردم.
لحظه آغاز عملیات و درگیری
وی با بیان اینکه ذغالچی را با پنج نفر داخل پایگاه نوژه فرستاده بودیم و گفتم هر کی به باند پرواز نزدیک شد بزنید، افزود: گروه ویژه پایگاه نوژه هم در داخل پایگاه با ما همکاری داشتند.
فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه گروه اتحادیه انجمنهای اسلامی پایگاه از جمله توکلی و اصلانی نیز با ما هماهنگ بودند، گفت: شب وقتی عملیات شروع شد، دیدم اولین جسد افتاده است، درست در پیچی که میخواستیم به ورودی اصلی نوژه برسیم. ماشین را نگه داشتیم و پیاده شدیم. در شانه خاکی جاده، سه نفر بدون اسلحه افتاده بودند. یکی از آنها که مجروح بود، گفت: من از خودتان هستم، این فرد نفوذی ما بود که قرار بود در صورت وقوع اتفاقی، به ما خبر دهد اما شهید شد.
وی ادامه داد: یکی از بچهها به نام عسکری که لالجینی بود تعریف کرد که آنها ماشین استیشن کودتاچیان را متوقف کردند. یکی از خلبانها که همراه برادر رضوان بود، گفت که شاخصه ما این است که همه کفش کتونی دارند، این افراد را از ماشین پیاده میکنند. یکی از آنها (مجیدی) به سمت آنها میرود که اسلحه او را کودتاچیان میگیرند و به اذن خدا سه بار سلاح را مسلح میکند که نیروهای ما را شهید کند که اسلحه عمل نمیکند.
طایفهنوروز افزود: عسکری اسلحه خود را برمیدارد و به سمت ماشین آنها شلیک میکند. آنها جنازهها را رها میکنند و فرار میکنند. در این درگیری، سه نفر از بهترین خلبانهای ما که قرار بود سه بار جماران را بمباران کنند، کشته میشوند.
هوشیاری مردم و دستگیریها
وی به نقش مردم روستاهای اطراف نیز اشاره کرد: ما به مردم روستاهای اطراف گفته بودیم که مراقب باشند و اگر غریبهای را دیدند، خبر دهند. یک پیرمرد با دامادش که شب برای آبیاری رفته بودند، متوجه یک تکاور شدند که شب قبل از کودتا در حال فرار بود. این تکاور میخواست به مرکز تجمع (شن و ماسه) برسد، اما آنجا را پیدا نمیکرد.
فرمانده سپاه همدان در دوران دفاع مقدس ادامه داد: پیرمرد و دامادش با تدبیری، تکاور را خلع سلاح و دستگیر میکنند. این فرد یک چتر نجات همراه داشت که در فاصله حدود ۱۰ متری رها میکرده. نام این تکاور محمدی یا احمدی بود. این نشان میدهد که کودتاچیان چقدر در کار خود حرفهای بودند.
وی در ادامه به تلاش برای دستگیری دیگر عوامل کودتا اشاره کرد: همان شب، یک ماشین از طرف پایگاه به سمت سهراهی آمد. بچهها به آن ایست دادند، اما راننده به جای توقف، گاز داد و فرار کرد. ما با ماشین استیشن خودمان به دنبال آنها افتادیم. ماشینشان نو بود و از مسیر اصلی خارج شدند و وارد یک جاده خاکی شدند. ما حدود ۲۰۰-۳۰۰ متر با آنها فاصله داشتیم.
طایفهنوروز افزود: راننده کودتاچیان برای فرار، در پیچ جاده خاکی، ماشین را به داخل گودال انداخت و خودشان فرار کردند. من با اسلحه کلت ۴۵ خودم به سمت ماشین شلیک کردم و دیدم که تیر به صندلی جلو راننده خورد. اما موفق به دستگیری آنها نشدیم چون خیلی ماهر بودند و شب هم بود.
وی به دستگیریهای صبح روز بعد اشاره کرد: تا صبح ما نماز صبح را هم در بیابانها خواندیم. چهار نفر از عوامل کودتا را که آن طرف سهراهی بالا آمده بودند، با آرامش سوار کردیم و به سپاه آوردیم.
فرمانده سپاه استان در ادامه تشریح کرد: وقتی وارد پایگاه نوژه شدیم، شروع به دستگیری افرادی کردیم تعداد دستگیریها زیاد شد و ما برای کسب تکلیف با محسن رضایی تماس گرفتیم که وی هم رضوان را فرستاده بود تا تدبیر کند. او گفت که دیگر دستگیری انجام نمیدهیم. ورود و خروج ممنوع است. بچههای ما در آنجا مستقر شدند و همه چیز زیر نظر ما انجام شد.
وی گفت: بعد از آن به سپاه برگشتیم و آن چند نفری را که گرفته بودیم، آماده کردیم تا به تهران اعزام شوند. این افراد شامل خلبانان و کادر آماده برای تصرف پایگاه بودند. در مجموع دو مینیبوس از آنها به تهران اعزام شدند.
طایفهنوروز با بیان اینکه پس از دستگیری افراد، چه در داخل پادگان و چه در خارج از آن، متوجه شدم که شخصاً صلاحیت رسیدگی و بازجویی از این پروندهها را ندارم و صرفاً نام، نام خانوادگی و درجهشان را پرسیم؛ و اینکه بدانیم از کجا آمدهاند، با چه کسانی همکاری کردهاند و هدفشان چه بوده است بازجویی نشدند.
وی گفت: در صفحه مجازی «من و تو» مطرح شده، سرداری بازنشسته آنها را محاکمه کرده اما تاکید میکنم که هیچ اعدامی در این رابطه در همدان صورت نگرفته است. تمام افرادی که دستگیر شدند، برای بررسیهای بیشتر به تهران اعزام گشتند.
فرمانده سپاه همدان در دفاع مقدس با گلایه از روایتهای نادرست افزود: محسن رضایی پس از بازگشت ما از اسارت گفت که نوروزی باید این کودتا را بنویسد. خود من هم مصاحبهای داشتم، اما به صرافت نیفتادیم که این را بنویسیم، چون کارهای مهمتری داشتیم.
نقش خداوند و جایگاه سپاه و ارتش
وی با بیان اینکه کسی در این انقلاب نباید بگوید من کننده کار بودم به حادثهای اشاره کرد: یک نفر از افرادی که دستگیر کرده بودیم، به داخل اتاق آمد و سیگار و غذا خواست دستش را باز کردیم یکی از آنهایی که به نفع انقلاب برگشته بود گفت مراقبت باشید او آنقدر توانمند است که با دست خالی ساختمان ساخته را خراب میکند.
طایفهنوروز ادامه داد: ما دست او را باز کردیم به من تأکید میکرد که ما را بکشید، ما را اعدام کنید؛ من دیدم کی انقلاب را نگه میدارد؟ گفت شما پاسداران انقلاب نیستید، من دیدم انقلاب را کی نگه میدارد.
وی به سه شاخه اصلی کودتای نوژه اشاره کرد و عنوان کرد: شاخه سیاسی، شاخه نظامی و شاخه اطلاعاتی. شاخه خلبانان شامل مهدیون، آیت و محقق بود. اما ما هیچکدام از این سه نفر را در همدان دستگیر نکردیم؛ آنها در تهران بودند و ستاد کودتا بودند.
فرمانده سپاه همدان خاطرنشان کرد: امروز گاهی از کودتا سوءاستفاده میشود و تحریف میکنند.
وی در پایان به همکاری ارتش و سپاه در عملیاتهای دیگر اشاره کرد و گفت: در عملیات فتح خرمشهر، سپاه و ارتش هر دو بودند و هر کدام گفتند ما خرمشهر را آزاد کردیم که امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد.
کاظم باصره، پاسدار وقت در دوران کودتای نوژه، جزئیات مهمی را از چگونگی کشف و خنثیسازی این کودتا از زبان خود بیان کرد. وی در تشریح وقایع آن شب سرنوشتساز، به لحظه آشکار شدن درگیریها و ورود نیروهای سپاه به پایگاه نوژه پرداخت.
وی با بیان اینکه باصره در تشریح لحظه آغاز درگیری گفت: من مسئولیت دادگاه انقلاب را داشتم و از طرف سپاه مأمور به آنجا شده بودم. ما کلاً ۴۰-۵۰ نفر بودیم. پایگاه نوژه یک باند داشت. یک قهوهخانه هم در سر راه آن بود. سردار طایفه نوروز فرمودند که چهار نفر چهار نفر با فواصل ۱۰۰-۵۰ متر در سینه این جاده کمین کنند. ما چهار نفر در مقابل جاده پایگاه مستقر شدیم. یک گروه نیز جلوتر از ما در نزدیکی کارخانه شن و ماسه بودند.
ورود به پایگاه و غافلگیری کودتاچیان
باصره اظهار کرد: وقتی گروهکهای کودتاچی در محلهای خود مستقر بودند و نیروهای گشت به فرماندهی سردار نوروزی در حال انجام وظیفه، درگیری آشکار شد. و ما فکر میکردیم درگیری با ضد انقلاب است مانند شبهای گذشته که از روستاها اطلاعاتی مبنی بر ورود افراد ناشناس به دست ما میرسید و ما وارد عمل میشدیم.
وی افزود: با کمک بچههای گردان ضربت نوژه وارد پایگاه شدیم. سردار نوروزی به یکی از بچهها دستور داد که اسلحه را برداشته و مستقر شود تا هر هواپیمایی که از باند قصد پرواز داشت، هدف قرار گیرد.
این پاسدار دفاع مقدس با اشاره به لحظه غافلگیری کودتاچیان گفت: ما وارد اتاقی شدیم که آقایان کودتاچیان منتظر بودند و در حال خوشوبش و تعریف کردن بودند. آنها کاملاً غافلگیر شدند. در هر حال، همه آنها دستگیر شدند.
وی در پاسخ به چگونگی شناسایی کودتاچیان بیان کرد: اینها در اتاق عملیات خودشان جمع شده بودند همه را جمع کردیم، همه را بازداشت کردیم.
باصره به عوامل اصلی کودتا اشاره کرد: استواری که در پاتک با بچههای ما درگیر شده بود، یکی از همانها بود. شهید مصیب مجیدی که بلوار شهید مجیدی به نام اوست، در همان درگیری زخمی شد.
وی ادامه داد: همه را به زیرزمین دادگاه انقلاب در خیابان طالقانی فعلی بردیم. همه را به آنجا انتقال دادیم. محل نگهداری مناسبی نداشتیم، اما چارهای نبود. جسد شهدا را با استیشن خودمان آوردیم آن شب بالای سر آنها بودیم.
عدم اطلاعرسانی تا اعلام رسمی رادیو
این پاسدار دفاع مقدس به عدم اطلاع از جزئیات کودتا تا زمان اعلام رسمی آن اشاره کرد و عنوان کرد: صبح روز بعد از عملیات و جمعآوری کودتاچیان، همه به محل کارمان برگشتیم. فردا ساعت دو بعدازظهر از رادیو شنیدیم که «کودتایی صورت گرفته و خنثی شده است» یعنی ما تا آن لحظه اصلاً متوجه این مطلب نبودیم و هیچ اطلاعاتی نداشتیم.
وی ادامه داد: فردا صبح، قرار بود از دستگیرشدگان پذیرایی کنیم. حاج آقای اعلمی، حاکم شهر، نیز خود را برای بازجویی آماده کرده بود.
باصره با بیان اینکه حدود ساعت چهار نیمهشب بود که تلفن دادگاه به صدا درآمد. نگهبان به من اطلاع داد که فردی از تهران با اعلمی کار دارد. گوشی را برداشتم، مطرح کرد: آیتالله بهشتی، رئیس دیوان، پشت خط بودند. اعلمی با وی صحبت کرد. اعلمی پرسید که این پرونده در حوزه قضایی او رسیدگی شود آیتالله بهشتی گفت: خیر، چون این یک بحث ملی است، باید به تهران بازگردانده شوند و بیشتر کارها در تهران انجام شود.
این پاسدار دفاع مقدس با تأکید بر اینکه بالاخره تصمیم بر این شد که این افراد را به تهران اعزام کنیم. حوالی صبح، زمانی که آفتاب طلوع کرده بود، آقای محسن رضایی به همراه دو نفر دیگر برای تحویل گرفتن این افراد حاضر شدند، در مورد سوءاستفادههای بعدی از این واقعه گفت: بعدها برخی درباره این موضوع سخنرانی کردند و فیلم هم ساختند. متأسفانه یک نفر را به عنوان فرمانده جایگزین آوردند و فیلمی ساختند که بسیار خام بود. حتی کتابی که وزارت اطلاعات منتشر کرد نیز خام بود و من ناراحت شدم، چون کسانی که باید حضور داشتند، نبودند.
وی با تأکید بر نقش الهی در خنثیسازی کودتا اظهار کرد: واقعیت این است که خداوند کمک میکند. صاحب این انقلاب واقعاً کسی نیست جز آقا امام زمان (عج). بارها با خودم گفتهام که ایشان شبانهروز انقلاب را حفظ میکند.
باصره با اشاره به اینکه در کودتای نوژه من از سوی خدا مأمور و وسیله شدم که این قائله را خاموش کنم، خاطرنشان کرد: تیمسار جوادی، فرمانده پادگان قهرمان، در رأس سردار طایفهنوروز و صیاد شیرازی نیز کنار ما بودند که در آزادسازی مریوان و پادگان سنندج نیز همکاری داشتیم.
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!