
یادداشت:
خون گوهرشاد، سند خیانت پهلوی
قیام گوهرشاد، فریاد حقطلبی مردم در برابر دیکتاتوری رضاخان بود. پاسخ حکومت، کشتار بیرحمانه بود؛ جنایتی که چهره خاندان پهلوی و پیامدهای نوکری بیگانه را برای همیشه عیان کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصرهمدان»؛ حادثه خونین مسجد گوهرشاد در تابستان ۱۳۱۴، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران به شمار میرود. این فاجعه، ماهیت واقعی حکومت رضاشاه پهلوی و خاندانش را آشکار ساخت. مردم مشهد، برخاسته از ایمان و غیرت دینی، در اعتراض به سیاستهای تحقیرآمیز و ضداسلامی رضاخان، به ویژه کشف حجاب اجباری، در حریم مقدس حرم امام رضا(ع) گرد آمدند. اعتراض آنان، حرکتی کاملاً مشروع و حقطلبانه بود که ریشه در حرمت سنتهای دیرینه و هویت اسلامی-ایرانی داشت. رضاخان، که قدرت خود را مدیون حمایت مستقیم بیگانگان (بهویژه انگلیس) و استوار بر سرنیزه بود، کوچکترین ظرفیتی برای شنیدن صدای مردم نداشت.
دیکتاتوری رضاخان، زبان مردم را جز به زور اسلحه نمیشناخت. وی به جای حل مسالمتآمیز اعتراضات، فرمان قتل عام صادر کرد. نیروهای نظامی وفادار به تاج و تخت پهلوی، به فرماندهی افرادی چون سرتیپ ایرج مطبوعی، با قساوتی کمنظیر، بر روی جمعیت بیسلاح و در حال عبادت آتش گشودند. صحن و سرای مسجد گوهرشاد، مکان مقدس ذکر و دعا، در چشمبرهم زدنی به صحنهای از جنایت و کشتار تبدیل شد. اجساد زنان، مردان و کودکان بیگناه، فرش مسجد را رنگین کرد. آمار دقیق شهدا هرگز مشخص نشد، اما منابع تاریخی به شهادت صدها و احتمالاً هزاران تن از بهترین فرزندان ایران اشاره میکنند. این خونریزی هولناک، به وضوح ثابت کرد که پایههای حکومت رضاخان، نه بر رضایت و اراده ملت، که بر ترور، سرکوب و خشونت نظامی استوار بود.
ریشهیابی این جنایت هولناک، کلید فهم ماهیت خاندان پهلوی است که در نوکری بیگانه، خلاصه میشود. رضاخان و سپس محمدرضا پهلوی، هرگز خدمتگزاران ملت ایران نبودند. آنها، مجریان سیاستهای قدرتهای استعماری، بهخصوص انگلیس و سپس آمریکا، در ایران بهشمار میرفتند. رضاخان با کودتای ۱۲۹۹ و حمایت آشکار انگلیسیها به قدرت رسید. تمام دوران سلطنتش، تلاشی مستمر و برنامهریزی شده برای نابودی هویت دینی و ملی ایرانیان و جایگزینی آن با الگوهای فرهنگی غربیِ تحمیلی بود. سیاست کشف حجاب اجباری، بخشی جداییناپذیر از این پروژه وسیع استحاله فرهنگی محسوب میشد که مستقیماً به دستور یا در راستای خواست اربابان خارجی اجرا میشد. سرکوب خونین قیام گوهرشاد نیز، گامی حیاتی در مسیر تحکیم پایههای این حکومت کاملاً وابسته و کسب رضایت اربابان خارجی بهشمار میآمد.
رذالت، خیانت و بدبختی برای ایران و ایرانیان، نتیجه نوکری خاندان پهلوی برای بیگانگان بود.. حکومتهای پهلوی، برای حفظ قدرت خود و جلب رضایت اربابان خارجی، به سادگی مرتکب هر جنایتی میشدند. کشتار گوهرشاد، تنها نمونهای از این رذالتها بود.
سرکوب خونین دیگر قیامهای مردمی در نقاط مختلف ایران، تبعید و زنداناندازی مراجع عظام تقلید و علمای دینی، غارت منابع ملی و انتقال ثروتهای کشور به بانکهای خارجی، ایجاد دستگاه پلیسی مخوف ساواک، وابستگی مطلق اقتصادی، فروش نفت به قیمتهای ناچیز به بیگانگان، و دهها مورد دیگر، همگی در جهت تأمین منافع اربابان خارجی و یک اقلیت فاسد درباری صورت میگرفت. نتیجه این نوکری، چیزی جز عقبماندگی صنعتی و علمی، گسترش فقر و نابرابری، از دست رفتن استقلال سیاسی و اقتصادی، تحقیر ملی و تخریب فرهنگ و ارزشهای اصیل ایرانی-اسلامی نبود.
درس گوهرشاد برای امروز و فردای ایران، هشداری همیشگی است. این واقعه تلخ به روشنی اثبات میکند که هر نظام یا جریان سیاسی که اراده و اختیار ملی را به بیگانه بفروشد و خود را نوکر و ابزار منافع استکبار جهانی کند، محکوم به فنا و خیانت است. چنین حکومتی نهتنها سعادت و عزت برای ملت به ارمغان نمیآورد، بلکه برای حفظ موقعیت خود و خوشخدمتی به اربابان، به راحتی دست به کشتار فرزندان همان ملت میزند.
خاندان پهلوی، با تمام ادعاهای دروغین تجدد و پیشرفت، در عمل چیزی جز عامل اجرایی سیاستهای استعماری و نابودکننده استقلال و هویت ایران نبودند. سرنوشت ننگین آنان، نیز درس عبرتی همیشگی است؛ نوکر بیگانه بودن، جز رذالت، خیانت، سرکوب و در نهایت سقوط مفتضحانه برای عاملانش، و فلاکت و عقبماندگی برای میهن، ثمری ندارد.
یاد شهیدان گوهرشاد گرامی و پرراه باد. این خونها همواره فریاد میزنند که استقلال، آزادی و عزت ایران، تنها در گرو نفی هرگونه وابستگی و نوکری به بیگانه و تکیه بر فرهنگ غنی خودی و اراده خللناپذیر ملت تحقق مییابد. تاریخ پهلوی، گواهی انکارناپذیر بر این حقیقت است.
طاهره معصومی
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!