در رسانهها از قول آقای محسن رضایی دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، مطرح شد که ایشان گفته اند: “در تلاش هستیم نتانیاهو را زنده به دام بیندازیم”؛ بعداز طرح این مسئله نقدهایی در چرایی بیان آن منتشر گردیده است، در یادداشت حاضر در نظر است تا به بعضی از زوایای که می تواند قدری مسئله را واضحتر کند، بپردازیم.
به گزارش عصر همدان، وقتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی به خود اجازه میدهند ترور یا حمله را در قالب اقدام پیش دستانه یا “برخیز و اول تو بزن” مشروع قلمداد کنند، چرا نباید ما اقدام مقابلهای تلافیجویانه، برابر تعریف خود از مقابله را به جهانیان معرفی کنیم! انتظار میرود رسانهها و فعالین فضای مجازی به عنوان پیوست تبلیغاتی ابعاد متعدد استراتژی مطرح شده از سوی محسن رضایی را مکشوف و بارورتر نمایند نه اینکه ظرفیت خود را مصروف نقد او سازند.
در رسانهها از قول آقای محسن رضایی دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، مطرح شد که ایشان گفته اند: “در تلاش هستیم نتانیاهو را زنده به دام بیندازیم”؛ بعداز طرح این مسئله نقدهایی در چرایی بیان آن منتشر گردیده است، در یادداشت حاضر در نظر است تا به بعضی از زوایای که می تواند قدری مسئله را واضحتر کند، بپردازیم.
با وجود اینکه ممکن است نقدهایی به جناب آقای محسن رضایی در برخی مقاطع وارد باشد و گلایه های جریان انقلاب از ایشان بعضا” به حق و به جاست، ولیکن در مجموع نمیتوانیم ایشان را خارج از ظرفیت کلی نظام اسلامی در نظر بگیریم، پس امر بدیهی آن است که در گام نخست این مبحث را در چهارچوب ظرفیتهای نظام اسلامی مطرح نماییم.
موضوع دیگر اینکه حضرت آقا در پیام تسلیتی که به مناسبت شهادت شهید محسن فخری زاده مرقوم فرمودند آمده است که” پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن و…” پس میتوان ادعا کرد، مجازات قطعی عاملان و آمران این جنایات خواسته نظام و امت اسلامی است اما اینکه چگونه، کی و کجای آن به عهده طراحان این مجازات گذاشته شده است.
کشنده ترین حربه برای رژیم منحوس و نامشروع صهیونیستی این مسئله است که در انتظار مرگ آور فرورفته باشد، در سابقه فرماندهی ۸ ساله برادر محسن رضایی ثابت شده است که ایشان به شدت اصل غافلگیری را رعایت می کردند و بهرهها از این اصل، نصیب نظام اسلامی نموده اند.
اکنون نیز طرح این موضوع در نگاه نخست دشمن صهیونیستی را هرچه بیشتر به انتظار می کشاند؛ زیرا مشخص نمیکند که “در تلاش هستیم” معطوف به کدام یک از ساختارها و ابزارهای قدرت نظام اسلامی میشود و لذا سطح آمادگی او برای دفاع غیر قابل برآورد خواهد بود.
دوم اینکه دشمن سردرگم است، طرح مسئله از جانب ایشان را با توجه به سابقه نظامیگری وی در چرخه اطلاعاتی قرار دهد و تحلیل و برآورد کند و یا اینکه از نگاه یک کارگزار غیر نظامی در جمهوری اسلامی؟
سوم اینکه دشمن صهیونیستی در نظر دارد با معرفی یک هدف خرد به عنوان سطح برخورد جمهوری اسلامی، توقع متراکم شده از انتقام جمهوری اسلامی را در داخل و نیز نگاه بین الملل از بین ببرد، ولیکن با مطرح شدن شخص نتانیاهو به عنوان آمر اصلی این ترور، سطح توقع و انتظار در داخل ایران و جامعه جهانی را معطوف به هدفی کلان می کند.
مبحث دیگر اینکه شاید سؤال شود آیا از منظر جهانیان چنین برخوردهایی پذیرفته است؟
بایستی گفت وقتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی به خود اجازه میدهند ترور یا حمله را در قالب اقدام پیش دستانه یا “برخیز و اول تو بزن” مشروع قلمداد کنند، چرا نباید ما اقدام مقابله ای تلافی جویانه، برابر تعریف خود از مقابله را به جهانیان معرفی کنیم تا درس عبرتی باشد برای هر کسی که از این نوع نقشهها برای ایران و ایرانی در سر دارد؟
تا قبل از انقلاب اسلامی این استکبار جهانی بود که برابر نظم تعریف شده از جانب ابر قدرتها طراحی اقدام را از جانب خود مشروع معرفی میکرد، همین آمریکا علاوه بر هزاران ترور آشکار و پنهان رئیس جمهور نیکاراگوا را در کاخ ریاست جمهوریاش دستگیر و به زندان برد، پس این نوع اقدام از قبل توسط آنها مسبوق به سابقه بوده است؛ در نتیجه نمیتوانند مشروعیت اقدام تقابلی نظام اسلامی را زیر سؤال ببرند.
مطلب آخر اینکه اصولاً” انقلاب اسلامی محقق شد چون نظم تعریف شده ابرقدرتها را قبول نداشت، و قرار نیست مطابق توقع و انتظار ایشان بدنبال انتقام باشیم بلکه کاملاً حق داریم تا تعریف خود را از انتقام به دیگران دیکته کنیم تا ارتکاب مجدد این نوع اقدامات علیه نظام اسلامی را با هزینه هایی غیر قابل پیش بینی مجسم سازیم و با این استراتژی تهاجم و ترور را به حداقل برسانیم.
در همین رابطه انتظار میرود رسانه ها و فعالین فضای مجازی به عنوان پیوست تبلیغاتی ابعاد متعدد استراتژی مطرح شده از سوی محسن رضایی را مکشوف و بارورتر نمایند نه اینکه ظرفیت خود را مصروف نقد او سازند.
انتهای پیام/ن