• امروز : یکشنبه - ۲۷ خرداد - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 16 June - 2024
1
یادداشت؛

ققنوس‌وار، بر بلندای قله‌های ورزقان

  • کد خبر : 217106
  • 03 خرداد 1403 - 9:42
ققنوس‌وار، بر بلندای قله‌های ورزقان
ابراهیم بر بال سیمرغ از دل آتش نفرت و دشمنی ها چنان ققنوس وار رهید که جسمش را بر بلندای کوه های ورزقان جا گذاشت و با روحی رها به امید دیدار امامش که آغوش رحمت برایش گشوده بود به آسمان قدسی مشهد بال گشود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ علیرضا اکبری در یادداشتی چنین نوشت؛ ابراهیم ازاینکه در پایتخت ننشستی و از پشت میزهای دنیایی و صندلی‌های پر طمطراق دل کندی و با لباس پیغمبری در آب و آتش و خاک و طوفان با لبخند بر لب و اقتدار در گفتارت دل مردم را شاد کردی تو به این پایه قرآن درست عمل کردی (أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ)بودی با پیر زن که دل جمعیت را شکافت تا فقط از نزدیک دعایت کند تا از چشم بد دور باشی و تا پیرمردی که با دستهای خسته و خش دارش گرمی دستت را با محبت درک می‌کرد تو از داخل ماشین چند میلیاردی و ضد گلوله با مردم حرف نزدی تو به احترامشان در آب و آتش قدم زدی و اما در سازمان ملل برای دفاع از قرآن و حاج قاسم با صدای رسا و بدون لکنت دشمن را وادار به احترام کردی تو معنی درست این آیه بودی برای من.

تو به منتقدانت انگ بیسواد و جهنمی و چه و چه نزدی و در برابر حماقتشان چون معلم بزرگت بهشتی سکوت کردی و با خدمت شبانه روزی لگام زدی بر دهان هرز گویان

از همان شب که در قاب تلویزیون در مناظره های انتخاباتی با آنکه از تخلف های رقبا خبر داشتی لب گزیدی و چیزی نگفتی تو دنبال دو رای اما حلال بودی.

ومردم به تو اعتماد کردند تو مسیر تازه ای درافق سیاسی برای همه ترسیم کردیکه آی مردم نشستن بر صندلی خدمت به هر قیمت نیست به قول استاد اخلاقت شهید مطهری هدف وسیله را برایت توجیح نکرد تو چون رجایی به این یقین رسیده بودی که نوکری برای مردم تنها راه بهشتی شدن است.

تو را که میدیدم روحم آرام میگرفت تو از کمبود ها پیش مردم گلایه نمیکردی ومخاطب صحبتهایت دیگران نبود ندو تو نگفتی بروید فلان کار را بکنید خودت وسط میدان بودی و دستور حرکت میدادی .

قربان صدای خسته و چشمان زیبایت صسید جان وقتی از تو سوال شد وقت استراحت و مرخصی چکار میکنی اینقدر این جمله برایت دور بود که فکر کردی و گفتی یاد نداری سالهاست به مرخصی نرفته ای ممنونم که مثل حضرلت جزیره ای اختصاصی در سد لتیان نداشتیئ موقع سیل در کیش وقشم خوشگذران نکردی و خودت وسط سیل پیش مردم بودی .مردم فهمیدند فرق میکند چه کسی رئیس جمهور باشد .

تو استاندارد ریاست جمهوری تا بالا تریت درجه خدمتبالا بردی و توقع مردم را برای انتخاب جانشینت بالا بردی دیگر مفت خور های حرف مفت زن بی عمل در این جایگاه جای ندارند. زین پس عیار خادمی را با تو مسنجند .

ابراهیم تو همه توانت راو درخواستهایت را از خودت و تیم هیئات دولت خودتت داشتی تو برای دستورات و فرامین رهبر همه را بسیج کرده بودی توی همین دو ماه از دستور شعار سال رهبری عزیز تمام دقدقه ات سفره مردم بود و همراهی مردم با بدنه دولت .شاید باید سالها بگذرد تا خیانت بعضی ها و خدمات تو بر مردم روشن شود.

اما مردم خوش ضمیر با اینکه سفرهاشان به دلایل مختلف چون گره زدن حتی آب خوردنشان به برجام کذایی خالی بود اما تلاش شبانه روزیت را میدیدند و دلگرم از این تلاش بودند.

تو نمیدانی آن شب تا صبح بر مردم ایران چه گذشت . تا صبح مردم با تسبیح در دست و لبانی مشغول ذکر در گوشه گوشه ایران برایت دعا میکردنو ذکر شعر شب عاشورا گرفته بودند که مکن ای صبح طلوع سر میدادند.

ابراهیم .تو از کودکی طعم فقر و بی پدر بزرگ شدن را کشیدی و هم درد مردم بودی . در قصر لاکچری نبودی با اینکه با اشاره ای میتوانستی مثل حضرات در قصر های چند صد میلیاردی در زعفرانیه و بالا شهر تهران زندگی کنی .ولی تو همچون مردم کوچه و بازار زندگی کردی چون مقتدای تو سید علی و بود آقا روح الله.

راستی الان فرزندانت را هیچ کس نمیشناسد حتی برای تسلیت گفتن .تو آقا زاده به معنی رایج تربت نکردی و انسان زاده های مردم دوست و با حیا تحویل جامعه دادید.

راستی مگر تو بلدنبودی مثل حضرات توی قصر های به جا مانده از طاقوت با کلی دم ودستگاه بنشینی و لم بدهی واز پشت میز کشور را با الا برکت الله با فشار دادن دکمه با ارتباط ویدیئو یی اداره کنی ….. نه تو نمیتوانی تو حاج قاسم را کنارت دیده ای تو رجایی و بهتی را درک کرده ای تو شوق خدمت داشتی تو بهشتی را با گوشت و پوست و استوخانت درک کردی تو عطر خدمت و و پاکی را از بالکن جماران به ارث برده ایابراهیم اما در این سفر تنها نبودی و چه خوش همسفرانی را برای رفتن به بهشت انتخاب کردی .انگار این کاروان ویزه دربست تا بهشت بود و این هلیکوپترو یا بهتر بگویم این سیمرغ شهادت جز نیکان را همراه خود نبرده بود.

بیش از همه عامی خوش زمیر سید خندانی که آرزویش شهادت و کلامش چون قند برای جوان و پیر شیرین بود هم شهری اسدالله یا بهتر بگویم شیر علوی شهید مدنی عزیر بود امام جمعه ای که رسم غلط جدا کردن مرد م از مسئولین و رسم غلط دهه هفتاد و جدا شدن مسئولین از مردم را با برداشتن نرده ها در نماز جمعه اش محبوب دل مردم کرد و با رای تاریخی که از مردم گرفت نشان داد قدم زدن با کری افتخارنیست و بلکه قدم زدن با مردم و جوانان و همراهی با آنها و همراهیشان در کف بازار افتخار است این مرام در دل مردم محبوبت می‌کند.

در مورد وصف تو شعرکودکی هایمان را مرورر میکنم ومیبینم تواو با ابن زمین زدن نفسش تا کجا به عرش خدا پرواز میکند و عجیب بلندت میکند و تا آسمان تو را راهی می‌کند .

اقای آل هاشم سید عزیزی که مرگ در مزاق او احلی من العسل بود .اما ابراهیم تو اسماعیلی خوش قد وبالایت را هم همراهت به بهشت بردی حسینی که عبد خدا بودن را در نام و کلامش میشد دید . حسینی امیر عبدالهیان همان که برای رفتنش دشمن صهیونیست دل خوش کرده بود او که گره کوری که حضرات قبل حتی آب خوردن مردم و معیشت مردم را با آن به برجام کوفتی گره زده بودند را باز کرد و اقتدار را با دیبلماسی عزت به کشور باز گرداند.

اوکه هچون حاج قاسم عرصه نظامی قاسم عرصه سیایت بود و جبهه یکپارچه مقاومت به مدد او و رفقایش حالا یک خار چشم بر دیده دشمن هستند و اما دیگر همراهنت د راین سفر بهشتی همراه هانی با وفا چون سردار موسوی بی ادعا او که سالها خودش را کنار زد تا دیده نشود و از شخصیت نظان محافظت کند و استاندار جوان و با انگیزه ای که فرزند چهارمش چند ماه دیگر بدون پدر پا بر این دنیا خواهد گذاشت و سربازان وطن که همراهیت کردند در اینمسیر بهشتی . ابراهیم بردل شکسته آقا جان مرحم باش شما آن طرف دستتان باز تر است مارا دعاکن در این منجلاب دنیا گیر نکنیم و به چه کنم چه کنم دنیایی دچار نشویم.

سید جان جای خالیت حالا حالا ها پر شدنی نیست امام این انقلاب که پشتوانه اش به امام رئوف است و دل خوش به مدد فرزند عزیزش اقا امام عصر (عج) است با قلبی مطمئن به الطاف الهی نگاه و دست یاری او از حوادث نمی حراسد و برای رسیدن امانت انقلاب به دست حضرتشان تمام تلاشش را میکند .ابراهیم عزیز ما سید محرمان ،جمهور شهید ما ،ای شهید خدمت و اطاعت ما را در این منجلاب دنیا تنها نگذار از آنجا که شهدا زنده اند و نزد خدای خویش روزی میخورند ما زا از آتش نمرود های نفسانی و جسمانی راها کن و دلمان را همراه خودت کن . بی شک این انقلاب در طی زمان در طوفان حوادث خطراتی را دیده و خواهد دید تا آهن این نقلاب د راین تنور روزگار محکم ترو مقاوم تر در مقابل زور گوی جهانیان به ایستد.

سید عزی ما به احترامت از جا بلند میشویم و به یادت دستی بر سینه با ادب به امام غریب کربلا سلام میکنیم رو به مدبینه سلام میکنم و رو به حرمی که ندراد و قبری که نیست رو به مادر نوید میهمانی مهربان را برایش میفرستیم و برمبگردم سمت دلت روبه گند طلا روبروی صحن گوهرشاد می ایستم و ازداخل شبکه های ظریح رد میشوم و تورا درقامنتی سپید پوش در حال زیارت داخل ظریح سلام میکنم و ارم میگیرم . سید جان برایمان دعا کن .

انتهای خبر/

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=217106
  • دیدگاه‌ها برای ققنوس‌وار، بر بلندای قله‌های ورزقان بسته هستند

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.