شهید محمدتقی اخوان:
راستی سؤال اینست: ما کجا در توانمان بود که مدرسهای به وسعت مرزهایمان از غرب تا جنوب بنا کنیم، جوانان، نوجوانان و حتی پیرانمان را از شهرها تا روستاها و دهکورهها را از اقصی نقاط این مرز و بوم به این مدرسه بخوانیم و بوسه بر خاک پای بزرگترین استاد و سرور آفرینش معلم شهادت حسین (ع) بزنیم و در حضورش رموز پیچیده عشق و سرمستی و ایثار و عروج و شهادت را تعلیم بگیریم؟ آیا این در توان ما بود؟
براستی اگر جنگی نبود و نشستنمان در خانهها مستمر بود، آیا تعلیم عشق میسر میبود؟ اگر جبهه نبود، سنگر نبود، تشنگی نبود، گرسنگی نبود، گرما و سرما نبود، دستهای بریده نبود، مشقت و سختی نبود، ایثار را برای فرزندانمان چگونه میبایستی معنا میکردیم و آیا عشق و ایثار معنا شدنی بودند؟ اگر جبهه نبود عروج عاشقانه نیز بی معنا بود.