به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان» امسال هم ۱۳ دی رسید و یاد و خاطره علمدار سپاه اسلام و بزرگترین قهرمان ضدتروریست در منطقه بار دیگر در اذعان و افکار ما زنده شد.
با شنیدن خبر شهادت حاج قاسم قلبهایمان سنگینی بیشتری را احساس میکند، موضوع به ۱:۲۰ بامداد شب جمعه سیزدهم دی ماه سال ۹۸ باز میگردد که خبر شهادت سردار دلها در فضای مجازی منتشر میشد و کسانی که خبر به دستشان رسیده بود در بُهتی غریب فرو رفته بودند.
بالاخره خبر از رسانه ملی نیز منتشر شد و نماز صبحمان را با اشک خواندیم و دعای بعداز نمازمان این بود که خبر شهادت سردار عزیز کشورمان دروغ باشد، هر چند میدانستیم دیگر همهچیز تمام شده اما هنوز روزنهای از امید برای خبرهای دیگر در دلمان زنده بود.
هرچه زمان گذشت مطمئنتر شدیم که خبر صحیح است و بالاخره تیر خلاص دشمن قلوب تکتک ما ایرانیها که نه، بلکه تمام مسلمانان آزاده و باغیرت جهان را نشانه گرفت…
خبر سنگین و جانکاه است: فرمانده سپاه قدس در عراق بهوسیله شلیک موشک هواپیمای آمریکایی به شهادت رسید.
پذیرش شهادت سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی سخت بود خیلیها فکر میکردند با شهادت سردار اوضاع جور دیگری رقم خواهد خورد تا اینکه پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی شهادت این بزرگمرد منتشر شد و ایشان در قسمتی از پیام خود فرمودند:«شهید سلیمانی چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی دوستان -و نیز همهی دشمنان- بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامهی مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.»
اقتدار، عظمت و کارآمدی حاج قاسم موضوعی نبود که بر کسی پوشیده باشد، او علاوه بر میان دوستان در میان دشمنان ایران هم زبانزد بود آنگاه که مدیر اسبق سازمان سیا گفته بود او بیتردید برجستهترین و مهمترین شخصیت ایرانی در منطقه بود.
وقتی مجله آمریکایی نیویورک به سردار سلیمانی لقب «فرمانده در سایه» داد از او به عنوان کسی که در حال بازطراحی خاورمیانه بود یاد کرد.
بر اساس نکته مجله آمریکایی در خصوص حاج قاسم سلیمانی میتوان گفت: سردار سلیمانی در طول مدیریت میدانی خود در منطقه دست جبهه مقاومت را در جای جای غرب آسیا برای مقابله با آمریکا و نظام سلطه پُر کرد.
شهید سلیمانی اما یک فرمانده نظامی نبود، او کسی بود که سالیان سال زندگی و تک تک نفسهای خود را وقف دین، وطن و مردم کرده بود، حاج قاسم آنقدر غرق در عشقبازی با خدا بود که دنیا را رها و هیچ چیز برای خود نمیخواست جز پاک پذیرفته شدن توسط خدا و این را در آخرین دست نوشتههایش دیدهایم و خواندیم…
او تنها فرمانده میدان نبود او یک دیپلمات زبر دست و کارکشته هم بود که هم میدان را و هم دیپلماسی را به نحو احسن مدیریت کرد و در نتبجه قدرتی هوشمند برای کشور به ارمغان آورد قدرتی که با گذشت زمان ارزشمندی آن در یک منطقه پُر آشوب بیشتر به چشم میخورد.
زمان میگذرد و سال به سال نبودن و ندیدنهای حاج قاسم بیشتر تکرار میشود، هر چند داغ حاج قاسم تازه نیست اما یادآوری شب شهادت و همدلی و همدردی ملت زنده میکند دلهای خسته و مرده را.
حاج قاسم سلیمانی خودِ غیرت و ایمان بود، ابُهت او و مهر و عشقی که در چشمانش خصوصاً هنگام صحبت با هموطنان دیده میشد غیر قابل توصیف است… حضور در قاب خطر و میدان جنگ از او یک نیروی سرسخت و مقاوم ساخته بود و این شخصیت شکست ناپذیر وقتی در مقابل سیلزدگان جنوبی قرار میگرفت سرشار از عطوفت و مهربانی میشد.
درمورد ویژگیهای اخلاقی این شخصیت تکرار نشدنی سخن بسیار است هرچند به زعم نگارنده حاج قاسم در هیچ چارچوبی جز انسان انقلاب اسلامی نمیگنجید اما کسانی که با او حشر و نشر بیشتری داشتند او را مصداق بارز اشدا علی الکفار و رحما بینهم میدانند.
روحش شاد و راهش استوار و پابرجا….
زینب سعیدی
انتهای خبر/