• امروز : شنبه - ۲۹ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 18 May - 2024
5
روایت عکاس «عصر همدان» از ایام شهادت قهرمان مردم؛

بغض ایران شکست

  • کد خبر : 208468
  • 13 دی 1402 - 11:51
بغض ایران شکست
ساعت پنج صبح بود که خود را به درب دانشگاه رساندم، قرار بود حضرت آقا بر پیکر علمدار خود نماز اقامه کنند؛ لحظه اقامه نماز جمعیت به آن عظمت غرق در سکوت شده بود، لحظه‌ای که مقام معظم رهبری عبارت «اللهم انّا لا نعلمُ منهم الا خیرا وانت أعلم بهم منّا» را سه مرتبه تکرار کردند همراه شد با شکستن بغض ایشان و آن‌جا بود که بغض همه ایران شکست.

به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری و تحلیلی «عصر همدان» همه چیز از ۱:۲۰ بامداد شب جمعه، سیزدهم دی ماه ۹۸ آغاز شد…

خبرنگار است و خواندن اخبار در هر ساعتی از شبانه روز، خواب بر چشمانم چیره شده بود و کم کم قصد داشتم تلفن همراه را رها کنم و از دنیای خبر خارج شوم که ناگهان خبری به چشمم خورد که خواب را به کلی از وجودم ربود.

متن پیام خبر از انفجار در نزدیکی فرودگاه بغداد و شهادت سردار سلیمانی می‌داد، با این‌ که چند بار دیگر از این دست اخبار در فضای مجازی دیده بودم اما دلهره بر جانم افتاد و برای اطمینان از خبر به دنبال منابع دیگر خبری رفتم؛ رسانه‌های خارجی نیز خبر را تأیید کرده بودند؛ چندی نگذشت که تصویری از دست قطع شده شهید سلیمانی توسط کانال‌ خبری یکی از رسانه‌های معاند منتشر شد و آن‌جا بود که دیگر بغض، تبدیل به سیل اشک شده بود.

سردار دل‌ها آسمانی شد

با این که خبر واقعی بود اما همچنان چشم دوخته بودم به تلفن همراه و از این کانال خبری به آن کانال می‌چرخیدم تا بلکه تکذیبیه‌ای ببینم اما هر لحظه که می‌گذشت تصاویر و فیلم‌های بیشتری از لحظه ترور منتشر می‌شد.

نفهمیدم چگونه صبح شد اما تا اذان صبح اشک ریختم و خبر خواندم. با اعلام خبر از صداوسیما همه‌چیز قطعی شد…

آن بامداد جمعه آنقدر سخت و تلخ گذشت که لحظه به لحظه‌اش از یاد نمی‌رود. سه روز عزای عمومی اعلام شد و قرار بود مردم پس از نماز جمعه راهپیمایی داشته باشند.

دوربینم را آماده کردم و منتظرِ گذشت زمان شدم تا برای عکاسی در محل راهپیمایی حاضر شوم.

خروش مردم همدان

حال و هوای مردمی که برای نماز جمعه و شرکت در راهپیمایی آمده بودند عجیب بود، چشم‌ها گریان و عصبانیت در رفتار و صحبت‌هایشان مشخص بود، گویی آن جمعیت عظیم جمع شده بودند تا تسلی دهند آوار غم از دست دادن قهرمان ملی خود را…

راهپیمایی آغاز شد، از آنجایی که سِن من قد نمی‌داد تا شعار مرگ بر آمریکای مردم در دهه‌های اول انقلاب را بشنوم با خود احساس کردم این اولین بار است که مردم شعار مرگ بر آمریکا را اینقدر واقعی و از تَه دِل سر می‌دهند…

همه مردم دوست داشتند صحبت کنند و از تنفری که نسبت به دشمنان ایران اسلامی دارند بگویند؛ آری، نفرت مردم از آمریکا و هم‌دستانش با غم از دست دادن سردار دل‌ها چندین برابر شده بود.

استقبال بی‌نظیر مردم

مردم انتظار می‌کشیدند تا پیکر پاک سردار شهید سلیمانی به کشور منتقل شود و در تشییع او شرکت کنند، قرار بود پیکر پاک ایشان پس از آنکه در حرم مطهر امام علی(ع)، امام حسین(ع) و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) طواف داده شد به کشورمان منتقل شود.

مردم اهواز، مشهد، قم، تهران و کرمان استقبالی بی نظیر از پیکر سوخته سردار دل‌ها داشتند، استقبالی که به گفته بسیاری از مقامات تا به حال وجود نداشته و باعث شگفتی جهان شد.

روزی که قرار بود پیکر پاک شهید سلیمانی و همراهانش در تهران تشییع شود راهی تهران شدم تا علاوه بر زیارت پیکر سردار، تصویر لحظات را ثبت کنم.

ساعت پنج صبح بود که خود را به درب دانشگاه رساندم، قرار بود حضرت آقا بر پیکر علمدار خود نماز اقامه کنند… جمعیت لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد و مردم از هر قشری با هر سن و سال و با هر ظاهری برای مراسم تشییع قهرمان خود آمده بودند…

بغض‌ ایران شکست

لحظه اقامه نماز توسط مقام معظم رهبری جمعیت به آن عظمت سکوت کرده بود و سکوت… لحظه‌ای که حضرت آقا عبارت «اللهم انّا لا نعلمُ منهم الا خیرا وانت أعلم بهم منّا» را سه مرتبه تکرار کردند همراه شد با شکستن بغض ایشان و آن‌جا بود که بغض همه ایران شکست، صدای گریه و ناله از هر سو به گوش می‌رسید؛ عکاسی با چشمان خیس سخت‌تر شده بود…

چشم دوخته بودم به درب دانشگاه تهران و انتظار می‌کشیدم تا پیکر پاک سردار سلیمانی را ببینم، تا چشم کار می‌کرد جمعیت بود و جمعیت… بالاخره لحظه وصال رسید و چشم‌ها روشن شد به پیکری که در تابوت، پرچم غرور آفرین کشورمان بر آن کشیده شده بود…

آنقدر جمعیت زیاد بود که ساعت‌ها زمان برد تا پیکر شهید سلیمانی و یارانش در همه مسیر از پیش تعیین شده تشییع شود. هیچ‌کس خسته نبود، همه دوست داشتند حتی تا کرمان پیکر سردار آسمانی را همراهی کنند…

باید باز می‌گشتم به همدان، فردا تجمع مردم همدان برای شهادت شهید سلیمانی بود….

رمز اتحاد ما قاسم سلیمانی است

مردم دارالمؤمنین همدان که همواره پای کار انقلاب و اسلام بوده و هستند در ۱۷ دی ماه با تجمع در میدان امام خمینی(ره) خروش کم‌نظیر و یکپارچه‌ای داشتند؛ میدان مرکزی شهر به همراه ۶ خیابان منتهی به آن مملو از جمعیتی بود که نظیر نداشت.

با آن که هوا سرد بود اما مردم گرم بودند به حضور یکدیگر، اتحاد مردم، قوی‌تر از پیش شده بود و رمز آن، شهادت مردی بود که تمام زندگی خود را گذاشت برای سربلندی ایران و عزت مردمانش.

دشمن واحد، اتحاد می‌سازد و رمز اتحاد ما قاسم سلیمانی است… همان حاج قاسمی که به دست گرگی وحشی در آتش سوخت و تصویر دستش به همراه آن انگشتر معروف جهانی شد…

همان حاج قاسمی که از سرداران نامی بود اما به گونه‌ای می‌زیست که هیچ‌کس با او احساس غریبگی نمی‌کرد، همان حاج قاسمی که با شهادتش، یتیمان دوباره یتیم شدند و آنان که یتیم نبودند خود را یتیم احساس کردند.

همان حاج قاسمی که ساعاتی پیش از شهادتش عاشقانه و مخلصانه با پروردگار خود راز و نیاز کرد و برایش نوشت:«الهی لا تکلنی، خداوندا مرا بپذیر، خداوندا عاشق دیدارتم، همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نموند. خداوندا مرا پاکیزه بپذیر»

قطعا مکتب سپهبد حاج قاسم سلیمانی در نسل جدید موجب تولید و تقویت افرادی می‌شود که همچون او با تمام وجود برای ایران و ایرانی از همه عمر و زندگی خود می‌گذرند.

شهادت سپهبد سلیمانی وحدت‌بخش همه ملت‌های آزاده است، چه آن‌هایی که این روزها در جنگ با رژیم غاصب صهیونسیتی هستند و چه آن‌ها که برای حمایت از مردم مظلوم غزه در سراسر جهان از جمله جلوی کاخ سفید تجمع کرده و پرچم و حق را بالا می‌برند؛ امروز قاسم سلیمانی رمز وحدت است زیرا منش و مکتب او می‌گوید باید مقابل ظلم ایستاد.

انتهای خبر/ سع

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=208468
  • دیدگاه‌ها برای بغض ایران شکست بسته هستند

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.