نظام لیبرال دموکراسی غربی در حالی که با خوش باوری تمام جهان اسلام را فروریخته میپنداشت و هیچ مانعی برای رهبری خود در جهان تصور نمیکرد به یکباره با فلسفه سیاسی ای روبرو گردید که جهان را متحول ساخت.
به گزارش عصر همدان، لیلا نظری فرهودی، خبرنگار و فعال رسانهای در یاداشتی نوشت: اساس انقلاب اسلامی بر مبنای استقلال آزادی و نفی شرق و غرب پیریزی شده بود و همین امر دنیا را دچار بحران و حیرت کرد، همین استقلالطلبی باعث اقتدار عملی نظام اسلامی شده تا حدی که نهتنها نظام دوقطبی دهههای پایانی قرن بیستم را به چالش کشیده بلکه اکنون در سومین دهه از هزاره سوم ادعای کدخدایی و رهبری جهانی آمریکا را بهطورجدی به زیر سوال برده است.
اگر مطابق دیدگاه کارشناسان امر بپذیریم که تمدن لیبرال دموکراسی غربی محصول طراحی بوروژوها و فراماسونرها بوده و علی رغم نظام دوقطبی ظاهری نهایت این پروژه بهنظام تکقطبی منتهی میگردید و قله این تمدن آمریکا شناخته میشد تنها عاملی که تمامی این طراحی و پروژه آفرینیها را بر هم زد انقلاب اسلامی ایران بود.
نظام لیبرال دموکراسی غربی در حالی که با خوش باوری تمام جهان اسلام را فروریخته میپنداشت و هیچ مانعی برای رهبری خود در جهان تصور نمیکرد به یکباره با فلسفه سیاسی ای روبرو گردید که جهان را متحول ساخت.
اساس این انقلاب بر مبنای استقلال آزادی و نفی شرق و غرب پیریزی شده بود و همین امر دنیا را دچار بحران و حیرت کرد زیرا عموم انقلابها با شعارهایی از قبیل آزادی، برادری، برابری، استقلال،و…پدید می آمدند اما طولی نمیکشید که مشخص میشد آن کشور از دامن یک ابرقدرت بیرون آمده و به دامن ابرقدرت دیگر پناه برده است و در اصل استقلال از یکسو و وابستگی از سمت دیگر اتفاق افتاده بود.
ولیکن جمهوری اسلامی نهتنها فلسفه سیاسی شیعه دوازدهامامی مبتنی بر ولایتفقیه که پیش از آن درصحنه اجرایی سیاست و حکومتداری کمسابقه بود را در عالم اسلام و سپهر سیاسی بینالمللی معرفی میکرد، بلکه داعیه عدم وابستگی به دو قطب مستقر و بهظاهر مستحکم شرق غرب آن روز را میداشت.
برای همین بود که بهواقع شاهد هستیم باوجوداینکه پیش از انقلاب اسلامی در ایران، طبق عرف هر انقلابی، امکان تسری و تبعیت از آن برای سایر ملل و کشورها وجود داشت و نبایستی چندان حساسیت زایی میشد، اما شاهدیم که بعد از انقلاب کبیر فرانسه و تا حدودی بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، هیچ انقلابی تا این اندازه ابرقدرتها را از صدور اندیشهها و نظام سیاسی مورد انتظار خود نترسانیده است. برای همین بود که از همان ابتدای امر علیرغم اینکه هنوز سران انقلاب اسلامی درگیر استقرار و استحکام پایههای نظام سیاسی نوپای اسلامی بودند ابرقدرتها تمام تلاش خود را برای مقابله با انقلاب و ممانعت از صدور انقلاب بسیج کردند.
اکنون نیز بعد از ۴۲ سال باوجود تمامی فرازوفرودها و کموکاستیها رهبری نظام و عموم ملت پای استقلالخواهی خود ایستاده اند و همین استقلالطلبی باعث اقتدار عملی نظام اسلامیشده است تا حدی که نهتنها نظام دوقطبی دهههای پایانی قرن بیستم را به چالش کشیده بلکه اکنون در سومین دهه از هزاره سوم ادعای کدخدایی و رهبری جهانی آمریکا را بهطورجدی به زیر سوال برده است و نشانههایی از فروپاشی آن برای اهل فن و نظر قابل رویت می باشد.
امید آن است تا همانگونه که امام راحل وعده داده بودند این انقلاب بتواند مستضعفان و پابرهنگان جهان را علیه مستکبران عالم بسیج نموده و بسترساز حکومت جهانی منجی عالم بشریت عج گردد.
لیلا نظری فرهودی
انتهای پیام/ن