سحرگاه ۳۰ بهمن سال ۵۲ شش جوان انقلابی نهاوند به دستور مستقیم شاه عاشقانه و تکبیرگویان به دیدار معبود شتافتند و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات برعلیه رژیم پهلوی رقم زدند که درنهایت منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
به گزارش عصر همدان، در تاریخ مبارزات مردم بر ضد رژیم ستمشاهی در برهههای مختلف اتفاقات و نقاط عطفی در مبارزات وجود دارد که باعث انجام اقدامات بعدی و درنهایت پیروزی نهایی بر رژیم پهلوی شد که تشکیل گروه انقلابی ابوذر یکی از این نقاط عطف در تاریخ مبارزات بود.
شهرستان نهاوند که بهواسطه وجود روحانیون گرانقدری چون آیتالله قدوسی، حیدری، علیمرادیان و دیگر علما که سابقه مبارزاتی زیادی داشتند؛ از همان ابتدای شروع نهضت در کنار امام خمینی (ره) به روشنگری و مبارزه با رژیم شاه میپرداختند و به همین جهت ساواک بر روی مردم این شهر حساس شده بود و رفت و آمدههای روحانیون کشوری به این شهر را طبق اسناد ساواک زیر نظر داشت.
این رفتوآمدهای علما و سخنرانیهای آنها در نهاوند باعث ایجاد روحیه انقلابی در مردم شهر بهخصوص جوانان شده بود و روشنگری روحانیون هرروز مردم را با نهضت امام همراهتر میکرد بهنحویکه در سال ۵۷ شهرستان نهاوند بهعنوان اولین شهر در کشور در ۱۴ آبان مجسمه شاه را در این شهر سرنگون کردند و خبر این اتفاق بهسرعت در سراسر کشور پخش شد.
اما سابقه اقدامات انقلابی مردم نهاوند به اوایل دهه ۵۰ و تشکیل گروه انقلابی ابوذر که متشکل از ۶ جوان مؤمن و باایمان این شهرستان بود برمیگردد که چراغ مبارزات را در اوج سالهای خفقان رژیم ستمشاهی برافروختند.
گروه انقلابی ابوذر نهاوند متشکل از ۶ جوان مؤمن و متدین به نامهای بهمن منشط، ولیالله سیف، عباد الله خدارحمی، روحالله سیف، حجتالله عبدلی، ماشاالله سیف در آبان سال ۱۳۵۱ به پیشنهاد بهمن منشط برای مبارزه برعلیه ظلم ستم شاه تشکیل شد و مشی کاملاًً اسلامی و اعتقادی داشت.
نقش روحانیون و معلم شهید طالبیان در تشکیل گروه ابوذر
منبرهای برخی از روحانیون محلی و علمای سرشناسی چون آیتالله فاکر خراسانی و ربانی شیرازی نقش مهمی در جمعآوری جوانان به دور حلقه روحانیت و آشنایی با رساله امام داشت و زمینه آگاهی جوانان مظلوم نهاوند را فراهم کرده بود.
این گروه با هدایتهای شهید بزرگوار حاج محمد طالبیان بهعنوان معلم انقلابی این گروه مبارزات عقیدتی را برعلیه رژیم ستمشاهی شروع کرد و توانست جوانان انقلابی این شهر را در اوج سرکوب شاه با خود همراه کند.
این دانش آموزان که تحت تأثیر سخنان امام و شهید طالبیان بودند نام گروه خود را نیز برای تأسی گرفتن از رفتار ابوذر غفاری از یاران پیامبر به نام گروه ابوذر نامگذاری کردند و مرامنامهای نوشتند و همگی آن را امضا کردند.
در این مرامنامه برنامههای خودسازی و مبارزاتی و کمک به فقرا و انجام واجبات و ترک محرمات وجود داشت و حتی این جوانان مؤمن در این مرامنامه بخشی هم بهعنوان شکنجه شدن داشتند تا اینگونه خود را برای مبارزه برای هدفی که داشتند آماده کنند.
در کنار کارهای عقیدتی و برنامههای خودسازی و کمک به فقرا اعضای این گروه اقدامات تخریب مراکز فساد و فحشا را در دستور کار قراردادند و دریکی از این اقدامات پس از درگیری با نیروهای شاه اعضای گروه ابوذر دستگیر میشوند.
این جوانان مؤمن و انقلابی باتحمل شکنجههای فراوان ولی از راه و هدف خود ذرهای عقبنشینی نکردند و آنطور که دکتر آقا محمدی یکی از زندانیان سیاسی دوران انقلاب نقل میکرد در زمان محاکمه اعضای این گروه گفته بودند اگر حتی یک گلوله در تفنگ داشته باشیم آن را برای شاه کنار میگذاریم.
بعد از شکنجههای فراوان ۶ نفر از اعضای گروه ابوذر در یک دادگاه نظامی محاکمه میشوند و با دستور مستقیم شاه حکم اعدام آنها اجرا میشود.
جوانان انقلابی گروه ابوذر از مرگ هراسی نداشتند
اعتقاد این گروه به مبارزه و هدفی اسلامی و انقلابی که دنبال میکردند باعث میشود تا به معنای واقعی از مرگ هراسی نداشته باشند بهگونهای که در زمان اعدام این جوانان مأموری که قصد داشت برای آنها چشمبند بزند با مخالفت اعضای گروه مواجه میشود و آنها فریاد میزنند چشمهای ما را نبندید ما به دیدار پروردگار میرویم.
سرانجام ۶ جوان انقلابی و مؤمن گروه ابوذر نهاوند در سحرگاه ۳۰ بهمن سال ۵۲ مظلومانه در میدان چیتگر تهران تیرباران میشوند و پیکرهای مطهر آنها در مکانی نامعلوم به خاک سپرده میشود و به خانوادهها تحویل داده نمیشود.
حاج اسد سیف برادر شهید ماشاالله سیف از شهدای گروه ابوذر در خصوص نحوه شهادت اعضای این گروه میگوید: به خانوادهها خبری نداده بودند و کسی نمیدانست سرنوشت جوانان ما چه میشود و از نحوه و لحظه اعدام کسی خبر نداشت و بعد از شهادت هم پیکری به ما تحویل ندادند.
وی ادامه داد: صبح بعد از اعدام این جوانان روزنامهها تیتر زده بودند ۶ خرابکار اعدام شدند و رادیوهای بیگانه و روزنامههای دنیا هم به این اتفاق واکنش نشان داده بودند و این موضوع اهمیت حرکت گروه ابوذر را نشان میداد.
سیف افزود: این گروه اهداف والا و اسلامی داشتند و وقتی به مرامنامه این عزیزان نگاه میکنید متوجه میشوید که این جوانان چقدر مؤمن و باایمان بودند و برای شهادت لحظهشماری میکردند.
همه حرکات این گروه ابوذری بود
حجتالاسلام علی بخشی پژوهشگر تاریخ در خصوص گروه ابوذرمی گوید: اسم این گروه شاید بتوان گفت الهام شده بود به این اعضا چون همهچیز این گروه ابوذری بود.
وی افزود: دستگیری این گروه، مبارزات و حرکات آنها، تنهایی و شکنجه و مدتها بینشانی قبر آنها هم ابوذری بود و شهادت آنها هم ابوذری بود.
علی بخشی گفت: این جوانان مؤمن در مقابل اطاعت از حضرت امام تسلیم محض بودند و مظلومانه شهید شدند و چراغی برافروختند که درنهایت به سرنگونی رژیم پهلوی ختم شد.
پیکر مطهر شهدای گروه انقلابی ابوذر نهاوند در سال ۷۵ پس از مدتی تحقیق و بررسی و با تلاش خانوادهها تفحص شد و طبق وصیت این شهدا اجسادشان در سال ۷۷ به زادگاهشان نهاوند منتقل و در بهشتزهرا این شهرستان آرام گرفت.
مرامنامه و وصیت گروه انقلابی ابوذر
مرامنامه و برنامه خودسازی گروه ابوذر نهاوند شامل این موارد میشد؛ هر حرکت و سکون جز به یاد خدا و برای خدا نباشد، نماز در اول وقت خوانده شود و در هفته یک روز روزه گرفتن، نماز به جماعت خوانده شود و یک ساعت تأمل درآیات قرآن در هر صبح، نماز شب خواندن. دوری از گناهان کوچک و ترک مکروهات، اجتناب از دروغ و غیبت و تهمت و صداقت در گفتار و کردار، اجتناب از خوردن غذاهای لذیذ و میوه و کمک به افراد در هر شرایط، امربهمعروف و نهی از منکر و خوشرویی با افراد خانواده و دیگران، احسان به حیوانات خواندن درسهای مدرسه و دو سه ساعت مطالعه غیردرسی، یک ساعت تفکر درباره مسائل و جمعآوری مطالب، حداقل سهربع نرمش و ورزش در روز، هفتهای یکبار کوهنوردی و هفتهای یکشب شکنجه شدن، بررسی اعمال روزانه و انتقاد از خویش و در نظر گرفتن کلیه مسائل امنیتی
بخشی از وصیتنامه شهدای گرانقدر گروه انقلابی ابوذر نهاوند را در ادامه مشاهده میکنید.
شهید عباد الله خدارحمی؛ اگر جسد مرا گرفتید در نهاوند به خاک بسپارید و از مقدر پولی که ارثیه من است مبلغ ۱۰۰۰ تومان به… و بقیه را به مستمندان و برای همسایهها زغال و لباس برای عیدشان بخرید.
شهید ماشاالله سیف؛ پدر، مادر، خواهر و برادرانم شمارا توصیه میکنم به نماز اول وقت، روزه و همچنین یاد خدا در دل شما باشد. اگر مرا اعدام کردند گریه و زاری نکنید. شیرینی تقسیم کنید و پیکر مرا در نهاوند به خاک بسپارید.
شهید بهمن منشط؛ پدر بزرگوارم از وقتیکه خود را شناختهام سایه پُرمحبت شما بر سرم بود، مرگ حق است. همگی را به تقوا سفارش میکنم. امیدوارم چون کوهی مرگ مرا تحملکنید.
شهید ولیالله سیف؛ پدر و مادر عزیز و مهربانم چندساعتی دیگر باقی نمانده که عهدی را که باخدا بستهام به آن وفا کرده و همانطور اولین روزی که این کار را شروع کردم جان خودم را در رضایت او قراردادم.
شهید روحالله سیف؛ اکنونکه این نامه را مینویسم از همگی شما تقاضای بخشش میکنم. دنیا محل مردن است و همه ما میرویم ولی این مرگ باید شرافتمندانه باشد و مرگی باشد که آدم باروی سپید در پیشگاه عدل الهی قرار گیرد.
شهید حجتالله عبدلی؛ اکنونکه آخرین ساعتهای عمر من سپری میشود با خاطرهای آسوده و عشقی سرشار از ایمان وصیت خود را اعلام میدارم تا میتوانید از ذکر خدا غافل نباشید شمارا به خواندن نماز و صبر و پایداری در مقابل گناه و مشکلات توصیه میکنم.
همانطور که در وصیتنامههای این شهدا مطالعه میکنیم قدرت ایمان و اعتقاد به راهی که انتخاب کردهاند مشهود و نمایان است و درحالیکه اعضای گروه ابوذر حدود ۲۰ ساله بودند پیوندی الهی بین گروه ابوذر برقرار بوده است.
نهاوند تنها شهری در کشور است که در آن زمان ۶ نفر جوان خود را تقدیم انقلاب کرد و این شهدای گرانقدر سند افتخار غرب کشور هستند.
انتهای پیام/س