حالت تاریک
Image
یکشنبه, 18 خرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی عصرهمدان هستید؟
۵۰ هزار خانواده همچنان چشم‌انتظار پیکر شهدایشان
یک راوی دفاع مقدس عنوان کرد:

۵۰ هزار خانواده همچنان چشم‌انتظار پیکر شهدایشان

راوی دفاع مقدس، در یادواره شهدای تفحص در همدان گفت: بیش از ۵۰ هزار خانواده ایرانی هنوز در انتظار بازگشت پیکر عزیزان شهیدشان از جنگ تحمیلی هستند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصرهمدان»، امیر فرجام عصر امروز در یادواره شهدای تفحص که در مسجد صاحب‌الزمان همدان برگزار شد، به بیان گوشه‌هایی از تلاش‌های بی‌وقفه گروه‌های تفحص و مظلومیت شهدای گمنام پرداخت.

راوی دفاع مقدس با بیان اینکه در دوران جنگ به دلایل مختلف امکان بازگرداندن پیکر این شهدا فراهم نشد، به تلاش‌های خودجوش و فداکارانه رزمندگان بلافاصله پس از پایان جنگ اشاره کرد که برای یافتن دوستانشان راهی مناطق جنگی شدند.

وی از ورود غیرقانونی برخی از این رزمندگان به خاک عراق در سال ۱۳۷۰ برای یافتن پیکر شهدا یاد کرد و گفت که سرانجام در سال ۱۳۷۴، با هماهنگی دولت ایران و عراق، مجوز فعالیت رسمی برای تفحص در این کشور، به‌ویژه در کردستان عراق، صادر شد.

فرجام با بیان اینکه تا به امروز نزدیک به دو هزار و ۲۰۰ تا دو هزار و ۳۰۰ نفر از پیکر شهدای ما هنوز بازنگشته‌اند، اظهار کرد: مابقی شهدا تفحص شده و بازگشته‌اند، برخی به عنوان شهید گمنام و برخی نیز با هویت مشخص شده و به خانواده‌هایشان تحویل داده شده‌اند، بیش از ۱۰ هزار شهید گمنام در نقاط مختلف کشور به خاک سپرده شده‌اند.

وی خاطره‌ای از یکی از کاروان‌های راهیان نور خود را بازگو کرد و گفت: روزی خانمی از من پرسید که چرا این استخوان‌های شکسته را پیدا می‌کنید و می‌آورید؟ چرا خانواده‌ها را دوباره داغدار می‌کنید؟

راوی مقدس ادامه داد: در جواب، از آن خانم پرسیدم که آیا تا به حال چیزی ارزشمندی را گم کرده‌ای؟ او گفت بله، ساعتی که برادرش به او هدیه داده بود. پرسیدم هنوز هم به دنبالش هستی؟ گفت بله، هر وقت از آن مسیر رد می‌شوم باز هم نگاه می‌کنم شاید پیدایش کنم.

 وی نتیجه گرفت: جواب خودت را خودت دادی. تو یک ساعت گم کرده‌ای و سال‌هاست که آن مسیر را نگاه می‌کنی، مادر ۱۸ یا ۲۰ سال برای فرزندش زحمت کشیده و هنوز هم فرزندش پیدا نشده است.

فرجام در ادامه به سخنان امام خمینی (ره) اشاره کرد که فرمودند: امروز هر چه داریم و در آینده به دست خواهیم آورد، از برکت خون این شهداست، همچنین به فرمایش مقام معظم رهبری استناد کرد که شهدا را معلمان امروز و شفاعت‌کنندگان روز قیامت دانسته‌اند، به‌ویژه شهدای گمنام.

وی با اشاره به دشواری‌های کار تفحص در مناطق عملیاتی، به‌ویژه وجود مین‌های عمل‌نکرده، گفت: در سه مرحله تفحص شهدا کار کرده‌ایم. مرحله اول پیکرهای روی زمین را جمع‌آوری کردیم. مرحله دوم با بیل و کلنگ کار کردیم و اکنون چندین سال است که با دستگاه و بیل مکانیکی در عراق فعالیت می‌کنیم.

راوی دفاع مقدس افزود: سه گروه تفحص در جنوب غرب، شمال و غرب عراق مشغول به کار هستند و در داخل کشور نیز در کردستان، گروه‌هایی مشغول تفحص هستند.

وی از دشواری‌های یافتن پیکر برخی شهدا گفت: تعدادی از پیکرهای شهدا هیچ‌وقت پیدا نخواهند شد، مانند شهدایی که در اروند به شهادت رسیدند و پیکرهایشان به خلیج فارس برده شد یا شهدایی که در هور به شهادت رسیدند و برای یافتنشان باید آب هور را خشک کرد.

فرجام با ذکر خاطراتی از شهدای تفحص، به فداکاری و ایثار این عزیزان اشاره کرد. وی از شهید سید امیر تشت‌زرین یاد کرد که در سال ۱۳۷۵ در منطقه فکه، در حین تفحص بر اثر انفجار مین به شهادت رسید، همچنین از اصغر پرکان گفت که هر دو چشم و یک دست خود را در حین تفحص از دست داده و اکنون جانباز بالای ۷۰ درصد است.

وی با ذکر خاطره‌ای از شهید علی شمسی‌پور، مدافع حرم و فعال قدیمی تفحص، گفت که علی‌آقا همیشه می‌گفت: دیگر در شهر خجالت می‌کشم. مادر شهید، فرزند شهید و همسر شهید سراغ من می‌آیند و فرزندشان را از من می‌خواهند.

راوی دفاع مقدس با بیان اینکه شهید علی شمسی‌پور در یکی از کاروان‌های راهیان نور، با سوز دل، دوستان شهیدش را صدا می‌زد و شهادت‌نامه‌اش همان شب در یادمان شهدا امضا شد، ادامه داد: علی شمسی‌پور در حین تفحص در منطقه سنگ معدن، بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.

وی از شهید حاج محمود توکلی، که در روز عاشورا در کربلا با سوز دل زیارت عاشورا می‌خواند و التماس شهادت می‌کرد، یاد کرد که او نیز چند ماه بعد در منطقه سنگ معدن به شهادت رسید.

فرجام در ادامه به خاطراتی از شهید فرزاد زنگنه، که شب‌ها با دو دختر کوچکش تماس تصویری داشت و در حین تفحص به شهادت رسید، اشاره کرد و از مراسم خاکسپاری او گفت که دخترانش با اشک و ناله، دامن دوستان پدر را می‌گرفتند.

وی همچنین از شهید علی محمودوند، کسی که زنده از کانال کمیل بازگشته بود، گفت: علی محمودوند ۸ یا ۱۰ قمقمه آب پر کرده بود و پابرهنه وارد کانال شد و با ریختن آب و صدا کردن دوستان شهیدش که در سال ۱۳۶۱ از او آب خواسته بودند و نتوانسته بود بیاورد، از خداوند خواست تا او را هم با خود ببرد و به شهادت رسید.

 

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!