به گزارش شبکه اطلاعرسانی «عصر همدان»؛ سال ۱۳۵۷، با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان دیرین ملت ایران درصدد مقابله با انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی برآمدند چرا که ذات انقلاب و نظام الهی با بنمایه و مطامع شیطانی جهان استکبار در تناقض بوده و هست.
یکی از سناریوها در تقابل یادشده، تجزیه ایران عزیز ماست. از این رو، در سال ۱۳۵۷ دشمنان داخلی و خارجی با استفاده از فرصت شرایط اولیه کشورمان به سبب وقوع انقلاب یعنی: نبود دستگاه اطلاعاتی، ارتش در حال تسویه، نبود نیروی انتظامی واحد و منسجم و مجهز، وجود عناصر معاند و پسماندههای رژیم طاغوت در وزارتخانهها و سازمانها، خیانت برخی عناصر سیاسی و …اقدام به تحرکات تجزیهطلبانه کردند. در واقع تحرکات تجزیهطلبانه از پیش از شروع جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعث عراق آغاز شد و در کردستان، خوزستان، ترکمنصحرا و سیستان و بلوچستان نظام نورسته و نیروهای انقلابی و مردم را درگیر کرد.
فتنه تجزیهطلبی البته با راهبری الهی و داهیانه حضرت امام خمینی(ره) و هشیاری و فداکاری مردم ناکام ماند، با این حال با تقلای دولت استکباری آمریکا و رژیم کودککش صهیونیستی و دول مرتجع منطقه، آتش آن همچنان روشن نگه داشته شد.
با گذشت سالها از پیروزی انقلاب اسلامی و قدرتگیری نظام در عرصههای نظامی، اطلاعاتی، علمی، صنعتی، اقتصادی، دیپلماسی و … دشمنان بیش از گذشته خود را در بنبست مواجهه و تقابل با انقلاب و جمهوری اسلامی یافتند. شکست در جنگ تحمیلی، نقش بر آب شدن انواع دسیسهها مانند کودتای نوژه، کند شدن لبه تیز تحریمهای همهجانبه و …دشمنان را زمینگیر کرد. به رغم این وضعیت رقتبرانگیز، بدخواهان، اما که نمیتوانستند نظارهگر قدرتگیری روزافزون مردم ایران باشند و منافع نامشروع خود را بیشتر و بیشتر در معرض خطر و محدود شدن در سطح منطقه غرب آسیا ببینند، چاره را نومیدانه در استمرار اقدامات تروریستی و ناامنسازی یافتند. بنا به همین دلیل، ترور عناصر کلیدی علمی و سیاسی، تنگتر کردن حلقه تحریمها و تحرکات محدود تجزیهطلبانه نظامی تا امروز ادامه یافت.
استان سیستان و بلوچستان به چند دلیل، هدفی برای اجرای سناریوی ناامنسازی و رویه تجزیهطلبانه قرار گرفته است از جمله؛
وجود تنوع مذهبی و قومی، فقر به جای مانده از حکومت سیاه طاغوت، همجواری با کشورهایی که دولت آنها تسلطی بر مرزها و بخشی از اقلیم خود ندارند و…!
به همین دلیل گهگاه شاهد اقدامات تروریستی در سطح این استان هستیم. اقداماتی که توسط گروهکهای تکفیری موسوم به جیشالظلم و جندالشیطان با حمایت اطلاعاتی مرتجعین عرب وهابی و کمکهای تجهیزاتی رژیم کودککش صهیونیستی صورت میگیرد. این گروهکها و نظائر آن مدعی حمایت از اهل سنت و خلق بلوچ و به استقلالرسانی بلوچستان هستند در حالی که فعالیت آنان، به شهادت رساندن مدافعان امنیت و مردم عادی و آدمربایی و قاچاق موادمخدر، بمبگذاری در اماکن عمومی و دولتی، اختلافافکنی در حوزه مذهبی و قومی، وابستگی به دولتهای متخاصم خارجی، یارگیری از اتباع بیگانه و… هیچ یک با باور و خواست و رویه اسلامی برادران و خواهران اهل تسنن همخوانی ندارد.
در تازه ترین عملیات ناجوانمردانه و فاقد ارزش نظامی و تروریستی تجزیهطلبان مزدور که روز سهشنبه ۲۱ فروردین رخ داد، دو خودروی فراجا در سیب و سوران هدف قرار گرفت و ۶ پلیس سبزپوش کشورمان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
در همین ماه جاری بود که تروریستها در کوران دو سرباز وظیفه فراجا و پیشتر؛ در حمله به اهداف نظامی و انتظامی در چابهار و راسک ۱۵ مدافع مخلص امنیت را به شهادت رساندند.
باید گفت طبیعتا ادامه تحرکات تروریستی قابل تحمل نیست. به شهادت رساندن هر از چند مدافعان امنیت – این جوانان پاکباخته و ایثارگر و مخلص- و داغدار کردن خانوادههای متدین و فداکار و دامن زدن به ناامنی باید در نقطهای متوقف شود. چرا باید مدام گروه گروه از بهترینهای وطن و عزیزترین و موثرترین گلهای کشورمان پرپر شوند؟!
اگرچه همواره با تروریستها برخورد سخت و بدون مسامحه صورت گرفته است، اما به نظر میرسد، مدارا با حامیان آشکار و پنهان تروریستها که کاملا شناخته شده هستند، ایجاد پایش گستردهتر و سختگیرانهتر در سطح مرزها، اعمال مجازات شدیدتر نسبت به تروریستها، اقدام دیپلماتیک و حتی نظامی علیه حامیان خارجی تروریستها، بهره بیشتر از فناوریهای نوین در رصدها و نگهبانیها و تعقیب و گریزها و… سناریوهای ناگریزی است.
در نظر بگیریم – به گفتهای – هرگاه دشمن صهیونیستی و آمریکا در تقابل با نظام اسلامی و در سطح منطقه در موضع شکست نسبت به محور مقاومت قرار میگیرند، برای به تقلیل بردن تمرکز و قوه نظام در تقابل با استکبار، ایادی واخورده خود را به تحرکات تروریستی بیشتر وامی دارند. تحرکاتی پلید و منحوس نظیر آنچه در ایام اخیر شاهد بودیم.
یادداشت از دکتر حسن کربلایی