با قرائت های غلط و تفسیر های منفعت طلبانه از اسلام ناب محمدی برخی از دگراندیشان و نواندیشان دینی به طرح اسلام رحمانی که در واقع یک نسخه جعلی از اسلام اصیل است ارایه می دهند تا خود را از هرگونه مواجهه با کافران و دشمنان دین و انقلاب کنار بکشند درحالی که درک و فهم آنها از اسلام باعث این قرائت های غلط شده چرا که اسلام هم دین رحمت است و هم دین شدت، هم رحماء بینهم دارد هم اشداءعلی لکفار.
به گزارش عصر همدان؛ حسن روحانی در مراسم شروع عملیات اجرایی طرح توسعه فولاد بافت در کرمان گفت: پیامبر با کفار پیمان می بست و وقتی کفار پیمان را میشکستند دوباره با آنها پیمان میبست. کسی که پیمان میشکند ضرر میکند نه کسی که پای پیمان میایستد.
بعد از تحریف تاریخی که حسن روحانی در خصوص پیمان بستن پیامبر با کفار انجام داد موجی از انتقادات به اظهاراتشان در بطن جامعه و فضای مجازی صورت گرفت.
اظهارات این چنینی رئیس دولت نه برای اولین بار است که مطرح می شود و نه احتمالاً برای آخرین بار، اما اصل و حقیقت ماجرا چیست؟ چرا رئیس دولت هر از گاهی دست به تحریف تاریخی می زند؟
خوشبینانه ترین برداشت و تحلیلی که از سخنان رئیس جمهوری می توان داشت این است که ایشان هر کجا در راستای اعمال سیاست ها و تدابیر! خود با سختی ها و شکست ها و ناکارآمدی ها روبرو می شوند از سخنان معصومین (ع) در راستای توجیه سیاست ها، نیات و مقاصد خود استفاده یا بهتر بگوییم تفسیر به رای می کنند.
این اولینبار نیست که رئیس جمهور برای توجیه اعمال، ناکارآمدی، سیاستهای خود از سیره معصومین(ع) برداشتی ناقص و مسلمات تاریخ اسلام را تحریف می کنند.
قبل تر و در اوایل دولت یازدهم دولت برای باز کردن باب مذاکره و تحمیل برجام و مهمتر از این موارد برای بزک چهره کریه و منفور آمریکا همواره از اسلام رحمانی و … سخن می گفت چیزی که از نظر علمای دینی تحریف اسلام شناخته شد. سخنان رئیس جمهوری در خصوص پیمان پیامبر با کفار را هم می توان ذیل پروژه اسلام رحمانی تعبیر کرد.
اسلام امریکایی ،اسلام ناب محمدی و اسلام رحمانی واژه هایی بودند که همواره در دو سه دهه اخیر بسیاری از افراد به آن پرداخته اند و افراد و شخصیت های دینی و سیاسی که هر کدام از منظری به این واژگان اشاره داشتند و این واژه ها را مورد مداقه قرار دادند.
اما در سال های اخیر بحث اسلام رحمانی بسیار برجسته تر از اسلام ناب و اسلام امریکایی ، مورد بحث و کنکاش گرفته است.
اسلام امریکایی که توسط حضرت امام خمینی ره وارد واژگان و قاموس ادبیات سیاسی شد دارای شاخص هایی هستند که برای صاحبان قلم و اندیشه و شخصیت های سیاسی مهم، و شناخت این دو اسلام در واقع افق پیش رو را برای مبارزه با جهانخواران و مستکبران عالم روشن می سازد.
اسلام آمریکایی مفهومی است که حضرت امام خمینی(ره) درباره افراد و جریان هایی که ظاهری اسلامی داشتند و در عمل و باطن چیزی جز تفکرات و اهداف غیر اسلامی نداشتند و درمسیر خدمت به منافع ستمگران و صاحبان زر و زور حرکت می کردند مطرح فرمودند.
حضرت امام ره تعابیری همچون “اسلام سرمایهداری” ،” اسلام مستکبرین”، “اسلام مرفهین بیدرد”، “اسلام منافقین”، “اسلام راحت طلبان”، “اسلام فرصت طلبان” را برای معرفی اسلام آمریکایی که همان “اسلام ابوسفیان” و”اسلام ابولهب” است بکار بردند.
اسلام آمریکایی اسلامی است که با اسم اسلام و در لباس اسلام بر خلاف منافع و مسیر اسلام حرکت و عمل می کند و “چیزی جز این نیست که با طاغوت می سازد با صهیونیسم می سازد و در خدمت هدفهاى آمریکا قرار می گیرد ”
حال بعد از روی کار آمدن دولتی که در صدد بود مشکلات اقتصادی و معیشتی را با سازش و مذاکره با غرب حل کند و در این مسیر به بن بست خورد، اسلام رحمانی و متعلقات آن از قبیل همین سخنان اقای روحانی و درس مذاکره بودن کربلا و … تنها بخش هایی از این پروژه کلان اسلام رحمانی در برابر اسلام انقلابی است.
اظهارات آقای روحانی نه تنها با مشی اعتدال تعبیر نمی شود بلکه برای توجیه سازشکاری دولت در برابر غرب و علی الخصوص آمریکا است و تعهداتی که منافع ملی و جمهوری سلامی را تامین نکند بدون شک آورده ای برای منافع قدرتهای استکباری است.
کسانی که روزی از اسلام رحمانی سخن می گویند و روز دیگر کربلا را درس مذاکره می انند قدم در مسیر اسلام تک بعدی و اسلام تهی از جهاد گذاشته اند اما اسلام یک دین سیاسی است و انقلاب اسلامی هم که بر آمده از اسلام سیاسی است نمی تواند اهداف اسلام سیاسی را دنبال نکند لذا سخنان و تئوری پردازی های که صورت می گیرد نمی تواند اسلام سیاسی و اسلام انقلابی را به حاشیه براند.
دشمن به دلیل هراس از اسلام سیاسی و اسلام انقلابی، در راستای پیشبرد اهداف و امیال خود اسلام سکولار و اسلام متحجر را تبلیغ و ترویج می کند تا در برابر اسلام اصیل علم کنند و مانعی بر سر راه اسلام حقیقی و اسلام سیاسی ایجاد کنند چرا که به گفته “ریچارد رورتی” فیلسوف امریکایی عامل اصلی “افول امریکا” و پایان پتانسیل غرب” اسلام سیاسی” است. اسلامی که عامل افول امریکا بوده و هست همان اسلام ناب محمدی است.
بازشناسی و پرداختن به تفاوت های اسلام ناب و اسلام آمریکایی و جدایی اسلام ناب محمدی از اسلام آمریکایی یکی از درخشانترین اصول و اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی رحمهالله است و حضرت امام در شرایطی به آن پرداختند که تفسیر ها و قرائت های خاصی از اسلام برای تامین خواسته های شخصی و برای حفظ منافع ابرقدرت ها در دستور کار برخی از روشنفکران و مقدس ماب های داخلی و برخی از کشورهای منطقه قرار گرفته بود و امام با طرح اندیشه خود باعث شد تا افق اسلام و انقلاب اسلامی در جامعه برای تمامی جریان های مبارزه جو و استقلال طلب عالم روشن شود.
اسلام رحمانی بیشتر از انکه به مقابله با استکبار و جهانخواران عالم بخصوص آمریکا برخیزد به مسامحه و مراوده با دشمنان اسلام و انقلاب نظر دارد و اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم را قبول ندارد و هرگونه مبارزه و مقاومت با قدرتمندان و ابر قدرت ها را نفی می کند و صرفا خواستار رُحَماءُ بَینَهُم است چه با مردم مظلوم و چه با مستکبران عالم . در واقع برای اسلام رحمانی مستکبر و مستضعف و کشور های مظلوم با ظالم تفاوتی نمی کنند.
بطوری که رهبر انقلاب در واکنش به این نوع از قرایت دینی فرمودند : “اسلام رحمانیِ نشأت گرفته از لیبرالیزم نه اسلامی است نه رحمانی، اگر منظور از اسلام رحمانی این است که ما به همهی موجودات عالم با چشم رحمت نگاه کنیم، با چشم مودّت نگاه کنیم، این هم درست نیست؛ این هم خلاف قرآن است. صریح قرآن، ناطق برخلاف این حرف است. اگر اسلام رحمانی اشارهی به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا. تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویت و خدا و مانند اینها است- سرچشمه میگیرد. چون خدایی نیست، پس سلیقهای است.”
با قرائت های غلط و تفسیر های منفعت طلبانه از اسلام ناب محمدی برخی از دگراندیشان و نواندیشان دینی با طرح اسلام رحمانی در واقع یک نسخ جعلی از اسلام اصیل ارائه می دهند تا خود را از هرگونه مواجهه با کافران و دشمنان دین و انقلاب کنار بکشند درحالیکه درک و فهم ناقص آنها از اسلام باعث این قرایت های غلط شد چرا که اسلام دین رحمت است و هم دین شدت است و “اسلام استفاده از خشونت را اصل قرار نداده، اما در مواردی که خشونت قانونی باشد، آن را نفی هم نکرده است. اگر در مقابل متجاوز خشونت اعمال نشود، تجاوز در جامعه زیاد خواهد شد. اسلام دربارهی معاشرت و اخلاق فردی پیامبر میفرماید: فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ. پیامبر را بهخاطر نرمش او و بهخاطر لینتش در برخورد با مردم ستایش میکند و میگوید تو غلیظ و خشن نیستی. همین قرآن در جای دیگر به پیامبر میگوید: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ؛ پیامبر اکرم وارد مکه شد و با مردمی روبهرو گردید که سیزده سال او را اذیت و تکذیب و شکنجه کرده و همهی سختیها را بر سر او درآورده بودند، اما به همهی آنها گفت شما آزادید. از آنها انتقام نگرفت، ولی در همان سفر، پیامبر عدهای را به نام ذکر کرد و گفت هرکجا اینها را یافتید، بکشید.”
امیرحسین حسینی
انتهای پیام /ح