• امروز : سه شنبه, ۶ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 26 November - 2024
1

جهاد را چگونه سر بریدند؟/ از تاسیس توسط امام تا انحلال توسط دولت اصلاحات

  • کد خبر : 71630
  • 29 خرداد 1399 - 19:18
جهاد را چگونه سر بریدند؟/ از تاسیس توسط امام تا انحلال توسط دولت اصلاحات

در زمانی که بسیاری از جهادی‌ها از اتفاقات رخ داده در هیئت دولت خبر نداشتند، اتفاقی افتاد که باعث ادغام و انحلال جهاد سازندگی شد. این اتفاقات که در متون رسمی و رسانه‌ها بسیار کم به آن پرداخته شده، سالها بعد بصورت ریز و با ذکر جزییات، توسط جلیل بشارتی -مرکز توسعه روستایی و مناطق […]

در زمانی که بسیاری از جهادی‌ها از اتفاقات رخ داده در هیئت دولت خبر نداشتند، اتفاقی افتاد که باعث ادغام و انحلال جهاد سازندگی شد. این اتفاقات که در متون رسمی و رسانه‌ها بسیار کم به آن پرداخته شده، سالها بعد بصورت ریز و با ذکر جزییات، توسط جلیل بشارتی -مرکز توسعه روستایی و مناطق محروم در دولت خاتمی- روایت می‌شود.

 به گزارش عصر همدان؛ شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد ۱۰ سال بعد از آخرین پیام امام به جهادگران که در آن از امیدها و انتظارات خود برای ساختن ایران برپایه‌ی استقلال واقعی صحبت کرده بودند، جهاد سازندگی با وزارتخانه‌ی دیگری ادغام و منحل شود.

امام خمینی(ره) در آخرین پیام خود به جهادگران عباراتی را به کار می‌برند که نشان از امیدها و آرزوهای ایشان برای آینده‌ی جهاد دارد. ایشان در این پیام که در ۱۴آذر سال۶۷ خطاب به مسئولان برگزاری سمینار جهاد سازندگی صادر شد، می‌فرمایند:

  «شما عزیزان با خدمات شایستۀ خود در پشت جبهه‌ها، چون جبهه‌ها، دل امام زمان –‏روحی له الفداء- را شاد کرده‌اید.‏ امیدوارم از سیاست صخره‌های سخت نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی عبور‏ ‏کنید که اگر ایران را بر پایۀ استقلال واقعی پایه‌ریزی نکنیم، هیچ کاری نکرده‌ایم.‏ چشم امید من به شما سازندگان پر شور و نشاط اسلامی است.»

ولی ۱۰ سال بعد و در زمانی که بسیاری از جهادی‌ها از اتفاقات رخ داده در هیئت دولت خبر نداشتند، اتفاقی افتاد که باعث ادغام و انحلال جهاد سازندگی شد. این اتفاقات که در متون رسمی و رسانه‌ها بسیار کم به آن پرداخته شده، سالها بعد بصورت ریز و با ذکر جزییات، توسط جلیل بشارتی -مرکز توسعه روستایی و مناطق محروم در دولت خاتمی- این‌گونه روایت می‌شود:

  «در آن زمان، روال تصمیم‌گیری در هیئت دولت این گونه بود که اگر یکی از طرف‌های ذی‌نفع، مخالفتی با موضوع داشت، آن موضوع به بحث گذاشته می‌شد، اما اگر جایی دو یا چند وزارت‌خانه با هم به تفاهمی می‌رسیدند و لایحه الحاق یا انتزاعی را مطرح می‌کردند، وزرای دیگر چندان وارد بحث نمی‌شدند و نظر ذی‌نفعان را می‌پذیرفتند. در این مورد نیز وزرای کشاورزی و جهاد سازندگی موافق بودند و طبیعتا وزرایی چون نیرو و راه نیز -که وظایفی منتزع شده از وزارت جهاد به آنها می رسید- از این مسئله استقبال می‌کردند. لذا به نظر می‌رسید که مانعی برای تصویب این لایحه در دولت وجود نداشته باشد. به دلیل مسئولیتم در امور مناطق محروم، همواره به عنوان مهمان و بدون حق رأی در جلسات هیئت دولت حضور داشتم. در هنگام بررسی این طرح در هیئت دولت، وقت گرفتم و صحبت کردم. گفتم جو دولت نشان می‌دهد که این لایحه رأی می‌آورد. اما جهاد سازندگی نهادی است که بنا به فرمان حضرت امام تشکیل شده است. از آنجا که من خود را جهادی، و فرمان امام را بالاتر از قانون میدانم، حاضر به همراهی با این طرح نیستم. علاوه بر آن، بچه‌های جهاد مشغول فعالیت‌هایی در روستا هستند که نظیر آن در دنیا وجود ندارد. اما به جای آن‌که ما این ساختار را به دنیا معرفی کنیم، منحلش می‌کنیم و حتما بعد از آن، انحلال سایر نهادهای انقلابی را هم در دستور کار قرار می‌دهیم. گفتم می‌دانم همه مخالفند، اما می‌گویم تا در تاریخ ثبت شود. اگر می‌خواهید این دو وزارتخانه ادغام شوند، حداقل بگذارید وزارت جهاد سازندگی با وظیفه محدود عمران روستایی برای یک دوره پنج ساله تمدید شود تا کارهای باقی‌مانده‌اش را در روستاها تمام کند و طرحی نیمه‌تمام نماند. بنا به تجربه می‌دانستم اگر این پیشنهاد تصویب شود، این گونه نیست که این بند بعد از پنج سال از قانون برداشته شود، بلکه جای خود را پیدا می‌کند و بنا بر رسم معمول ماندگار می‌شود. هر چند امید چندانی به پذیرش حرفم نداشتم، اما داشتم کارشناسی صحبت می‌کردم تا مدیران سازمان برنامه و بودجه خوششان بیاید. امیدوار بودم همین مسئله بعدها باعث اتحاد بیشتر جهادی‌ها و ماندگاری جهاد شود. بعد از پایان حرفهایم، متوجه شدم که رئیس‌جمهور به فکر فرو رفته است. شنیدم که وی آرام به معاون اولش می‌گوید این چه طرز تصمیم‌گیری است! ما نهادی را تعطیل می‌کنیم که منتصب به امام است. گویی نظرش تغییر کرده بود و البته آنچنان نیز نبود که بخواهد به نفع حفظ جهاد موضع علنی بگیرد و از اعضای کابینه بخواهد که این طرح را از دستور کار خارج کنند. پس از آن، رأی‌گیری انجام شد و هر چند این لایحه در هیئت دولت رأی آورد، اما رئیس جمهور و تعداد کمی از وزرا به آن رأی ندادند. تصویب این لایحه تأثیر بدی بر نیروهای اصیل جهادی گذاشت و موجی از غم را در میان آنها به وجود آورد. زمانی که برخی مسئولین جهاد استانها و بعضی بچه‌های جهاد مرکز به طریقی از موضوع جلسه و مخالفت من با این لایحه باخبر شدند، دسته‌جمعی به دفتر من آمدند. آنها متفق‌القول بودند که به این طریق جهاد ذبح شده است؛ گویا مجلس ختم جهاد در دفتر من برپا شده است.»

‏‏البته سالها بعد از انحلال جهاد سازندگی متن نامهی رهبر انقلاب به رئیس جمهور وقت –سیدمحمد خاتمی- در مورد جلوگیری از ادغام وزارت جهاد منتشر شد که نشان از نظر مخالف ایشان با ادغام و انحلال جهاد سازندگی است:

  «شنیدم در دولت با وجود دفاع و رأی موافق جناب‌عالی، نتیجه رأی‌گیری تأمین‌کننده حفظ و بقای ساختار انقلابی و کارآمد جهاد سازندگی نیست. این نگرانی هست که این تشکیلات مبارک، با آن‌همه آثار و تجربه‌های موفق، در وزارت جدید حل و هضم شود، یقیناً این خسارت بزرگی برای کشور و نظام و انقلاب خواهد بود. اگر آنچه پیش آمده تغییرناپذیر و نهایی است، مقتضی است در انتخاب مسئول برای تشکیلات جدید جلو این ضرر متراکم گرفته شود و اگر نهایی نیست در آن تجدید نظر شود.»

البته انحلال جهاد به یک باره اتفاق نیفتاد. جهاد سازندگی در بدو شکل‌گیری بعنوان یک نهاد مردمی و با دستور امام‌(ره) شکل گرفته بود. نهادی که از سال۵۸ تا ۶۲ بصورت نهادی و زیرنظر مستقیم امام (ره) اداره می شد ولی در سال۶۲ با تبدیل به وزارت‌خانه زمینه‌های انحلال خود را فراهم کرد. یعنی چنانچه تبدیل به وزارتخانه نشده بود، امکان انحلال یا ادغام آن فراهم نبود. سردار علیرضا افشار –عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی- در این باره و از نقش عبدالله نوری در تبدیل جهاد به وزارت‌خانه می‌گوید:

  «با وجود کارشکنی‌ها، جهاد سازندگی مسیر تکامل خود را دنبال می‌کرد و روز به روز بر گستردگی و ساختاریافتگی آن افزوده می‌شد. اما به مرور دیدگاه‌هایی از میان بدنه مدیران سطح بالای جهاد قوت یافت که بعدها زمینه‌ساز افول جهاد گردید و آن چیزی جز لزوم تبدیل جهاد به یک وزارتخانه دولتی نبود؛ رویکردی که طرفداران آن عمدتا افراد متمایل به دولت بودند. در این میان تأثیر آقای عبدالله نوری -که پس از آقای ناطق نوری به عنوان نماینده امام در جهاد انتخاب شده بود- بیش از بقیه اعضا بود. از آنجا که وی نماینده امام در جهاد محسوب می‌شد، کسی نیز جرئت مخالفت با او را نداشت و به راحتی نظر خود را پیش می‌برد. البته من با او زیاد بحث می‌کردم و نظر مخالف خود را نسبت به تبدیل این نهاد انقلابی به یک وزارتخانه توضیح می‌دادم ولی نتیجه‌ای نداشت. من هر چه با عبدالله نوری بحث می‌کردم و می‌گفتم این نهاد باید ذیل نظر ولایت فقیه باقی بماند، می‌گفت شما چه می‌گویید؟ من خودم نماینده امام هستم و می‌گویم نباید دو دولت در کشور باشد؛ یک وزارت کشاورزی در دولت داریم و یک کمیته کشاورزی در جهاد؛ یک وزارت بهداشت در دولت داریم و یک کمیته بهداشت در جهاد؛ یک وزارت فرهنگ در دولت داریم و یک کمیته فرهنگی در جهاد؛ یک وزارت راه در دولت داریم و یک کمیته عمران در جهاد و قس على هذا. من و دوستان هم‌فکرم می‌گفتیم ما که با آنها هماهنگ هستیم و مشکلی از این بابت وجود ندارد. اما او زیر بار نرفت و به شدت بر حرف خود ایستاد. از آنجا که در جهاد، نظر نماینده ولی فقیه، فصل‌الخطاب بحث‌ها بود، در این موارد رای‌گیری نمی‌شد؛ مضاف بر اینکه بعضی از اعضای شورای مرکزی جهاد با این نظر موافق بودند. آن زمان نقش نماینده امام و ولی‌فقیه در نهادهای انقلابی بسیار تعیین‌کننده بود. با هر نهادی که روبرو می‌شدیم، ابتدا می‌گفتیم که نماینده امام چه کسی است؟»

منبع: پایگاه خبری تحلیلی شیرازه

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=71630

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
به نظر من !!!

پنج × سه =