به گزارش عصر همدان، سردار نقدی در سلسلهسخنرانیهایش در همدان تصریح کرد «آمریکا از نظر نظامی توان ضربه زدن به ایران را ندارد و در بحث جهانیسازی و ایدئولوژی لیبرال هم ورشکسته است و تنها حیطهای که در آن ترکتازی میکند میدان جنگ روانی و رسانهای است» از این نظر ادبیات رسانهای میدان جنگ فعالان رسانهای انقلاب است و در این عرصه اگر خلاقیت نباشد توفیق لازم فراچنگ نمیآید.
واضح است که مردمان در طول زمان تغییر میکنند و نسلهای جدید همپوشانی کاملی با نسلهای قبل ندارند و از این منظر به عنوان مثال اگر اتفاقات اقتصادی اخیر در مقطعی بعد از دفاع مقدس رخ میداد آمادگی عمومی بیشتری برای آن وجود داشت چراکه به سبب اقدامات دولتهای پس از دفاع مقدس که متمرکز بر توسعه کشور، سازندگی و بهبود و ارتقای رفاه و خدمات عمومی بود توقعات عمومی بهگونهای دیگری شکل داده شد و این توقعات در اثر رقابتهای انتخاباتی و گسترش ابزار ارتباطی و مشاهده تجارب جهانی نیز تقویت شد اما به هر روی ضمن اینکه حتماً باید حمایتهای جدی از اقشار مختلف توسط دولت انجام پذیرد و سیاستهای عدالت محور با قوت بیشتری مد نظر قرار گیرد از منظر آمادهسازی ذهنی هم باید کارهای منسجمتر و روشمندیتری انجام شود و تمام اقدامات یک پیوست رسانهای و افکار عمومی داشته باشد.
*لزوم شناسایی فنون جنگ روانی و ایجاد اعوجاج ذهنی
در تحقیقات علومشناختی چند خطای بارز تفکر فهرست شده که از آن جمله میتوان به سوگیری گروهی، سوگیری مواجهه مکرر، سوگیری عمق تبیین و سوگیری مبتنی بر شواهد احساسی فرامتن اشاره کرد.
در واقع مردمان با هر درجه تحصیلات یا سواد از این خطاهای ذهنی برکنار نیستند و این همان میدانی است که اتاق فکر جنگ رسانهای آمریکا و اسرائیل روی آن مانور میدهد شناسایی این حربهها بهمنظور بهکارگیری ضدحمله و بدل مناسب برای تولیدکنندگان محتوای رسانهای ضرورت دارد.
یکی از فنون رسانهای مورد استفاده رسانههای غرب آشناپنداری است یعنی امری هر قدر از نظر فرهنگی و شخصیتی غریب، اگر مداوما در معرض دید شما باشد بنابر «یادگیری مشاهدهای بندورا» کمکم عادی جلوه داده شده غربت و دیگری بودن آن از بین میرود چنین است که به عنوان مثال در فیلمها و محتوای فضای مجازی و ماهوارهای صحنههای احساسی از بازگشت سربازان آمریکایی از میادین جنگ و در آغوش خانواده جای گرفتن یا بزرگنمایی فناوری نظامی غرب یا برخی رفتارهای به ظاهر مهربانانه سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی مرتباً به خورد مخاطب ایرانی داده میشود چنانکه درست در ایام جام جهانی نتانیاهو توپ در دست میگیرد و سخنان مهمل خود را خطاب به مردم ایران با توپی در دست بیان میکند یا از شخصیت یک دختر معصوم خیالی ایرانی برای بیان تمثیلهای سیاسی خود سود میجوید و این همان استفاده از فن آشناپنداری و یادگیری مشاهدهای بندورا است که بکگراند احساسی مخاطب را هم قلقلک میدهد.
غرض این نیست که مردم ما این مسائل را درک نمیکنند اما تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که حتی عاقلترین افراد و تیزبینترین مخاطبان هم در بلندمدت بدون اینکه خود بدانند از خطاهای ذهنی مصون نیستند و دشمن هم بر روی همان تعداد افرادی که بتواند ذهنیتشان را دچار اعوجاج کند سرمایهگذاری میکند اما خوشبختانه از منظر بکگراندهای احساسی ملت ما مجهز به دریایی از انگارههای حماسی، ملی و انقلابی است که بهمانند یک گنج در دسترس بوده کار را برای هر دشمنی سخت میکند.
از سویی خطای ژرفای تبیین اشاره به این دارد که اگر ما قبلاً به سبب تعلقخاطر موروثی، خانوادگی یا همذاتپنداری نسبت به مسئلهای موضع پیدا کنیم ذهنمان خود به خود به دنبال شواهدی میرود که آن موضع را تقویت کند و از این نظر گاه یک کلیپ احساسی یا تقویت شده بهوسیله مؤیدات فرهنگی مقبول یک ملت میتواند در پسزمینه (بکگراند) اذهان عمومی باقی مانده اثر صدها ساعت توضیح عقلانی را خنثی کند چنین است که بهعنوانمثال رسانههای دشمن از احساسات خانواده دوستانه و رحم و مروت ایرانیان در حق بانوان استفاده کرده خبر دستگیری فردی که مدتی قبل از کشور خارجشده را با استناد به نکاتی احساسی برجسته کرده و چند روز بعد از القائات خود میگویند که او اساساً از ایران خارجشده و اتفاقی هم برایش رخ نداده، حالآنکه به مدد تکنیکهای رسانهای آن نکته یا بکگراند خاص را در برخی اذهان جاسازی کردهاند.
*سادگی و صمیمیت؛ بدل رسانهای جنگ روانی دشمن
بدل رسانهای خطای سوگیری آشناپنداری و همچنین ژرفای تبیین سهلالوصول است بدینجهت که فعالان رسانهای ما درون همین مردم زندگی میکنند و بخشی از آنها هستند و تنها کافیست از اطناب و تطویل و مغلقگویی پرهیزکرده بهسادگی تمام که گاه محکمترین شیوه اقناع است مسائل را تشریح کرده و واقعیتها را شرح دهند در این زمینه البته استفاده از احساس و نکات موردعلاقه و جا گرفته در بکگراند اذهان عمومی برای ما بسیار سادهتر از دشمن آنسوی آبهاست که فعال رسانهای ایرانی به گنجینهای از چشمههای جوشان عناصر قوامبخش احساسی و عقلانی ملی و بومی دسترسی دارد و در واقع از عنصر همجواری بهرهمند است منوط به این که اولاً: خود او الینه نشده در شلیکهای پیاپی رسانههای غرب زخم برنداشته باشد، دوما: خلاقیت را در خود زنده و بهروز نگاه داشته بتواند با تکنیک مناسب در ساخت فیلم، کلیپ، پادکست یا متن و محتوای رسانهای علاوه بر تعقل، بکگراند احساسی مخاطب را نیز تلنگر بزند.
خطای سوگیری دیگر که دشمن از آن بهره میگیرد سوگیری همراهی با گروه است یعنی ما با هر درجه از سواد و تحصیلات به آنچه توسط گروهی از افراد تائید شود بیشتر گرایش داریم تا به نکاتی که تعداد معدودی از افراد خاص گواه آن باشند از این نظر است که دشمن افراد را ذیل عناوین جعلی دارای خصوصیات مشترک میکند فلان صنف، فلان گروه، زنان، جوانان، کارگران، ابنابشر، شهروندان جامعه جهانی و … با این وصف واضح است که اگر بهعنوانمثال قبلاً توانسته باشند ذیل شبکهای ماهوارهای با ظاهر سرگرمی افرادی را جذب گروهی با رفتارهای خاص کنند یا احساس آنها را تلنگر بزند بعداً در مواجهههای روانی از آن آشناپنداری گروهی بهره خواهند برد.
*تولید و توزیع محتوای رسانهای با اتکا به گروههای جامع
هر چه تولیدات رسانهای ما مبتنی بر انگارههای گروه کمتری از افراد باشد اثربخشی کمتری خواهد داشت چنانکه بهتر است سخنان مهم در تریبونهایی به غیر از رسانههای حزبی و گروهی یا بدون اتکا به لباس یا سکناتی خاص بیان شده واجد خصلت بهرهمند بودن از تائید گروهیِ جمع کثیرتری از مردم باشد در این زمینه حتی به عنوان مثال شاید یک شخصیت طنز با خصوصیات جمعی و مشکلات مادی عموم مردم که بهرهمند از ادبیاتی خودمانی باشد، در بیان پارهای موضوعات اثربخشی بیشتری نسبت به فردی منتسب به یک گروه خاص از قبیل سیاسیون یا اساتید دانشگاه خواهد داشت.
در متنشناسی گفته میشود «روایت از واقعیت مهمتر است» یعنی در بسیاری مواقع سخنی که در بستههای شکیلتر به مخاطب ارائه شود از سخنی که مبتنی بر عقلانیت و منطق درونی قویتری باشد، اثربخشتر و نافذتر خواهد بود و از این نظر تولیدکننده محتوای رسانهای همیشه الزام ندارد که تمام مسائل را به گونهای پیچیده در یک پکیج مطول ارائه دهد بلکه گاهی یک نکته در دل مطالبی ظاهراً غیرمرتبط و سهلخوان بسیار بهتر خوانده و فهمیده میشود.
*ضرورت جوانگرایی در حوزه اقناع افکار عمومی
افکارسنجی و نیازسنجی یک ضرورت پیش روی رسانههای ماست که نحوه تبیین و تعقل مخاطبان خود را تا حد ممکن شناسایی کنند ما همچنین به تیمهای اجرایی منعطف و خلاقی نیاز داریم که به بدنه جامعه و جوانان شبیهتر باشند و از این نظر تلاش برای تربیت نخبگان جوان بهمنظور ایجاد پلی ارتباطی برای اقناع افکار عمومی کار بسیار خوبیست که در حال انجام است.
از همین سنخ خوب است که بهعنوانمثال گاهی تریبونهایی به جوانانی بروز با تیپ و ظاهر عادی داده شده اجازه داده شود با ادبیاتی ساده و به دور از ادبیات جریانات و تشکلهای سیاسی و اجتماعی خاص، برخی مسائل تبیین و تشریح شود که بهطورقطع این مهم در گفتمان سازی وقتی مؤثرتر خواهد بود که ظاهر یا معیشت آنها قابل انتساب به هیچیک از جریانات نباشد امری که در زمان انتخابات انجام میپذیرد اما در مقاطع دیگر به بوته فراموشی سپرده میشود.
بهزعم نگارنده مطالبی که معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب در همدان بیان کرد نکات بسیار مهمی داشت که قابلیت ساخت ساعتها محتوای چندرسانهای و تولید انواع متون گیرا با روایتهایی جذاب را دارد چنانکه ایشان متذکر شد که رسانههای ما خجالتیاند و در واقع سردار این سخن را موقرآنه بیان کرد که بسیاری مواقع رسانهها میترسند سخنانی خلاف ذهنیت عوام بیان کنند چنانکه بهعنوانمثال صحبت کردن در مورد واقعیات زندگی کوروش و سایر شاهان هخامنشی و یا واقعیات سبک زندگی غربی و … در بسیاری مواقع نوعی تابو است که هرکسی را یارای ورود به آن نیست و عدم ورود نیز همان خطای سوگیری را رقم میزند که این نکات نادرست در اذهان جاگیر شده در بزنگاهها نوعی توهم دانایی پدید میآورند که مانع تبیین عقلانی و صحیح خواهد بود.
*هیولایی که هست اما حمله نمیکند
در شرایط فعلی که دشمن جنگ اقتصادی و روانی را علیه ملت ایران دنبال میکند حساسیت و دقت فعالان رسانه اهمیت مضاعف دارد چنانکه تأخیر در اجرای تحریمها از منظر روانی جوی را ایجاد کرده که احتمالاً پس از اجرای تحریمها و دیدن اثرات واقعی آن تا حد زیادی تلطیف خواهد شد و درواقع این خواست دشمن است که با برپاساختن یک هیولای موهوم که همواره دنبال آنهاست مردم را از قحطی و احتمالاًت دور از ذهن ترسانده کاری کند که آنها با ترس درونی خود از کاهش قدرت خرید و بدبختیهای احتمالی، ناخواسته به کنشگر جنگ اقتصادی دشمن بدل شده با عملکرد اقتصادی خود اثر تلاشهای ملی در آرامسازی اقتصادی را خنثی کنند.
در این زمینه باید با روایتهایی صادقانه و صمیمی و بهرهمند از خلاقیت به مردم گفت که در کشور چه توانمندیهایی وجود دارد و همچنین لازم است نتیجه این مواجهه نهایی با استکبار برای مردم تشریح و به آنها گفته شود که قرار نیست این جنگ فرساینده تا ابد باقی بماند بلکه بهمانند ایام دفاع مقدس، جنگ نفتکشها و … پس از این سربالایی، یک فرود و پاگرد قرار دارد که همگان بتوانند در آن دمی بیاسایند.
لازم است فکتهای سخن مقام معظم رهبری را به مردم ارائه داد که گفتند فرزندان ما روزهای بسیار بهتر و سرافرازتری را خواهند دید و باید به زبان خود مردم برای آنها تشریح کرد که دیگر امکان بازگشت از این راه وجود ندارد و اگر در مقابل لمپنها و گردنکلفتهای جهانی سرخم کنیم هیچ فراغ بالی در کار نیست که حتی احتمالاً اوضاع بدتر هم خواهد شد چنانکه بسیاری از متحدان آمریکا بحرانهای اقتصادی عظیمی را پست سر گذارده یا همگروهی یونان با اتحادیه اروپا برای آن نتیجهای جز بدبختی نداشته است و همواره اینگونه نیست که کوتاه آمدن و دست دوستی دادن وضع را درست کند.
*کمی آرام سخن بگوییم
برای مقابله با جنگ روانی دشمن ضرورت دارد محتوای صمیمی برکنار از حاشیهسازیها و دعواهای جناحی و بخشی تولید شود که آرامش را به ذهنیت جامعه بازگرداند و اعتماد را در آنها تقویت کند همچنین خوب است که برخی مسائل و ابهامات که بکگراند منفی اذهان عمومی را شکل داده یکبار برای همیشه حل شود و به عنوان مثال تکلیف برخی پروندهها و شایعات مفاسد یکسره شده و پارهای عملکردهای بخشی که منجر به نیروهای گریز از مرکز و یا خدشه عصبی و احساسی در اذهان عمومی می شود مورد کنترل قرار گیرد.
چنانکه سردار نقدی در همدان گفت ما با این گفتمان انقلابی بهجایی رسیدهایم که قدرتی مستقل و دارای ابتکار عمل محسوب شده و دشمنان دیروز قابلیت عرضاندام در برابر ایران را ندارند و این گفتمان انقلابی باید خط قرمز دولت و جریانات سیاسی باشد و مبادا که برخی با اهداف سیاسی بستن روزنههای بدنه کشتی را رها کرده به دنبال پایین انداختن دیگران از کشتی باشیم.
ما اگرچه هنوز در مسائل اقتصادی ضعف داریم اما خوب است مردم بدانند که به اعتراف صریح برخی مقامات آمریکایی، توان اقتصادی آمریکا نه مدیون سیاستهای مهاجرپذیری، نه مدیون معادلات ژئوپلیتیک بعد از جنگ جهانی، نه استقرار نهادهای قانونی و منابع طبیعی … بلکه بیش از همه ریشه در توان نظامی و واکنش سریع این کشور در سرتاسر جهان داشته و این واقعیتی است که شاید برخی دوستان با روحیات گلوبلبل از بیان آن اکراه دارند اما قدر مسلم روزی در تاریخ خواهند گفت که در مقطعی از تاریخ مدرن بازوان ایران در سرتاسر منطقه گستره شد و قدرت کنشی را به دست آورد که تا پیش از آن مسبوق به سابقه نبود.
ایران اسلامی اگرچه به دنبال اعمال قدرت و تضعیف هیچ کشور و ملتی نیست اما محافظت از دستاوردهای ۴۰ ساله فرزندان خود را یک ضرورت میداند و مسیر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که در این ۴۰ سال طی شده مواجهه نهایی با استکبار را گریزناپذیر میساخت و همینکه این مواجهه در سطوح اقتصادی و نه نظامی شکلگرفته کافیست که به اقتدار خود و توان فرزندان ملت باور داشته باشیم و بدانیم که اگر بنا باشد تعامل و رایزنی شکل بگیرد باید در شرایط برابر و ذیل عنوان یک قدرت منطقهای و جهانی و غیرقابل تهدید از هر نظر باشد، مسئلهای که درک آن نیاز به سواد سیاسی خاصی ندارد.