• امروز : سه شنبه, ۳ مهر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 24 September - 2024
1
اشک‌های پهلوان؛

رازی که شهید خلج با دوستش در میان گذاشت

  • کد خبر : 224221
  • ۰۳ مهر ۱۴۰۳ - ۹:۱۲
رازی که شهید خلج با دوستش در میان گذاشت
از روستا تا شلمچه سفر آسمانی شهید عبدالحسین خلج، فرمانده‌ای با قلبی پهلوانی است.

سید عبدالله محمودیان در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان» با تبریک هفته دفاع مقدس اظهار کرد: شهید «عبدالحسین خلج» فرزند اکبر از شهدای شهرستان همدان در تاریخ ۸ دی ماه ۱۳۳۹ در یکی از روستاهای همدان در یک خانواده بسیار مذهبی متولد شد.

وی با بیان اینکه عبدالحسین در یک خانواده زحمت کش و کشاورز بزرگ شد و با شروع جنگ تحمیلی شهید خلج در مناطق عملیاتی غرب و جنوب حضور گسترده داشت، افزود: شهید خلج به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدند و یکی از فرماندهان دسته رزمی و محل خدمت ایشان گردان ۱۵۵ حضرت علی اصغر(ع) لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) بود.

این راوی دفاع مقدس بیان کرد: شهید خلج فردی خوددار، خوش اخلاق و خون گرم بود و بسیاری از بسیجیان و همرزمان وی عاشق اخلاق، گفتار و رفتار پهلوان منش وی بودند چرا که ایشان ورزشکار و رزمی کار و رشید قامت بود.

وی با بیان اینکه در دوران دفاع مقدس یکی از اقدامات خوب رزمندگان عقد اخوت بود که رزمندگانی که له هم علاقه داشتند به شرط شفاعت بعد از شهادت با هم صیغه اخوت می‌خواندند، گفت: من هم با شهید خلج عقد اخوت بسته بودم.

محمودیان با بیان اینکه شهید خلج یک روز قبل از روز شهادت برای خداحافظی به سپاه ناحیه همدان مراجعه کرد و بسیار خوشحال بود، ابراز کرد: شهید خلج همیشه محاسن خود را خضاب می‌کرد و معتقد بود حنا بوی بهشت را می‌دهد.

وی در ادامه خاطره گفت: شهید خلج وقتی با من خداحافظی کرد گفت این آخرین عملیاتی است که من شرکت می‌کنم و شهید می‌شوم و جنازه من را خودت در سپاه تحویل می‌گیری .

این راوی دفاع مقدس با بیان اینکه وقتی این جملات را می‌گفت من اشک می‌ریختم و او اشک‌های من را به محاسن خود می‌مالید، ادامه داد: شهید دست من را گرفت و سرم را به سینه خود چسباند و گفت داداش من میتوانم تو را ساکت کنم اما کاری نکن من گریه کنم چرا که کار تو نیست ساکت کردن من به راحتی نیست.

وی مطرح کرد: این دیدار آخرین دیدار من با شهید خلج بود و در مدتی که در جبهه بود منتظر شنیدن خبری از او بودم که یک شب که در محل کار بودم فکس اسامی شهدا به دستم رسید و بعد از چند روز شبی در محل کار بودم که از دژبانی بیسیم زدند که مهمان داریم و جمله مهمان داریم اسم رمزی بود به این معنا که شهید آوردن و باید پیکر مطهر آن‌ها را تحویل می‌گرفتم.

محمودیان‌ با اشاره به اینکه در در آن شب پیکر مطهر شهید خلج را با دو پیکر شهید ستار ابراهیمی و شهید مرتضی مریانجی را به دفتر محل کارم بردم تا صبح با آن‌ها راز و نیاز کردم، ابراز کرد: پیش‌گویی شهید محقق شده بود و پیکر شهید توسط برادر دینی وی تحویل گرفته شد.

وی با بیان اینکه شهید خلج در عملیات متعددی شرکت داشت و مجروح و جانباز شدند، خاطرنشان کرد: شهید خلج در عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۱۲ اسفند سال ۶۵ در سن ۲۶ سالگی در شلمچه به شهادت رسید که در قطعه ۹۹ ردیف ۱۱ شماره ۷ باغ بهشت همدان دفن شد.

انتهای خبر/حا

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=224221

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سردبیر در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.