به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصرهمدان»؛ حکیمه دباغ شب گذشته در مراسم جشن بزرگ پیوند آسمانی پیامبراکرم(ص) و حضرت خدیجه(س) که در مجتمع بوعلیسینا برگزار شد با تبریک سالروز ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س)، اظهار کرد: همانگونه که حضرت خدیجه(س) همه جان، مال و زندگی خود برای آبیاری اسلام هزینه کردند ما هم میتوانیم این حرکت را داشته باشیم.
وی با بیان اینکه خانم مرضیه حدیدچی معروف به خانم دباغ دریک خانواده مذهبی بزرگ شدند، افزود: پدر ایشان اهل مطالعات قرآنی و مادر ایشان هم حافظ کل قرآن بودند.
فرزند خانم دباغ با بیان اینکه خانواده پدری من هم از خانواده مذهبی بودند، گفت: مادر من شیطنت بچگی و جسارتی داشت که ساواک نتوانست در زندان ساواک از وی اعترافی بگیرد.
وی با اشاره به اینکه ساواک وقتی مادر را از زندان آزاد کرد به این باور بود که دیگر با شکنجههایی که شده زنده نمیماند، ادامه داد: ساواک وقتی بانو دباغ را آزاد کرد فکر میکرد با مردنش در زندان مردم آن مکان را به امامزاده تبدیل میکنند.
حکیمه دباغ با بیان اینکه به لطف خدا و تقدیر خداوند بانو دباغ تا سال ۹۵ زنده بودند و بعد از جراحیهای خاص به نجف مشرف میشوند، عنوان کرد: بانو دباغ در زمان اسارت در زندان ساواک و همچنین فعال در فعالیتهای سیاسی داری ۸ فرزند قد و نیم قد بودند، تاکید کرد: بانو دباغ به جهت بنا به شرایط و نیاز اسلام همه فرزندان، خانواده را به ظاهر نادیده میگیرند و از همه مال و زندگی چشم پوشی میکند.
وی با اشاره به بعد ولایت پذیری بانو دباغ با بیان اینکه وقتی مادر در خارج از کشور همراه امام خمینی(ره) بودند بیان میکند من ۸ فرزند را گذاشتم و آمادهام که اگر برگردم حکم من اعدام است تکلیف من چیست؟ گفت: خانم دباغ به آنچه تکلیف بوده عمل کرده و تکلیف را به زندگی شخص خود ترجیح داده بود.
فرزند خانم دباغ با تاکید بر اینکه امروز هم ما باید ببینیم تکلیف ما چیست و نباید به دلخواه خود عمل کنیم، بیان کرد: امام خمینی(ره) در پاسخ به مادر میفرماید بمانید پیروز میشویم و با هم برمیگردیم که مادر بعد از گذراندن دورههایی در لبنان به ایران برمیگردند.
وی با بیان اینکه همه بعد سیاسی و نظامی بانو دباغ آشنا هستند و تا اسم خانم دباغ میآید همه مبارزات سیاسی وی را تصور میکنند، ابراز کرد: خانم مرضیه حدیدچی که اسلحه به دست میگرفتند و در مقابل دشمن ایستاد از نظر عاطفی به قدری ملاطفت داشتند که شاید قابل باور نباشد.
حکیمه دباغ در همه سالهایی عمرش وقتی که به یاد جان کندن بچه ۱۱ سالهای که در مقابل چشمانش در پاوه به شهادت رسیده بود میافتاد اشک میریختند، ادامه داد: بانو دباغ وقتی فرمانده سپاه همدان بودند برای خیلی از آقایان مادری کرد به خواستگاری میرفت و آنها را داماد کرد و هرجای که نیاز بوده از آن قدرت سیاسی و نظامی استفاده کند استفاده میکرد و هر جا نیاز بوده ملاطفت مادری داشته باشند اینگونه رفتار کردهاست.
وی با بیان اینکه مادر من مسائل شرعی را با بازی به ما آموزش میداد به طوری که ما وقتی به سن بلوغ میرسیدم احکام خود را بلد بودیم، عنوان کرد: خانم دباغ همراه خوبی برای پدرم بودند و همیشه اذعان میکرد اگر همسر من با من همکاری نمیکرد موفق نبودم.
فرزند خانم دباغ با بیان اینکه وقتی پدرم به شهید سعیدی مراجعه کرد و از فعالیت بسیار مادر شکایت کرد، شهید سعیدی گفتند اقدامات خانم دباغ تجارتی است که شاید در این دنیا نتیجه آن را نبینید و سرمایه آن در آینده بینهایت است، مطرح کرد: شهید سعید توسط ساواک قطعه قطعه و به شهادت رسید.
وی با بیان خاطراتی از خانم دباغ با بیان اینکه در سیره وجودی خانم دباغ جسارتی وجود داشت که توانسته به مرور زمان تز خانم دباغ فردی را به وجود بیاورد که از هیچ چیز جزء خدا باک نداشت، خاطرنشان کرد: مادر بسیار ساده زیست بود و تجملاتی زندگی نمیکرد.
انتهای خبر/حا