سحرگاه ۳۰ بهمن سال ۱۳۵۲ بود که به دستور مستقیم شاه، ۶ مبارز انقلابی گروه ابوذر نهاوند در چیتگر تهران مظلومانه آسمانی شدند و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم بر علیه طاغوت را رقم زدند.
به گزارش عصرهمدان؛ زمانی که سرکوب و استبداد پهلوی به اوج خود رسیده و تاریکی طاغوت بر همهجا سایه افکنده بود و استبداد هر حرکتی را که ماهیت انقلابی و اسلامی داشت در نطفه خفه میکرد، مردم نهاوند مانند سراسر کشور از این همه خفقان، فقر و فساد رژیم پهلوی به ستوه آمده و شروع به تحرکاتی علیه رژیم کردند.
از این رو جلساتی با ماهیت مذهبی- سیاسی در خانههای انقلابیون و یا مساجد تشکیل شد و مردم به خصوص جوانان با حضور در این جلسات از اتفاقات و اخبار کشور بهواسطه روحانیون سرشناس کشوری باخبر شده و در جلسات علاوه بر آگاهی از اخبار با اعلامیهها و رساله امام خمینی (ره) نیز آشنا میشدند.
سخنرانیهای داغ و عامهپسند روحانیون مبارزی مانند حجتالاسلام “فاکر خراسانی ” که بنا به دعوت مردم از قم به نهاوند آمده بود در نهاوند اهمیت ویژهای داشت و بیشتر مخاطبان این سخنرانیها جوانان و دانشآموزانی بودند که در فقر کامل زندگی میکردند و فساد خاندان پهلوی را با پوست و گوشت خود لمس کرده بودند.
رفتوآمد روحانیون و خطبای برجسته کشور به نهاوند در کنار فساد روزافزون رژیم پهلوی و فقر و تنگدستی مردم، عدهای از جوانان و مبارزان انقلابی را گرد هم جمع کرد تا بر ضد رژیم پهلوی مبارزات سیاسی و عملی داشته باشند.
تشکیل گروه انقلابی ابوذر در سالهای خفقان رژیم ستمشاهی
ابتدا انجمن ضد بهاییت در شهرستان نهاوند تشکیل شد؛ برگزاری جلسات مذهبی، قرآنی و منبرهای روحانیون انقلابی و مبارز، عقبه تاریخی و مذهبی شهر و وجود مسجدهای فعال در برگزاری جلسات دینی ازیکطرف و وجود معلمی مانند شهید حاج محمد طالبیان که بهحق نقش پدر را برای جوانان مبارز نهاوند داشت و از لحاظ ایدئولوژی فکری کمک بسیار خوبی برای این مبارزان جوان بود از طرف دیگر، باعث تشکیل گروهی برای مبارزه با رژیم پهلوی شد.
بعد از تشکیل، این گروه نام “ابوذر ” را که برگرفته از نام یکی از صحابه رسولالله است بر خود نهاد تا رفتار و روش مبارزه و زندگی آنها نیز مانند ابوذر باشد.
گروه ابوذر نهاوند در آبان سال ۱۳۵۱ تشکیل شد و بیشتر اعضای گروه ابوذر، دانشآموزان دبیرستانی بودند و ارتباط آنها با معلمان مذهبی، بهویژه ارتباطشان با محمد طالبیان، در تسریع حرکت مبارزاتی آنها مؤثر بوده و مدرسه، یکی از جایگاههای مهم فعالیتهای این گروه به شمار میرفت.
این جوانان انقلابی عبارت بودند از ولیالله سیف، بهمن منشط، حجت عبدلی، روحالله سیف، عباد الله خدا رحمی و ماشاالله سیف که برنامه عملی و مرامنامهای برای خود تنظیم کرده بودند که بتوانند مبارزات را بهتر برنامهریزی و اجرا کنند.
گروه ابوذر برای پیشبرد اهداف خود، جلسات مذهبی و هیأتهای قرآنی تشکیل میدادند که این جلسات عمدتاً در مساجد و یا در منازل اعضای گروه برگزار میشد.
حجتالاسلام علیبخشی از پژوهشگران تاریخ اسلام در مورد گروه ابوذر در گفتگو با خبرنگار عصرهمدان؛ گفت: نامگذاری ابوذر برای این گروه نوعی الهام قلبی بود.
وی ادامه داد: نام گروه که به ابوذر شهرت یافت برگرفته از نامف مرام و روش زندگی مؤمنانه و ساده ابوذر از صحابه پیامبر اسلام بود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: این عزیزان همهچیزشان ابوذری بود؛ چون از لحظهای که مبارزه را بر ضد طاغوت شروع کردند، دستگیری آنها، اقداماتشان و تنهایی آنها ابوذری بود.
وی گفت: شکنجههای آنها، شهادتشان و بینام نشان بودن قبور مطهرشان برای چندین سال هم ابوذری ماند که نشاندهنده مظلومیت این شهیدان است.
دستگیری و آسمانی شدن گروه ابوذر به دستور مستقیم شاه
در این جلسات اعضای گروه هرچند شب یا هفتهای یکبار گرد هم میآمدند و علاوه بر آشنایی بیشتر با قرآن، با شیوههای مبارزه با ظلم و وظایفشان آشنا میشدند و در همین جلسات بود که آنها با رساله امام خمینی (ره) آشنا شدند.
پس از فعالیتهایی که این گروه انجام دادند و به مبارزه مسلحانه بر ضد رژیم ستمشاهی پرداختند رژیم پهلوی بر روی آنها حساس شد و ساواک مسئول دستگیری این افراد شد.
در جریان یک درگیری و خلع سلاح پاسبان شهربانی قم توسط گروه ابوذر در تیرماه سال ۱۳۵۲ اعضای این گروه دستگیر شدند و پس از برگزاری چندین دادگاه فرمایشی در سحرگاه ۳۰ بهمن سال ۱۳۵۲ به دستور مستقیم خود شاه در پارک چیتگر تهران مظلومانه به شهادت رسیدند.
با دستگیری اعضای گروه انقلابی ابوذر و بازجوییها و شکنجههای مکرر اولین دادگاه فرمایشی آنها در آبان ماه ۱۳۵۲ تشکیل میشود و شش نفر از اعضای گروه به نامهای (عباد الله خدارحمی، بهمن منشط، حجتالله عبدلی، ماشاالله سیف، روحالله سیف و ولیالله سیف) به اعدام محکوم میشوند.
پس از برگزاری دادگاه تقاضای فرجامخواهی آنها به رؤیت شاه خائن رسید ولی با تقاضای آنها مخالفت شد و بر روی حکم آنها که با دستور مستقیم شاه به وزیر جنگ ابلاغشده بود، نوشته است: ” از شرف عرض شاهانه گذشت، فرجامخواهی محکومین را تصویب نفرمودند و مقرر فرمودند حکم اجرا شود “.
سرانجام در سحرگاه روز ۳۰ بهمن ۱۳۵۲ حکم اعدام شش نفر از آنها به اجرا درآمد و این جوانان انقلابی در ساعت ۵ و ۳۰ دقیقه صبح مظلومانه در میدان چیتگر تهران در مقابل گلولهها قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
رژیم طاغوت جنازه آنها را بدون آنکه خانوادههای آنان اطلاعی داشته باشند در بهشتزهرا دفن کرد و با توجه به وصیتنامه شهدا، جنازه آنان در سال ۷۶ به نهاوند منتقل و در گلزار شهدای نهاوند به خاک سپرده شد.
سیف یکی از همرزمان گروه ابوذر در مورد شهادت آنها میگوید: در زمان اعدام این جوانان مؤمن و انقلابی تقاضا کردند که اول اجازه دهند تا آنها نمازشان را بخوانند و شب قبل نیز که مسلم شده بود فردا صبح اعدام خواهند شد بسیار خوشحال بودند که به شهادت میرسند و به سمت خدا میروند.
وی افزود: این شهدای بزرگوار در سال ۵۲ در اوج خفقان رژیم ستمشاهی نشان دادند که جوانانی آشنا با اسلام و دین و امام هستند و با آگاهی تکلیف سیاسی و انقلابی خودشان را انجام داده و توانستند مؤثر و الگو باشند.
مرامنامه و برنامه خودسازی گروه ابوذر
این مبارز و فعال انقلابی گفت: از ویژگیهای اصلی اعضای گروه ابوذر، برنامه خودسازی و مرامنامه آنان ازجمله اقامه نماز در اول وقت و بهصورت جماعت، یک روز روزه گرفتن در هفته و یک ساعت تأمل درآیات قرآن در هر صبح بود. همچنین اعضای این گروه با خود عهد کرده بودند که از دروغ، غیبت و تهمت اجتناب کنند و هرگز غذاهای لذیذ و میوه نخورند و کمک به افراد نیازمند در هر شرایط را مدنظر قرار دهند.
سیف افزود: احیای امربهمعروف و نهی از منکر، دو تا سه ساعت مطالعه غیردرسی، یک ساعت بررسی مطالب روزنامه و جمعآوری مطالب لازم، یک ساعت تفکر درباره مسائل سیاسی، بررسی اعمال روزانه و انتقاد از خویش و در نظر گرفتن همه مسائل امنیتی از دیگر برنامههای خودسازی گروه ابوذر بود.
برادر شهید عبادالله خدارحمی از شهدای گروه ابوذر در گفتگو با ما گفت: عباد همیشه طرفدار ضعیفان و فردی مذهبی بود و همیشه در درس و ورزش کشتی موفق بود.
وی افزود: این شهدا در اوج مظلومیت و غربت به شهادت رسیدند و در راه اهداف و آرمانهایی که داشتند آسمانی شدند و راه خود را انتخاب کرده بودند.
خواهر شهید بهمن منشط هم با اشاره به زندگی کوتاه اما پر از درس برادر شهیدش گفت: بهمن در کنار فعالیت سیاسی در کارهای هنری نیز بسیار فعال بود و صدای زیبایی برای اذان گفتن و تلاوت قرآن داشت.
وی ابه نامهای که بهمن به امام خمینی (ره) نوشته بود اشاره و میگوید: « مادرم تعریف میکرد که بهمن در برای امام خمینی (ره) نامه نوشته بود و کسی از این موضوع خبر نداشت تا اینکه وقتی ساواک به خانه ما ریختند متوجه شدیم که نامه امام به همراه پاسخ ایشان به نامه بهمن در بین کتابهایش است که ساواک وسایل و کتابها و این نامه را هم با خودشان بردند» که این موضوع نشاندهنده پیوند معنوی و ناگسستنی بین امام خمینی (ره) و اعضای گروه انقلابی ابوذر است.
گروه ابوذر در سال ۵۲ به شهادت رسیدند اما از خون ریخته شده آنها هزاران ابوذر دیگر رشد کرد که با دستهای گره کرده، ایثار و مقاومت خود رژیم منحوس پهلوی را در هم کوبیدند و این انقلاب را به ابوذران نسلهای بعد سپردند.
گزارش از مهدی سهرابی
انتهای پیام/س