• امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024
4
زیبایی‌نمایی متظاهرانه و پیرستیزی در فضای مجازی

دیکتاتوری لایک‌ها!

  • کد خبر : 1380
  • 11 شهریور 1397 - 9:45
دیکتاتوری لایک‌ها!

سبک زندگی که زیرپوست شبکه‌های اجتماعی جریان دارد متمرکز بر ستایش دیوانه‌وار مصرف‌گرایی، اصالت زیبایی و جوانی مادام‌العمر است و با کتمان واقعیات زندگی و بالا بردن توقعات کاذب، مواجهه عقلانی با مشکلات اقتصادی، بیماری و پیری را ناممکن می‌کند.

به گزارش عصر همدان، دنیای دروغین شبکه‌های اجتماعی مملو از تصاویر شاد، مبتنی بر جوانی، زیبایی، آمادگی جسمانی و اصالت ذاتی عشق‌های متظاهرانه است حال‌آنکه زندگی واقعی فارغ از وجود شادی و زیبایی، درگیر شکست‌ها، مشکلات مادی و خانوادگی، بیماری و پیری‌ناگزیر است که در جهان «دیکتاتوری لایک‌ها» طرد و پنهان می‌شود.

در شبکه‌های اجتماعی افراد بسیار زیادی را می‌بینیم که هر روز از غذاهای خوشمزه و میزهای رنگین خود عکس به اشتراک می‌گذارند، روابط شاد و سفرهای متعدد خود را به رخ می‌کشند، از عشق متظاهرانه خود به همسر خوبشان تجلیل می‌کنند، در ویلاهای خوب و زیبا سکونت دارند، با خودروهای شیک به سفرهای لوکس می‌روند و به‌ طور افراطی مثبت‌گرایی و زیبااندیشی متظاهرانه را توصیه می‌کنند.

برای آزمون حقیقت کافیست چند نمونه از القائات دنیای «دیکتاتوری لایک‌ها» را در همان فضای اینترنت به محک آزمون بسپارید.

یکی از راه‌های محک حقیقت، جستجوی برخی القائات شبکه‌های مجازی در موتورهای جستجوی اینترنتی است و صدالبته لازم به ذکر است که پیشنهادات موتورهای جست‌وجو نیز به طور کامل نشان‌دهنده کل واقعیات اجتماع نیست چراکه به‌ هر حال کاربران این موتورها نیز تنها شامل بخشی از افراد اجتماع هستند اما آنچه گوگل در سرچ‌های خود به شما پیشنهاد می‌دهد قطعا از القائات فضای مجازی واقعی‌تر است.

به عنوان مثال اگر کلمه «ماشینم» را در گوگل تایپ کنید به آن خودروهای لوکس شبکه‌های اجتماعی برنمی‌خورید بلکه عباراتی که بر مبنای جست‌وجوهای مردم به شما پیشنهاد می‌شود شامل «ماشینم روشن نمیشه»، «ماشینم استارت نمی‌خوره» و مواردی در مورد مشکلات و تعمیر و فروش خودرو است.

اگر عبارت «من همیشه …» را در موتور جستجوی گوگل سرچ کنید نخستین جملاتی که به شما پیشنهاد می‌شود «من همیشه شادم یا من همیشه در سفر هستم» نیست بلکه برخی پیشنهادات شامل این عبارات است: «من همیشه تنهام»، «من درد دارم» یا «من همیشه عشق دوم بودم».

اگر عبارت «شوهرم …» را در گوگل تایپ کنید به القائات فضای مجازی مبنی بر اینکه شوهرم خوش‌تیپ است و شوهرم بهترین مرد دنیاست و … برنمی‌خورید بلکه برخی جملات پیشنهادی چنین است: «شوهرم منو نمی‌خواد»، «شوهرم به من دروغ میگه» یا حتی مسائلی پیرامون دعوای فیزیکی مورد اشاره واقع شده و از همین دست اگر کلمه «زنم» را در گوگل تایپ کنید به عباراتی از قبیل «زنم طلاق میخواد»، «زنم را دوست ندارم» و … برمی‌خورید که نشانگر وجود پاره‌ای مشکلات برای برخی افراد جهان واقعی است، هرچند این مطالب به معنای نبود خوشی و شادی در بین مردم عادی نیست اما شبکه‌های اجتماعی به کاربران مشتاق خود چنین القا می‌کنند که تصاویر گزینش‌شده سفرها، شادی‌ها، میهمانی‌ها، جوانی، عشق‌ورزی، اشرافیت و امکانات لاکچری دیگران واقعیت دارد و تنها ما از آن محروم مانده‌ایم.

*ترویج سطحی‌گرایی و واکنش‌های تکانشی

تحقیقات جهانی نشان می‌دهد که روز به روز بر تعداد افراد دارای اعتیاد اینترنتی افزوده‌ شده و برخی از جوانان و نوجوانان به طور کامل از زندگی واقعی منفک شده اوقات شبانه‌روز خود را در دنیای مجازی و خیالی شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های واقعیت افزوده می‌گذرانند.

در نظام اخلاقی مجازی هر چیزی از جنس زیبایی، شهوت، جوانی و محبوبیت باشد ارزشمند و هرچه خلاف حرکت جمع و بهره‌مند از عمق و پیچیدگی باشد غیر جذاب تلقی می‌شود.

نوعی سیستم زبانی در شبکه‌های اجتماعی ابداع‌ شده که افراد مهمل‌ترین سخنان را با منطق ضعیف اما بیان طنزآمیز و جذاب پشت سر هم ردیف کرده و به یکدیگر پاسخ می‌دهند به گونه ای که اگر فردی با این دنیا آشنایی نداشته باشد و به‌یک‌باره به آن قدم گذارد با حجمی از مهملات و سخنان بی‌پایه به ظاهر منطقی مبتنی بر خواست جمعی و موج مجازی مواجه می‌شود که به جملات نرم‌افزار ساخت عبارات ابلهانه به ظاهر حکیمانه «بولشیت اینجیرینگ» شبیه است و به تدریج کاربران را به جایی می‌رساند که در منطق و تدبر خود شک کرده احساس کنند اگر نظرات آنها با موج هشتگ‌ها همخوان نباشد در اشتباه هستند.

*درون خود را با بیرون دیگران مقاسیه نکنید

گشت‌وگذاری کوتاه در شبکه‌های اجتماعی انبوه تصاویر و متن‌هایی را پیش روی ما می‌گذارد که مملو از عاشقانه‌های متظاهرانه زوج‌ها و همسران، ثروت، زیبایی و جوانی پایا، خانه‌های لوکس و خودروهای گران‌قیمت و اوقات خوشی است که دیگران دارند اما آنها که هنوز به طور کامل در جهان مجاز غرق نشده‌اند می‌دانند که در هیچ کجای جهان این تصاویر اغراق شده صحت ندارد و بسیاری از مردمان جهان با فقر، رنج، بیماری، مشکلات خانوادگی و پیری درگیرند یا لاجرم در امتداد مسیر زندگی و فراز و نشیب‌های ناگزیر آن با این مسائل درگیر می‌شوند.

در شبکه‌های اجتماعی فیلم و عکس‌محور، کمتر از درد، رنج، بیماری و فقر تصویری به اشتراک گذارده می‌شود مگر وقتی پای موج القایی در میان باشد و افراد تمایل دارند بخش قابل‌نمایش و زیبای زندگی خود را که لایک‌خور بالایی دارد به نمایش بگذارند.

میلی سطحی اما همه‌گیر بر این شبکه‌های اجتماعی سیطره پیدا کرده که سخنان جدی، واقعیات گزنده، مفاهیم پیچیده یا احساسات ناخوشایند و صحنه‌های سخت و نازیبای زندگی مشمول نوعی خودسانسوری ناشی از «دیکتاتوری لایک‌ها» می‌شود.

*قضاوت‌های برق‌آسا در شبکه‌های اجتماعی متن‌محور

زیاد ماندن و خو گرفتن با برخی از شبکه‌های اجتماعیِ متن‌محور (که با هدف کاستن از اطناب و تطویل تعداد کاراکترهای محدودی برای نگارش متن تعیین کرده اند) شما را به سمتی می‌برد که هرچه سریعتر قضاوت خود را در مورد یک پدیده یا رخداد با فریبنده‌ترین و موردپسندترین ادبیات منتشر کنید و حاصل این فرایند نوعی بلاهت اپیدمیک است که هر گونه تامل، تدبر و نقب زدن به لایه های عمیق‌تر مسائل را عامل فِوِریت (مورد پسند) نشدن می‌داند.

کاربران این شبکه‌های متن محور تحت تاثیر پدرخوانده‌های پر‌فالوئر آن، باید بر موج هشتگ‌ها و نوع نگرش و قضاوت پیشاهنگان شبکه سوار شده سعی کنند از طریق همرنگی با جماعت بر لایک و فالوئر خود بیفزایند حال‌آنکه اساساً سرشت مسائل و رخدادهای جهان عموما بسیار پیچیده‌تر از ۱۴۰ کاراکتر یا ۲۰۰ و اندی کلمه توضیح دادن است و اکثریت رخدادها لایه‌های پنهانی دارند که با گذشت زمان و تشریح و تفصیل زوایای پنهان، بسیار متفاوت از موج اولیه لایک‌خورها خواهند بود.

*هدایت اذهان به سمت مسائل ساختگی

خبرزدگی و حساسیت‌زدایی و القائات سطحی سیاسی و اجتماعی سکه پر رونق این شبکه‌های اجتماعی متن‌محور است که تشخیص بین دروغ و واقعیت و مهم و غیر مهم را بسیار سخت می‌کند.

شبکه‌های اجتماعی اگرچه مزایایی هم دارند و موجبات گسترش دانش و فرهنگ و تبادل و تضارب آرا را فراهم می‌آورند اما نسل‌های جوانتر را به سمت درونی‌سازی نوعی زندگی تصنعی، قضاوت‌های سطحی، القائات موجی و تکانشی و نیازهای تلقینی سوق می‌دهند که با جهان واقعی بسیار متفاوت است و حاصل این تعارض انگاره‌ها و واقعیات، بروز برخی تنش های فردی و اجتماعی است.

*دنیایی که ۳۰ ساله را پیر می‌داند

چندی قبل بر مبنای همین جاذبه‌مداری القایی، یکی از کاربران متنی منتشر کرده بود با این مضمون که «اگر به ۳۰ سالگی برسم و همچنان در این وضعیت اقتصادی باشم اصلاً این دنیا را نمی‌خواهم چون پول و ثروت آن زمان به دردم نمی‌خورد» جالب این که زیر همین متن بسیاری از هم سن و سال‌های این جوان یا نوجوان سخن وی را مورد تایید قرار داده و احساسات مشابه خود را به اشتراک گذارده بودند تو گویی که معیارهای جوانی و زیبایی و بهره‌مندی از حداکثر تلذذِ فردی به زیر ۳۰ سال سقوط کرده است و دایره جهان خیالی دیگر حتی میان‌سالان را هم در برنمی‌گیرد که با این نگاه حتی یک فرد ۴۰ ساله هم اساساً باید خود را خارج از دایره زیبایی‌های جهان فرضی بداند تا چه رسد به افراد کهن‌سال و در دهه‌های بالاتر زندگی.

انبوه تصاویر ایرانی و خارجی متمرکز بر نوجوانان و جوانان ۱۶ تا ۲۵ ساله که دنیایی ساختگی و روتوش شده از زیبایی، مدلینگ، شادی، آزادی و ژست‌های به ظاهر سرخوشانه و مملو از تظاهر و خودنمایی را پیش روی کاربران می‌گذارند احساسی از حسرت و سرخوردگی را به مردمانی تلقین می‌کنند که در شرایط عادی مشغول زندگی آبرومند و آرام خود بودند.

در واقع سنت اعتراف در کیش مسیحیت به‌نوعی در قالب به اشتراک گذاردن پنهانی‌ترین زوایای درونی زندگی در فضای مجازی رایج شده و اکنون سال‌هاست نوعی از زندگی تصنعی تبلیغ می‌شود که گویی افراد در آن همواره باید در اوج زیبایی، جوانی، نشاط، آمادگی جسمانی و توانایی جنسی باشند.

* ابزاری کردن بدن انسان در امتداد سنت‌های هالیوودی

متاثر از این گرایش در جهان غرب گروه‌های موسیقی متعدد از طریق کنار هم جمع آوردن پسران و دختران نوجوان شکل می‌گیرد و نمایش افراطی جوانی و محبوبیت شهوانی گاه تماشاچیان را به جنون می‌کشاند اما همین ستارگان دروغین به محض بالاتر رفتن سن با افرادی جوانتر جایگزین و به بوته فراموشی سپرده می‌شوند.

انبوه فیلم‌هایی که قهرمانان آن زیبایی، جوانی، خوش‌اندامی و گاه قدرت‌های فرابشری خود را در معرض نگاه مردمان جهان قرار می‌دهند فرهنگی را نهادینه می‌کنند که هر نشانه‌ای از بیماری، نازیبایی، تلخ‌کامی و ضعف و پیری را پنهان و طرد می‌کند تا بدان جا که جوانان بسیاری از نسل جدید به طور کامل فاقد توانایی مواجهه با مشکلات و رنج‌های زندگی واقعی شده از تجارب نسل‌های پیشین نیز بی بهره مانده‌اند و گاه حتی خود این قهرمانان و ستاره‌ها از بازیگران و خوانندگان غربی بعد از رسیدن به سنین میانسالی متاثر از همان رویکرد تصنعی و تحت‌فشار «دیکتاتوری زیبایی‌نمایی» واقعیت زیست خود را تاب نیاورده دست به خودکشی می‌زنند.

*مرگ و پیری بخش جدانشدنی زیست انسان است

سنت‌های اصیل اسلامی بر تعامل و بهره‌مندی از حضور کهن‌سالان، احترام به بزرگ‌تر، سرکشی به بیماران و حتی حضور در قبرستان و عبرت‌آموزی از مرگ دیگران استوار شده و انبوه روایاتی در دسترس است که در مورد نزدیک و قریب‌الوقوع بودن مرگ سخن رانده و سفیدی موی را نشانه نزدیک شدن به مرگ دانسته و از همین منظر تقوی در دوران جوانی و قدر لحظات عمر را دانستن را ترویج می‌کند و در عین حال پذیرش پیری را به عنوان قضا و قدر در کمال آرامش و اتکال به الطاف الهی میسر می‌سازد.

انگاره‌های وارداتی اما مبتنی بر مثبت‌اندیشی روانشناسی بازاری تمام این مولفه‌ها و واقعیات زندگی را طرد می‌کند و فرد باورمند را وارد دنیایی فانتزی شبیه به انیمیشن‌های والت دیزنی می‌سازد که چندان دوام ندارد و با بروز اولین نشانه‌های بیماری، پیری و ضعف و سستی در هم می‌ریزد.

در واقع برخلاف انگاره‌های غربی و روانشناسی بازاری، تعداد افرادی که با وانمود کردن به خوشبختی، خوشبخت می‌شوند بسیار کمتر از کسانی است که در آمارهای واقعی نهادهای اقتصادی در جایگاه بالای رفاه قرار دارند و این آموزه‌های تخیلی تنها بر سرنوشت معدود استثناهایی متمرکز می‌شوند که قادر به جهش طبقاتی شده‌اند و از اشاره به لشگر پرشمار کسانی که علیرغم انگاره‌های مثبت، دچار ورشکستگی، بیماری و رنج شده اند خودداری می‌کنند.

*روانشناسی علمی دشمن سرسخت روانشناسی بازاری

اکنون مجال آن نیست که توضیح دهیم برخلاف آموزه‌های روانشناسی بازاری و القائات شبکه‌های اجتماعی، پذیرش سرشت زندگی و واقعیاتی از قبیل محدودیت‌های مالی، رنج، بیماری و پیری حتی می‌تواند موجبات آرامش قلبی فرد را فراهم آورد اما همین قدر اشاره‌کنیم که روانشناسی علمی اساساً دشمن سرسخت روانشناسی بازاری و آموزه‌های افراطی انگیزشی است و چنین مسائلی را عامل ایجاد تعارض، استرس و سرخوردگی مضاعف افراد می‌داند.

دنباله این انگاره‌های نادرست و وارداتی گاه در سطح جامعه به‌جایی می‌رسد که آگهی‌های استخدام هر چه بیشتر و به گونه ای غیر عقلانی، محدوده سن افراد موردپذیرش را پایین آورده و به شکلی غیر مرتبط حتی مجرد بودن یا زیبایی و جاذبه‌های جسمی را در اولویت پذیرش و استخدام قرار می‌دهند.

از سویی افراط در پذیرش این انگاره‌های غربی ممکن است نسل‌های جوانتر جامعه را به سمتی ببرد که دایره توانمندی فرضی دیگران را تنها بر مبنای نشاط و جوانی تعریف کرده بدون در نظر گرفتن شاخص‌های واقعی، ناخواسته «پیرستیزی» و حذف افراد کهنسال را از عرصه‌های خانوادگی و اجتماعی رقم‌زده نوعی تبعیض سنی را از نظر امکان دسترسی به موقعیت‌های شغلی، اجتماعی یا حتی عاطفی در مورد افراد میان‌سال و کهن‌سال اعمال کنند.

در سنت‌های ایرانی و اسلامی ضمن تاکید بر ضرورت باز کردن فضا برای حضور جوانان و اعتماد به آنان، همواره تاکید بر آن بوده که کودکان با پدربزرگ و مادربزرگ خود تعامل داشته باشند و در عرصه‌های اجتماعی و شغلی از توان و تجارب افراد کهن‌سال استفاده شود حال‌آنکه گاه حتی در بخش‌های خصوصی شاهد هر چه پایین‌تر در نظر گرفته شدن شاخص سن برای بکارگیری و استخدام افراد هستیم که در مواردی شغل مورد نظر ارتباطی با چابکی و توان جسمانی ندارد می‌تواند از مصادیق جوان‌گرایی افراطی محسوب شود.

*اسلام توانمندی را ملاک می‌داند

یک کارشناس فرهنگی و اجتماعی در همین مورد با بیان اینکه در معارف اسلامی «توقیر» و با وقار شناختن پیرمردان و پیرزنان توصیه‌ شده است، به خبرنگار فارس گفت: در روایات اسلامی بزرگ‌ترها برکت خانه دانسته شده‌اند.

حجت‌الاسلام سید محمد سعید بطحائیان ادامه داد: امروزه علوم شناختی هم اثبات کرده‌اند که وقت گذراندن کودکان و جوانان با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت افراد داشته و در سطوح اجتماعی نیز بهره مندی از حضور افراد مسن به مثابه معنای حکمت عملی گاه بسیار اثربخش‌تر از آموزش رسمی است.

وی افزود: در نگاه اسلامی حتی پیرمرد و پیرزنی که کاملاًً کارآیی خود را از دست داده‌اند هم باید تکریم شوند و این برخلاف انگاره‌های غربی است که حذف پیری و پنهان کردن هر نشانه از ضعف، پیری و مرگ را در دستور کار قرار داده است چنانکه قبرستان‌ها در دورترین نقاط ساخته‌شده و تشریفات بنگاه‌های کفن و دفن پدیده مرگ را تبدیل به امری فانتزی و به ظاهر شیک می کنند که نسبتی با واقعیت ندارد.

این کارشناس مسائل اجتماعی گفت: ما از سنن خود آموخته‌ایم که «من جرب المجرب حلت به الندامه» یعنی فردی که از تجربه فرد مجرب استفاده نکند دچار پشیمانی می‌شود و تجربه امری است که در گذر زمان حاصل می‌شود.

وی ادامه داد: معارف دینی ما در مورد کهن‌سالان فاقد توانایی و کارآیی، تکریم و احترام را سفارش کرده و در مورد کهن‌سالان دارای توانایی و تجربه استفاده از تجارب را مدنظر قرار داده است.

بطحاییان افزود: لازم است در این زمینه تفکیک دقیقی صورت پذیرد که ناخواسته تبعیضی در زمینه فرصت‌های اجتماعی یا شغلی بر مبنای سن رخ ندهد ضمن اینکه خود افراد مسن هم باید آنجا که لازم است فضا را برای جوانان باز کنند.

وی با بیان اینکه در این زمینه باید تعریف دقیقی از فرد «پیر» و مقوله «پیری» ارائه دهیم، ادامه داد: اگر پیر را به معنای فرد کهن‌سالی بدانیم که دیگر توان کار کردن ندارد شرایط خاصی از نظر تکریم بر آن مترتب می‌شود اما اگر «پیر» را فردی تلقی کنیم که هنوز توان کار کردن دارد اما متناسب با سن، نشاط و تحرک وی نسبت به یک جوان کمتر شده است به هیچ عنوان نباید به سمتی برویم که از حضور موثر این قشر در اجتماع ممانعت شود.

این استاد حوزه علمیه یادآور شد: ما بسیاری افراد را داریم که قدم به حیطه میانسالی و پیری گذارده اند و توان جسمی آنان برابر با یک جوان یا نوجوان نیست اما در بزنگاه‌های حساس، تجاربی گرانقدر کسب کرده‌اند که عدم انتقال آن به نسل بعد می‌تواند خسارت‌بار باشد.

به گفته وی، افراط‌ و تفریط در این حوزه این گونه است که کسانی با شعار «جوان‌گرایی» می‌خواهند به طور کل افراد با تجربه را از سطح اجتماع کنار بگذارند و افرادی هم به بهانه بهره مندی از تجارب پیشکسوتان، راه ورود جوانان را به طور کل سد می‌کنند.

*افراط‌وتفریط در جوان‌گرایی و تجربه‌گرایی

یک کارشناس سیاسی نیز مرتبط با حوزه‌های سیاسی و اجتماعی توضیحاتی را در این زمینه ارائه کرد و گفت: جوان‌گرایی در حوزه‌های شغلی بحث خوبی است و اینکه افراد وقتی به سن بازنشستگی می‌رسند کنار رفته فضا را برای کسب تجربه جوانان باز کنند امر ممدوحی است اما در عین حال جوان‌گرایی به معنای پیرزدایی و افراط در تقدیس توان جسمانی و نشاط جوانی نیست.

حسن رحیمی افزود: بنابر آنچه در ذیل آموزه‌های دینی و اخلاقی ما وجود دارد باید از تجارب بزرگان و پیشکسوتان در قالب مجامع مشورتی و اتاق‌های فکر استفاده شود.

وی تصریح کرد: اینکه گمان کنیم افراد پا به سن گذاشته فاقد توانایی هستند از اساس اشتباه است چنانکه در خود غرب از تجارب افرادی مانند کیسینجر یا چرچیل و دیگران در دهه‌های ۷۰ تا ۹۰ زندگی هم استفاده می‌شد و گاه افرادی با معلولیت یا پیری در شمار بزرگ‌ترین دانشمندان و نخبگان هستند.

این کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: اینکه گفته می‌شود در حوزه‌های اجرایی افراد باید فعالیت پرتحرک، توان بیشتر جسمی و چابکی ذهنی داشته باشند را نباید به معنای فاقد توان بودن افراد کهنسال و تقدیس غیرمنطقی توانایی جسمانی معنا کرد.

وی تصریح کرد: در بسیاری موارد پختگی و جهان‌دیدگی افراد مسن‌تر می تواند طمانینه و عمق بیشتری به تصمیمات جوانان بخشد و ترکیب این دو جامعه را سریعتر پیش می‌برد.

*روند رو به رشد جراحی زیبایی و جوان‌گرایی مادام‌العمر

با این وصف لازم است صاحبنظران و کارشناسان روند تاثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی و انگاره‌های غربی ساماندهنده آن را به‌ دقت رصد کنند و تا دیر نشده از نهادینه شدن باورهای افراطی به جوانی، زیبایی، نشاط حداکثری و سبک زندگی فانتزی و مصرف‌گرایانه جلوگیری کنند که در این زمینه گرایش روزافزون به جراحی‌های زیبایی و نمایش اشرافیت نشانه‌هایی از رواج سبک زندگی است که گاه می‌تواند از عوامل ارتکاب جرم و کسب ثروت از راه‌های نامشروع و یک شبه محسوب شده ضمن آسیب به پایه های اقتصاد مولد کشور، ایجاد و توسعه سرخوردگی و افسردگی در مردمان عادی رقم زند که با معیارهای حداکثری زیبایی و شادابی تصنعی همخوان نیستند.

حتی در خود جهان غرب نیز این وضعیت به شدت مورد انتقاد صاحبنظران قرار گرفته که روند دیکتاتوری لایک‌ها به حدی سریع در حال همه‌گیر شدن است که گاه بهره‌مندی افراد از فرصت‌های اجتماعی را میزان نفوذ آنان در شبکه‌های اجتماعی تعیین می‌کند.

به عنوان مثال نرم‌افزاری به نام کلاوت (klout) وجود دارد که وقتی در آن ثبت نام کنید و اجازه دسترسی به تمام شبکه‌های اجتماعی خود را به آن بدهید امتیاز نفوذ اجتماعی شما را محاسبه کرده با دادن امتیاز یک تا ۱۰۰ شما را از نظر ضریب نفوذ دسته‌بندی می‌کند و در صورتی که ضریب نفوذ بالایی داشته باشید شرکت‌هایی که با کلاوت قرارداد دارند برای تبلیغ محصولات خود شما را در شمول تخفیف یا امکان استفاده رایگان از برخی امکانات قرار می‌دهند.

*بهره‌مندی از امکانات بر مبنای لایک‌خور پیج‌های اجتماعی

در واقع کلاوت نمونه‌ای از آینده شبکه‌های اجتماعی است که لایک‌هایی که می‌گیرید می‌تواند امکان غذا خوردن در یک رستوران خوب یا اقامت در هتل پنج ستاره را برای شما فراهم بیاورد و از این نظر شاید روزی فرابرسد که افرادی با امتیاز نفوذ اجتماعی پایین از برخی فرصت‌های اجتماعی محروم شوند چنانکه به عنوان مثال همین اکنون هم بسیاری از کافی‌شاپ‌ها، رستوران‌ها، هتل‌ها و … که مشتری‌های اینترنتی دارند به سبب طولانی بودن صف متقاضیان رزرو، افراد دور از دنیای اینترنت یا کم فالوئر را بی سروصدا حذف می‌کنند.

با این وصف زمان آن است که این مسائل به طور جدی در سطح جامعه تشریح شود که روند پذیرش بی‌قید و شرط القائات شبکه‌های اجتماعی و لایک‌ها ما را به چه سمتی می‌برد و اینکه چرا همه چیز را باید از دریچه تعداد «لایک» سنجید و آیا سخنانی که مردم به آن «لایک» ندهند بی‌ارزش است؟

زمان است که کارشناسان پژوهش‌های جدی در مورد روند تغییرات فردی و اجتماعی حاصل از سیطره شبکه‌های اجتماعی انجام دهند که در صورت استمرار دیدن جهان از دریچه «لایک‌ها» وضعیت نسل‌های آتی چگونه خواهد شد که روز خود را با این پرسش آغاز می‌کنند که امروز چه چیزی برای لایک گرفتن دارم؟

گزارش تحلیلی: عطا شعبانی راد

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=1380

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
به نظر من !!!

4 × پنج =