به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ گاهی خشونت، با خود مهربانی میآورد، گاهی نواختن سیلی بر گوش یک ظالم، به هزاران مظلوم امید میدهد.
چندین سال است تمام معارضین سوری متشکل از جبههالنصره، احرار الشام، تازه مسلمانان کشورهای مختلف غرب و کهنه مسلمانان شرق که به امید تشکیل دولت اسلامی … در شهری از منطقه شمالی سوریه بنام ادلب خزیدهاند و با دولت بشار اسد توافق کردهاند تا مدتی کاری به هم نداشته باشند. گاهی آنان عهد میشکنند، شکستنی ۱۲۰۰ کیلومتر آنسوتر در ایران، و جواب این عهد شکنی و شیلیک یک گلوله به سمت آنان، مستلزم کسب اجازه از آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه، قطر، عربستان و سازمان ملل است.
در دنیای زور، جواب زور را باید با زور داد. جوابی مناسب که دارای پیامهای متعدد باشد.
ایران میتوانست از همین جا (حلب) منطقه ادلب را زیر خمپاره و گلولههای توپ قرار دهد، قدرت داشت از ۴۰۰ کیلومتر آنسوتر با موشکهای میانبرد، ادلب را زیر آتش بگیرد. میتوانست زحمت این کار را به مجاهدین عراقی بدهد و از بیابانهای الانبار قلب گروههای تکفیری را هدف قرار دهد و حتی میتوانست از مسیری نزدیکتر از (کرمانشاه) موشکهایش را به سمت تهیمغزان تکفیری روانه کند ولی غرش موشکها از مسیری در حدود ۲۵۰ کیلومتر دورتر، از خاک خونرنگ خوزستان در فضای منطقه پیچید و خود را در مساحت تکفیر فرود آورد و آنکه حساب کار باید دستش بیاید، فهمید که کشتن غیر نظامیها در گرداگرد مزار یک فرمانده، هنر نیست.
کودککشی موجب افتخار نیست، در کمین راه یک دانشمند نشستن و ترور او، عملیات پیچیده و فوقالعادهای نیست.
غرش موشکها و عبور از بالای منطقه حلب، مرا به یاد ایام دفاع مقدس می اندازد. گاهی فاصله ما با دشمن بعثی خیلی نزدیک بود و خمپارهها خودی از بالای سر ما عبور میکردند و چند صد متر جلوتر از ما، دشمن را مورد هدفشان قرار میداد.
در محور مقاومت عراق، سوریه، یمن، لبنان، اردن و فلسطین اشغالی، صدای این موشکها، با خود وحدت و امید میبخشد. در داخل ایران عزیز هم باید اینگونه باشد. این کار مردان میدان است و مردان دیپلماسی هم باید کار خود را بکنند.
علی رستمی