به گزارش عصر همدان، در ادبیات عامه مردم ایران، برای موقعیتهایی که یک فرد خطاکار برای گریز از بار مسؤولیت خویش، اقدام به فرافکنی میکند، حکایات و مثالهای فراوانی وجود دارد که کاربرد بسیاری از آنها در این متن و نوشته پسندیده به نظر نمیرسد، اگرچه آنها بأی نحو، حق مطلب را بیشتر ادا میکنند. اما چه میشود کرد که رعایت پارهای از حریمها نه از سر لیاقت و ارزش مسببان قضایا بلکه از سر حرمت و احترام خوانندگان عزیزی است که همه آنها زحمتکش و نانخورنده از بازوان و توش و توان خویشند، اگرنه در این روزها نوشتن از برخی سیاسیون را باید امثال مرحوم عبید زاکانی بر عهده بگیرند. ما اگر هم بخواهیم، ناتوان از توصیف این حجم مهیب از مفعولیت فکری برخی مدعیان سیاستمداری در ایران امروزیم.
حرف راست و حسینی ماجرای دولت تدبیر و امید را جناب قاضیزادههاشمی بیان فرمودهاند، به گمانم در جریان سخنان اخیر ایشان باشید ولی اگر نیستید بدانید و آگاه باشید که فرمودهاند با انتقاد از عملکرد دولت و داشتن درخواستی مبتنی بر تغییر سیاستها، رویهها و آدمها، نه خود را اذیت کنید و نه آنها را. به هر حال مردم به دولت رأی دادهاند و این آدمها و سیاستها حاصل همان رأی هستند و دیگر نق زدن و ابراز پشیمانی کردن منجر به اتفاق خاصی نخواهد شد؛ مگر خرد کردن اعصاب منتخبان و ایضاً ملت بختبرگشته. این اظهارات جناب وزیر را نباید بسادگی شنید و به فکر فرونرفته از آن گذر کرد! این سخنان بهنوعی عیانکننده نوع نگاه این نخبگان به رابطه بین مردم و دولت است.
رابطهای یکسویه و کوتاهمدت که در نهایت تا غروب روز انتخابات و بستن شعبههای اخذ رأی دوام دارد یعنی دقیقاً پس از پایان تعارفات و تبلیغات و بعد از آن سخن گفتن از آن در قالب یک دیالوگ بین دولت و ملت، نوعی گستاخی ملت خواهد بود که اعصاب سروران را خرد خواهد کرد. صد البته مونولوگ تا بخواهید هست. اما ما نباید سخنی بگوییم و اگر جایی چنین شد به خرد شدن اعصاب آقایان و حتی قهر و ناراحتی آنها ختم میشود. ایضا یکی دیگر از وزرای چسبناک به صندلی وزارت که ۳ استیضاح را به مدد تلونمزاجی نمایندگانِ مجلسِ حاصل از تکرار پشت سر نهاده است نیز رزومه درخشانی در تحقیر غیرخودیها و خاصه موهای دماغی به نام خبرنگاران دارد. بله! این جماعت اگرچه نان خود را از اصلاحطلبی و ادعای نخنمای آن جریان در رابطه با حق و حقوق مردم و جامعه مدنی و ضرورت پاسخگویی حاکمان به شهروندان و قس علیهذا، قرض گرفتهاند اما این دلیل نمیشود که باعث تغییر در مشی و نگاه آنان به ملت شود و مردم را از جایگاه عوامالناس تکان دهد و خدای ناکرده بهجایی برساند که بتوانند و بخواهند که بعد از رأی دادنشان به رئیسجمهور از ایشان پایبندی به تعهدات و وعدهها و اصولاً تمنای حرکتی مفید داشته باشند. اگر اینچنین نبود جناب روحانی آقای ولیالله سیف را به مشاورت خویش در امور پولی و مالی منصوب نمیکرد.
کسی که همین حالا در حال بازخواست از سوی قوه قضائیه است؛ کسی که همین چند وقت پیش از در بانک مرکزی با فشار افکار عمومی و بهرغم میل دولت رانده شده بود، این بار از پنجره مشاورت دوباره به عرصه بازگشته است تا رئیسجمهور به مردم این پیام واضح را منتقل کند که اصولاً اعتنایی به آنها و خواستشان ندارد و نهتنها راه دیالوگ را با مردم بسته است، بلکه زیر بار بر همکنش مردم با دولت از مسیر زور افکار عمومی و ضرب دگنگ نارضایتی مردم هم نخواهد رفت. مخلص کلام یعنی اینکه ایشان تا پای فروپاشی دولت هم پای میل و اراده و نظر خود باقی میماند و حتی برخورد منفعلانه با خردکنندگان اعصاب- یعنی مردم وقتی به دولت فشار وارد کنند- را نیز نمیپسندد و به شکل فعال به آنها اعلام میکند ارزشی در منظومه فکری ایشان و تیمشان در دولت ندارند. حالا هر چه عملههای تبلیغاتی اصلاحطلبان و نانخوران کارگزاران و امنیتیهای راندهشده و امثال تاجزادهها در آتش موهوم تنور دولت در سایه بدمند و از کارشکنیها در مسیر دولت و ضرورت رفراندوم برای تعیین تکلیف مشکلات کشور سخن بگویند، وقتی مردم چنین دهنکجی بزرگی را از شخص اول دولت مشاهده میکنند، عملاً جز ضد تبلیغ و آب در هاون کوبیدن و باز شدن مشت این دروغگویان ظاهرالصلاح دستاوردی نخواهد داشت. دولتی با چنین رفتار متکبرانهای، هیچ نیازی به دشمن نخواهد داشت که بعد از تحرکات ناجوانمردانه آنها بنالد. رقبای دولت برای نقد این دولت اصلاًً نیاز به سختی کشیدن ندارند و دولت محترم کنونی کلکسیونی از ضد تبلیغ است و کاراکترهایی در آن حضور دارند که هر کدامشان برای عصبانی کردن مردم کافی هستند.