• امروز : پنجشنبه, ۸ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 November - 2024
5

بیانیه تحلیلی جمعی از اساتید دانشگاه های استان همدان در پی درگذشت مرحومه امینی و وقایع متعاقب آن

  • کد خبر : 166143
  • 04 مهر 1401 - 11:56
بیانیه تحلیلی جمعی از اساتید دانشگاه های استان همدان در پی درگذشت مرحومه امینی و وقایع متعاقب آن

جمعی از اساتید دانشگاه های استان همدان در پی درگذشت مرحومه امینی و وقایع متعاقب آن بیانیه ای تحلیلی صادر کردند. به گزارش عصرهمدان؛ جمعی از اساتید دانشگاه های استان همدان در پی درگذشت مرحومه امینی و وقایع متعاقب آن بیانیه ای تحلیلی صادر کردند. خبر دستگیری و درگذشت خانم مهسا امینی در روزهای اخیر، […]

جمعی از اساتید دانشگاه های استان همدان در پی درگذشت مرحومه امینی و وقایع متعاقب آن بیانیه ای تحلیلی صادر کردند.

به گزارش عصرهمدان؛ جمعی از اساتید دانشگاه های استان همدان در پی درگذشت مرحومه امینی و وقایع متعاقب آن بیانیه ای تحلیلی صادر کردند.

خبر دستگیری و درگذشت خانم مهسا امینی در روزهای اخیر، جامعه ی ایرانی را در شوک فرو بُرد. تحملِ این مصیبت برای ایرانیان غیور و ناموس پرست دشوار بود به همین جهت از همان روزهای اول، اخبار این حادثه در فضای مجازی داغ شد و به مرور زمان خیابان ها را هم داغ کرد. این بیانیه قصد دارد در دو بخش تحلیل ریشه ها و ارائه ی راهکارها به این مقوله مهم بپردازد؛

تحلیل ریشه ها

مقوله ی حجاب از موضوعات چالش برانگیز جامعه ی ماست. نتایج مطالعاتِ معتبر نگرش سنجی نشان میدهد که این موضوع از نظر اهمیت در نظر مخاطبان، میانگین چندان بالایی کسب نکرده است لیکن واریانس نظرات مخاطبان در این حوزه بسیار بالاست و به همین دلیل ظرفیت تبدیل شدن به یک گسل اجتماعی را دارد. گسل های اجتماعی اغلب نهفته هستند و به کمک برخی رویدادها دفعتاً فعال می شوند.

امروز کلان روند جهانیِ حیا زدایی، سوار بر فناوری اطلاعات مرزها را درنوردیده و جهان را متحول کرده است و در هر کجا که مانعی جلوی خودش دیده با آنچه که “انقلاب جنسیتی” نامیده میشود سعی کرده موانع را از سر راه خود برادرد. انقلاب مذکور از آزادسازی و بلکه تجاری سازی روابط متعارف جنسیِ خارج از خانواده در کشورهای مختلف آغاز شده و هم اکنون در بسیاری از کشورها در ایستگاه آزادسازی همجنسگرایی در حال مبارزه است و یقینا در این ایستگاه هم متوقف نخواهند شد.

انقلاب جنسیتی در ایران به خاطر باورهای مذهبی مردم و ریشه های ذهبی حکومت به سد محکمی برخورد کرده است اما به هر حال توانسته شکاف هایی در جامعه ی ایرانی ایجاد کند که از آن تعبیر به گسل میکنیم.

هم اکنون در جامعه ی ایرانی، میلیونها نفر کاربر فعال بازیهای رایانهای خارجی و بینندگان فیلم های روز خارجی وجود دارد. سالانه میلیونها ایرانی، گردشگریِ خارجی دارند و به هر حال دوست دارند آنچه که دیده اند را روی زمین در ایران پیاده کنند.

از دیگر سوی میلیونها ایرانی بر انواع مراسم های مذهبی اعم از عزاداری ها، پیاده روی اربعین و زیارات و … مداومت دارند و نظام جمهوری اسلامی بر مبنای شریعت مقدس اسلام شکل گرفته است و طبیعتا اجازه ی تحقق خواسته ی گروه مذکور داده نمیشود و شکاف مزبور ایجاد میشود. وجود این شکاف یکی از حقایق زمینه ایست که بسترسازِ وقایع اخیر است.

جامعه شناسانِ فناوری بارها هشدار داده اند که نسل دومِ اینترنت (مبتنی بر شبکه های اجتماعی) تمایل به مطالب جدی و تحقیقات اصیل در بین مردم عادی را کاهش داده است و سهل اندیشی و نگاه سطحی، جایگزین شده است.

مردم دیگر حوصله ی تحقیق کردن و یافتن منابع معتبر را ندارند و بسیاری از انچه از شبکه های اجتماعی دریافت میکنند و با باورهای خود همسو مییابند را بجای حقیقت مینشانند. دشمنان ملت ایران به خوبی بر این عارضه ی رسانه های نوین سوار شده اند و با دروغگویی حرفهای در شبکه های پرشمار فارسی زبان و شبکه های اجتماعی، سرمایه ی اجتماعی نظام را تخریب میکنند و نظام را هیولایی معرفی میکنند که هر جنایتی از آن بر میآید.

گرچه دستگاههای مسئول همچنان در حال تحقیق پیرامون علت مرگ سرکار خانم مهسا امینی هستند اما با توجه به شواهدی که تا این لحظه در دست داریم، میتوان ادعا کرد که اعتراض های این روزها، مصداق “هیاهوی بسیاربرای هیچ” است.

نیروی انتظامی فیلم دوربین مداربسته از لحظه ی ورد آن مرحومه تا لحظه ی غش کردن او را منتشر کرده است. فیلم مزبور سناریویی روان و باورپذیر دارد و به خوبی نشان میدهد که فرد با سلامت وارد مرکز آموزشیِ فراجا شده و با دیگران گفتگو کرده و سپس به ناگاه غش کرده است.

وصف ظاهری ایشان به هیج وجه نشان نمیدهد که کتک خورده باشد. رسانه های معاند مدتی مشغول مانور روی تصویر سیتی اسکن آن مرحومه بودند و به آثار شکستگی جمجمه اشاره میکردند اما بررسی های بعدی نشان داد که ایشان چند سال پیش در بیمارستان میلاد به دلیل تومور مغزی مورد جراحی قرار گرفتند و رئیس انجمن رادیولوزی ایران و تعدادی از اعضای مبرز هیئت علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور، آسیب به جمجمه بر اثر ضربه را رد کردند.

حتی پزشک جراحِ آن مرحومه مصاحبه ای انجام داد و اشاره کرد که عدم تعادلهای هورمونی ایشان در کنار استرسی که به وی وارد شده، می تواند موجد غش کردن ایشان باشد.

حقیقتا اگر فردی انصاف و عدالت را سرلوحه ی قضاوت قرار داده باشد، در چنین شرایطی نیروی انتظامی را قاتل نمی شمارد و منتظر نتیجه ی نهایی بررسی ها میماند.

حال چرا جمعیت معترضان با شنیدن این حقایق ارام نمیشوند؟ چون علایق ومنافعشان اقتضا میکند که از خون مرحوم امینی اهرمی برای پیشبرد خواسته های نامشروع خود بسازند. اگر در گذشته می خواستند تمایلشان به بی حیایی را فریاد بزنند، درجامعه سرافکنده و مخزول میشدند.

هم اکنون میتوانند همان خواسته ی قبلی را از دریچه ی خونخواهی و آزادیخواهی پیگیری کنند. برچیده شدن گشت ارشاد و آزاد شدنِ بی حجابی برای این گروه به معنای فتح اولین سنگر در انقلاب جنسیتی و حرکت به سمت معاصیِ نوین است.

رسانهدهای وابسته به سرویس های اطلاعاتیِ دشمنان (همچون بی بی سی و ایران اینترنشنال) هم فارغ از صحتِ ادعای قتلِ خانم امینی، به دنبال شکاف هایی در جامعه ی ایرانی هستند تا ان را تعمیق کنند و گروه های مختلف را به جان هم بیاندازند و از این طریق جمهوری اسلامی را تضعیف کنند و در مسائل مهم وادار به امتیاز دهی نمایند.

طبیعتا آنها نیز بهانهای به خوبیِ ماجرای خانم امینی نمیتوانستند بیابند. لذا با تمام توان وارد عرضه ی تحریکِ جوانان و دمیدن به آتش اغتشاشات شدند.

گروه های معاند (همچون مجاهدین خلق و کوموله) نیز که در داخل کشور مشروعیت کافی ندارند و طرفداران آنها از چند هزار نفر تجاوز نمیکند، طبیعتا برای ادامه ی حیات و خوش درخشیدن در چشم سرویس های اطلاعاتیِ خارجی که آنها را تامین مالی میکنند، ناگزیر هستند که لاشخور وار بر جنازهی مرحوم امینی بنشینند.

زیرا خودشان توانایی ایجاد موج واقعی درون کشور را ندارند. بنابراین آنها نیز شبکهی آموزش دیدهی خود در سراسر کشور را به جمع معترضین تزریق میکنند تا از رهگذر انجام جنایات خطرناک از نظام جمهوری اسلامی و مردم متدین، زهر چشم بگیرند.

راهکارها

همچنان که که پدیدهی حاضر معلولِ علت هایی در سطوح مختلف است، راهکارها نیز به همین تناسب متعدد و متنوع خواهد بود. در این بخش راهکارهایی برای مدیریت شرایط حاضر و پیشگیری از تکرار آن در آینده به عرض میرسد؛

در ابتدا باید توجه داشت که خواستهی معترضین امروز متفاوت از بحث بنزین و معیشت است. اینان در مقابل اجرای شریعت قیام کرده اند و پس از جداسازی افراد فریب خورده و سطحی بایستی برخورد شرعی با ایشان صورت پذیرد.

در روایات منقول است که تاثیر اجرای بجای حدود الهی در سعادت جامعه از چهل روز بارش باران بیشتر است. همه ی کنشگران سیاسی و فرهنگی توجه داشته باشند که هم اکنون زمانِ پُزِ روشنفکری و خالی کردنِ پشت نیروی انتظامی نیست.

شما که دیده اید نیروی انتظامی در مرگ خانم امینی مقصر نبوده است و معترضین با خیال دیگری به او حمله می کنند. آیا رواست برای اینکه خود را در چشم قشر سیاه و خاکستری عزیز کنید، زمینهی عدولِ بلند مدت جامعه از ارزشه های الهی را فراهم کنید؟

نکته مهم دیگر اینکه نیروی محترم انتظامی باید توجه داشته باشد که در برخورد با معترضین از حدود قانونی و شرعی تجاوز نکند. حتی یک نفر هم نباید به نابجا کتک بخورد. در آشوبهای گذشته متاسفانه تخلفات جزئی از جانب پلیس صورت گرفت که آشوبگران با بزرگنمایی همان موارد اندک، سعی کردند به حرکات خود مشروعیت ببخشند.

هر یک نفری که به نا حق آسیب ببیند، فرصتی برای انقلاب است که از دست رفته است و بازنخواهد گشت. تدوین بسته های اموزشیِ دقیق و کاربردی برای همکاران نیرو مبتنی بر تجربیاتِ مواجهه با آشوب های گذشته می تواند راهگشا باشد.

سواد رسانه ای، ضرورت مقابله با جنگ نرم دشمن است که متاسفانه هم اکنون بسیار کلیشه ای شده است. رسانه ی ملی و ارتش سایبری انقلاب اسلامی باید با دقت به سراغ دروغ پردازی های گذشته ی دشمنان انقلاب برود و آنچه با گذشت زمان برملا شده را در قالب کلیپ ها وو متون اقناعی در اختیار مخاطبین قرار دهند و به این وسیله توجهات را به بحث لزوم پرداختن به سواد رسانه ای جلب کند.

ساماندهی و توانمند سازی فعالان پراکندهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (حتی زنان خانه دار که کاربر شبکههای اجتماعی هستند) برای جهاد تبیین وخنثی سازی توطئ هی فرتوت های آلبانی نشین ضروری است.

بحث مقابله با اغتشاشات را باید مردمی تر کرد. هم اکنون بسیجیان به نحو مقتضی در خنثی سازی توطئه ها حضور دارند ولی باید هیئات مذهبی عزادار در انتهای صفر را در قالب دسته جات عزاداری به خیابان ها آورد. یک دهم عزادارانِ درون مساجد، می تواند به صورتی طبیعی اغتشاشگران را جارو کند. سازمان تبلیغات اسلامی و قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء در این زمینه میتوانند موثر باشند.

در بلند مدت باید توجه داشت که مشکل حجاب و عفاف با پلیس به تنهایی حل نخواهد شد. سند عفاف و حجاب (مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی) نمونه ی یک سند سیاستی منطقی ولی اجرا نشده است که در آن به خوبی به جبنه های مختلف موضوع پرداخته شده و نگاشت نهادی مربوطه ایجاد شده است.

اگر بقیه ی دستگاه ها به وظایف پیش بینی شده در این سند به درستی عمل می کردند هم اکنون بار و فشارِ برخورد انتظامی اینقدر سنگین نمیشد.

تامل کنیم؛ آیا با مقابله با اصناف عرضه کنندهی پوشاک نامناسب راحت تر است یا مردمی که از آن پوشاک استفاده میکنند؟ آیا برخورد با عرضه کنندگان خدمات ماهواره (اعم از نصب و تعمیر و …) راحت تر است یا برخورد با کاربران؟

طبیعتا برخورد با گروه نخست راحت تر و موثرتر است ولی به دلیل ضعف نگاه سیاستی ما بر گروه دوم متمرکز می شویم. پیشنهاد نگارندگان این سطور ان است که همانند تشکیل ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور، ستادی مشابه ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی با اختیارات مکفی و امکان معرفی دستگاه های دولتی قاصر و مقصر به قوهی قضائیه ایجاد شود و به کمک داشبوردهای مدیریتی، کل نظام تقسیمِ کار سند عفاف و حجاب را در کنترل داشته باشد.

در انتها خاطرنشان می سازد؛ هر قدر آزادیهای سیاسی و آزادی بیان و نقد محدودتر باشد، سرریزش بر تمایلات سخیف و هنجار شکنی های عفاف مشاهده می شود.

آنچه که از آثار شهید مطهری رحمه الله علیه استنباط میشود این است که اسلام عزیز در اجرای حدود الهی سختگیر و در حوزهی نقد واندیشه، طرفدار گفتگو او اقناع است. چه ایرادی دارد همین افرادی که در روزهای اخیر به مناظرات تلویزیونی دعوت شدند در سایر ایام سال هم یک طرف مدعو در برنامه های گفتگو محور باشند؟ انسان موجودی اندیشه ورز است، اگر شان اندیشه ورزان هی وی مغتنم شمرده نشود به کثافت کاری روی می آورد.

امید است که با توجه به اصول صحیح حکمرانی فرهنگی، به سلامت از این شرایط وِیژه عبور کنیم و در آینده شاهد تکرار چنین وضعیتی نباشیم.

جمعی از اساتید دغدغه مند دانشگاه های استان همدان

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=166143

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
به نظر من !!!

سه × 5 =