چند سالی است که سینمای ایران نامی جدید و البته قابل تامل را بر تارک سردر خود می بیند، نام جوانی که در فرم و تکنیک سینما بعضاً به زعما و بزرگان حالا دیگر موی سپید کرده آموزش کارگردانی می دهد و راه های نرفته را نشان می دهد.
به گزارش عصر همدان؛ محمد حسین مهدویان امروز دیگر یک برند و نشانه از سینمای ایران است.سینمای خاص و مستند وار او بیش از آنکه تاکنون فقط سینما باشد به نظر می رسد سیاست بوده است و تاریخ معاصر این کشور پر رمز و راز را تشریح می کند.
مواجهه عناصر انقلاب اسلامی و جریان فکری و فرهنگی آن با مهدویان اما روز به روز پیچیده تر می شود.
مهدویان هیچ ابایی از این ندارد که در عین ساخت ماجراهایاش که حداقل در ظاهر رویکردی اصولگرایانه دارد صراحتا خود را اصلاح طلب بداند و سازنده اصلی فیلمهای تبلیغاتی حسن روحانی باشد.
مهدویان در آثارش هرگاه در فرم، محتوا، ظاهر و باطن به سمت انقلابی بودن غلتیده است اما در باطن کنایه ای به انقلاب زده است.
از ایستاده در غبارش که سپاه را متهم به عدول از اصول خود کرده بود تا ماجراهای نیمروزش که بهزاد نبوی را در چهره ابراهیم حاکم بر سیستم امنیتی کشور معرفی می کند می توان نشانه های از مسائلی عنوان کرد که مهدویان علاقه مند به بیان آنها است.
با وجود همه موارد حضور و بروز مهدویان برای سینمای انقلاب اسلامی یک آورده است اما نوع مواجهه انقلابیون با مهدویان و سینمای او چگونه باید باشد؟
در سالهای گذشته سه دیدگاه نسبت به آثار او در جریان فرهنگی و فکری انقلاب پدید آمده است.
تایید صد درصدی ،انکار و رد همه جانبه و سومین نوع مواجهه که بنظر درست تر است خروج از انفعال و برخورد هوشمندانه بوده است.
قطعا اصل حضور قدرتمندانه و هنرمندانه جوانی چون مهدویان که فرم سینما را خوب می شناسند یک فرصت مغتنم برای سینمای انقلاب است.
برخورد هوشمندانه در واقع به معنای همان نقد منصفانه است که رهبری آن را در برخورد با افراد و پدیده های امروز کشور موکدا تذکر می دهند.
بیان نقدهای علمی و دقیق فرمی و محتوایی ،درکنار حمایت از اصل حضور و ضریب دادن به نکات قوت و انقلابی آثار بدون رد یا تایید های صد درصدی مهدویان، راهی است که جریان فکری و فرهنگی انقلاب باید در پیش گیرد.
حبیب میرزایی
انتهای پیام/م