شهروندان اسدآبادی و مخاطبان این پایگاه خبری در مسئولیتهای مختلفی نسبت به شغل خبرنگاری و جمله « اگر خبرنگار بودم….» پاسخ جالبی دادند که شنیدنی است.
به گزارش عصر همدان؛ شنیدهها و دیدهها بهیقین رسیده و گویی زمین بار دیگر گردشی داشته و حاصل این گردش ۱۷ مرداد و رقم خوردن روزی از سال برای نام مبارک “خبرنگار” است؛
آری ۱۷ مرداد بهانه شد برای یاد کردن از قشری همیشه در صحنه که گاهی حتی حاشیههای مراسمات هم جایی برای ایستادن ندارند.
در این روز که به یاد شهید صارمی خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی به نام “خبرنگار” نامگذاری شد، هرسال از جایگاه مقدس و قلم بیباکشان بهترین تقدیرها به عمل می آمد..
شاید تصورها بر این باشد که آنان تنها خبر مینویسند و خبر میگویند و به همین بسنده میکنند!؟ بیشک چنین نیست چراکه او درک میکند و میفهمد و با چشمانش میبیند که ذرهذره وجودش را برای خبر میگذارد گویی دیگر او تنها نگارنده و نویسنده خبر نیست، او دغدغهمند خبرهاست.
خبرنگار با شغل کم مزد و کمدرآمد خود وقت و بیوقت نمیشناسد، انگار تعطیلی ندارد کارش واقعاً چه دلیلی جز علاقه میتواند اینچنین او را مجاب به کار اینچنینی کند؛ درحالیکه در ترازوی انصاف معایب آن بر مزیتهایش سنگینی میکند.
و اما دیروز که ۱۷ مرداد به نام “خبرنگار رقم خورد، بر آن شدم که یکبار دیگر مردم و مسئولان را در جایگاه خبرنگار ببینم و از آنان بپرسم که اگر خبرنگار بودند چه هدفی را دنبال میکردند؟
دیدگاههای جالب و شنیدنی آنان را در این گزارش میدانی باهم بخوانیم:
خدایاری رئیس اداره کار و رفاه اجتماعی در یک جمله کوتاه چنین گفت: اگر خبرنگار بودم قل الحق ان کان مرا یعنی حق را بگو اگرچه تلخ باشد.
محمدمهدی عباسی یکی از مخاطبان این پایگاه خبری هم گفت: لگر خبرنگار بودم از مسئولان میپرسیدم که به چه میزان در راستای اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی و خدمت به مردم حرکت کردهاند و به آنها میگفتم پایهی میز شما روی خون شهداست مبادا باکم کاری به خون شهدا خیانت کنید.
یکی دیگر از مخاطبان این پایگاه خبری که تمایلی ندارد نامش آورده شود، در پاسخ به این سؤال گفت: حرف دل بسیار است و میطلبد خبرنگاران کشورمان مشکلات مردم را فریاد بزنند؛ آنجا که سر کودک هفتساله بهجای کتاب و درس در سطل زباله است و یا کمر زنی سیوچندساله بیسرپرست که زیر بار مشکلات زندگی خمیده است.
وی ادامه داد: از غرور و عزت دختران سرزمینم ایران که زبانزد کل دنیاست، گزارش میگرفتم و اعتیاد و بیکاری جوان غیور و باهوش و بااستعداد کشورمان را فریاد میزدم.
یکی از روحانیون شهرستان گفت: اگر خبرنگار بودم به آن عشق میورزیدم که کار هرکس نیست و هنر می خواهد و همیشه حقیقت را به مردم اطلاعرسانی میکردم.
حسین سلیمانی روابط عمومی دانشکده علوم پزشکی اسدآباد گفت: اگر خبرنگار بودم حرف دلِ مردم، علیالخصوص محرومان را با صدای شفاف و بدون لکنت و البته با اصل امانتداری به دست مسئولین میرساندم و ایضاً خدمات ارائه شده در نهادها و سازمانها را جهت ایجاد امید به آینده، با صدای بلند منعکس میکردم.
وی با بیان اینکه امیدبخشی به جامعه همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده و ایبسا؛ گاهی با یک پیام خانوادهای با امید به آینده میتواند باانرژی مثبت از هم نپاشد و یا خدایناکرده برعکس آن اتفاق بیافتد، ادامه داد: بنابراین اگر خبرنگار بودم؛ سلایق و علایق شخصی را خط میزدم و مسئولی، حتی اگر برادرم بود، نقاط ضعفش را با نیت اصلاح و خارج از جو رسانهای، به او منعکس میکردم.
بهمنی یکی از شهروندان اسدآباد هم در پاسخ به این سؤال، گفت: اگر خبرنگار بودم به شرححال زنان فقیری میپرداختم که در هوای گرم به دل صحرای سوزان میزنند و زیر گرمای تابستان که قویترین مردان هم تاب نمیآورند به کارگری مشغولاند.
وی ادامه داد: آنان برای درآوردن یک لقمه نان حلال زیر آفتاب سوزان میمانند.
یکی از مخاطبان این پایگاه خبری هم گفت: اگر من یک خبرنگار بودم در شروع تمام خبرهایم مینوشتم بسم رب شهداء و الصدیقین تا همه بدانند که مدیون چه کسانی هستیم و فراموش نکنیم که در راستای چه اهدافی میخواهیم قلم بزنیم.
وی ادامه داد: اگر خبرنگار بودم از مسئولان کشور میپرسیدم که به چه میزان در راستای اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی و قانون اساسی حرکت کردهاند.
این شهروند اسدآبادی اظهار کرد: به نظرم مهمترین و اصلیترین سؤالی که از مسئولان باید میپرسیدم این بود که چقدر با آرمانهای امام راحل و انقلاب و منویات مقام معظم رهبری عمل و در جهت تحقق آن برنامهریزی کردهاند تا همه را انعکاس دهیم.
وی خبرنگار را صدای مردم عنوان کرد و گفت: همه باید کمک کنیم که جمیع شرایط برای خبرنگار مهیا باشد تا آنان با آرامش خاطر و بر اساس درستیها عمل کند و واقعیتها را بگوید.
یکی از فرزندان نماینده مجلسی هم در پاسخ به این سؤال گفت: اگر خبرنگار بودم با تمام توان و بدون در نظر گرفتن تندیهای برخی مسئولان که شاید از خبرها و تحلیلها ناراحت شوند، برای خیر و صلاح مردم رسالت خبرنگاریام را آزادانه انجام میدادم که وجدانم راحت باشد.
نویسنده کتاب دست خدا هم گفت: هدهد اولین خبرنگار بود خبررسانی که توانست مردمان سرزمینی را بدون هیچ هزینه ای به خداپرستی هدایت کند، بطوری که شدند مطیع محض حضرت سلیمان، آنجا که صادقانه پیام آورد و خبرسازی کرد.
قاسمعلی زارعی با بیان اینکه خبرنگاری زندگی در زیرپوست شهر است، افزود: خبرنگار نماینده بیخبران است سکوت او یعنی سکوت خبر و ناآگاهی مردمان.
وی گفت: اگر خبرنگار بودم بایدها و نبایدها را آزادانه به قلم میاوردم و بهدوراز هیاهو دنبال میکردم و هرروز گزارش پیشرفت و رکود را بر بلندگوهای شهر فریاد میزدم.
این نویسنده اسدآبادی با بیان اینکه خبرنگار بازوی مدیر اجرایی و طراح برنامه ریزان و سخنگویی اقدامات است حتی اگر مورد بیمهری قرار گیرد، گفت: اگر خبرنگار بودم به دل آتش میزدم خبرهای داغ را بیرون میکشیدم و دو دستی در ویترین میگذاشتم و به ملت تقدیم میکردم .
وی تصریح کرد: کاش خبرنگار بودم تا خبرهای دستاول را در سختترین گذرگاهها و پرپیچ و خمترین گردنهها و در زیر سختترین آتشبارها بر روی تلکسهای خبرگزاریها، میگذاشتم و روستا به روستا و شهر به شهر در بلاد مختلف روشنگری میکردم تا حقی احیا و از باطلی جلوگیری کنم.
زارعی با بیان اینکه میدان حقگویی هزینه دارد حتی به قیمت جان، گفت: خبرنگاران چه در دوران ۸ سال دفاع مقدس و چه در افغانستان و چه در مخابره اخبار مدافعان حرم رشادت ها را ثبت کردند.
برخی دیگر از شهروندان و حتی مسئولان در پاسخ به این سؤال حرفی برای گفتن نداشتند و به پیام تبریکی بسنده کردند.
و اما مسئولان و حتی برخی مردم اگرچه باکار خبرنگار آشنایند اما آنجا که خبرنگار را میبینند سختی کار و رسالتش را نمیبینند و بیمحابا قضاوت میکنند.
من خبرنگار با ۱۵ سال سابقه کار امیدوارم در حل مشکلات و توسعه شهری مطالبه گرانه پیشگام باشم.
امید است که هرلحظه که خبرنگاری دستبهقلم شد و حق گفت و از حق دفاع کرد، پشتیبان و حمایتگر او باشند.
انتهای پیام/ن