با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس یازدهم نکاتی در جهت بصیرت افزایی انتشار داده شده است.
به گزارش عصر همدان؛ نکاتی در خصوص انتخابات با هدف اطلاع رسانی مهمترین محورهای سخنرانی سیاسی در موضوعات مختلف جهت بهرهبرادری منتشر میشود.
۱- وجوب شرعی شرکت در انتخابات را تشریح نمایید؟
بنا به فتوای مقام معظم رهبری، شرکت در انتخابات نظام جمهورى اسلامى براى افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعى، اسلامى و الهى است. در این زمینه، آیتالله مکارم شیرازی نیز میفرمایند: «آیا حفظ جان، مال، ناموس، دین و کشور واجب است؟ این از مسلمات است و باید اینها را حفظ کنیم و مقدمه واجب نیز واجب است.»؛ یعنی از نظر ایشان، چون شرکت در انتخابات باعث حفظ جان، مال، ناموس، دین و کشور میشود، پس واجب است.
حال باید گفت که اهتمام مراجع معظم تقلید به مشارکت مردم در انتخابات ناشی از ماهیت اجتماعی بودن دین مبین اسلام و مسئول بودن همه افراد نسبت به سرنوشت خود و جامعه خود، میباشند. البته این یک وظیفه تحمیلی مثل تکالیف گوناگون و الزامات مختلف بر دوش اشخاص نیست، بلکه یک تکلیف عقلی و شرعی برای مصلحت جامعه اسلامی میباشد مثل اینکه هرکس تکلیف دارد سلامت خود را حفظ کند. یک ملت نیز اگر بخواهد اقتدار حکومتی را که پسندیده و پذیرفته است، حفظ نماید باید نسبت به سایر مسائل آن مانند انتخاب نمایندگان و… مشارکت فعال داشته باشد. بنابراین، شرکت در انتخابات یک تکلیف عقلایی است و به همین لحاظ شرعی میباشد؛ یعنی شارع مقدس در چنین جاهایی امر دارد و از مردم خواسته است که در راه حفظ و احیا و سربلندی جامعه و امت اسلامی بکوشند و در مواقع مقتضی حضور فعال و آگاهانه و خیراندیشانه داشته باشند.
۲- اصل حضور و مشارکت حداکثری در انتخابات چه اهمیتی دارد و این موضوع چه فواید عملی ای برای کشور دارد؟
اصل حضور مردمی و حداکثری بودن آن در انتخابات به چند دلیل مهم و مطلوب است:
- عیار مردمسالاری دینی در کشور را بالا میبرد؛ زیرا مردمسالاری دینی در ایران مبتنی بر دو رکن اسلام و حضور مردمی است. نظام جمهوری اسلامی ایران مردم پایه است و اساساً با مردم، برای مردم و از مردم است و مردم محور همه برنامه ها و فعالیت های نظام اسلامی هستند و طبعا، مردم حرف اول را با آرای خود در شکل دهی به ساختارهای قانونی بر عهده دارند.
- مشروعیتبخش است؛ زیرا در کنار صلاحیتهای دینی و کارآمدی، مقبولیت و حمایت مردمی، یکی از پایههای مشروعیت در نظام مردمسالاری دینی است. از این جهت، به میزانی که حضور مردمی در انتخابات بالا برود، عنصر مشروعیت نظام نیز بیش از پیش تقویت میشود.
- مصونیتبخش است؛ زیرا بالا بودن مشارکت مردمی در انتخابات، حکایت از پیوند عمیق و حمایت مردم از نظام است. این امر، در خنثیسازی توطئههای دشمنان و تأمین امنیت کشور تأثیر بسزایی دارد.
- با توجه به شرایط کنونی، مشارکت حداکثری میتواند نشانهی مهمی بر شکست راهبرد «فشار جامع و حداکثری» آمریکا باشد؛ زیرا یکی از مهمترین دلایل و اهداف اعمال فشارهای حداکثری نظام سلطه علیه کشورمان، ایجاد و تعمیق شکاف دولت – ملت و بیگانهسازی مردم با نظام بود. در این شرایط، حضور حداکثری در انتخابات، میتواند موجب ناامیدی دشمن در دستیابی به این هدف شود.
- هر نوع تغییری هم در زندگی اقتصادی و حل مشکلات مردم از طریق ساختارهای قانونی و رای مردم عبور میکند.
۳- باتوجه به شرایط اقتصادی کشور و وجود نارضایتیهایی در جامعه، آیا امکان مشارکت بالا در انتخابات وجود دارد؟
طبق آخرین نظرسنجیها، مشارکت در انتخابات اسفند ماه بالای ۵۰ درصد تخمین زده شده که البته در این زمینه باید به نقش متغیر زمان و شرایط هم توجه کرد؛ به این معنا که هر چه به زمان برگزاری انتخابات نزدیک شویم و تب و تاب انتخابات در کشور بالا بگیرد، قطعاً درصد مشارکت در نظرسنجیها بالاتر خواهد رفت. با این وجود، باتوجه به مشکلات معیشتی در کشور، احتمال میرود که این مشکلات بر میزان مشارکت تأثیر سوء بگذارد، اما در عین حال باید توجه داشت که انتخابات مجلس شورای اسلامی، شأن محلی و بومی دارد و با علایق، تعصبات و تعلقات قومی– قبیلهای و نژادی پیوند میخورد و این متغیر میتواند نقش کاهندهی آثار و پیامدهای مشکلات معیشتی بر میزان مشارکت را ایفا نماید. یک موضوع دیگر که نقطه امیدی برای مشارکت مردم در انتخابات میباشد، درک دقیق و احساس خطری است که مردم از نقشههای دشمن دارند و مطلعند که اگر در انتخابات شرکت نکنند، چه خسارتهایی برای کشور رقم خواهد خورد. بنابراین، اگرچه ممکن است میزان مشارکت درصدی افت داشته باشد، اما این افت محسوس نخواهد بود.
۴- انتخابات چگونه میتواند سبب تأمین امنیت برای کشور شود؟
در روند انتخابات از آنجا که آحاد مردم و اصطلاحاً «بدنه اجتماعی» با مرکزیت نظام بخوبی پیوند برقرار میکند، مجاری ارتباطی مردم و مسئولان تسهیل شده و از ایحاد فاصله و شکاف میان آنها جلوگیری میشود. این موضوع علاوه بر اینکه در ایجاد حس برابری و رضایت در مردم تأثیرگذار است، سبب میشود که آنها حکومت را از خود بدانند و آماده فداکاری و جانفشانی برای آن باشند. درواقع، از این طریق حیات و موجودیت نظام سیاسی با حیات و موجودیت مردم مرتبط میشود و بنابراین، امنیتی پایدار و خللناپذیر شکل میگیرد. به تعبیر دیگر، امنیت در یک جامعه تنها زمانی به اتقان و پایداری میرسد که مبتنی بر حضور مردم در صحنه باشد؛ یعنی امنیت با مشارکت مردم تأمین شده باشد. در توضیح باید گفت که تحکیم نقش و جایگاه مردم در حوزه سیاست از دستاوردهای برگزاری انتخابات است. همین موضوع، زمینه ارتباط مستمر و مؤثر مردم و مسئولان و همچنین مشارکت گسترده در امور مملکت را فراهم کرده است که این امر خود باعث شکلگیری نوع خاصی از امنیت به نام «امنیت مردمپایه» شده است. به عبارتی، تکیه و تأکید نظام اسلامی به حضور مردم در صحنه و مشارکت آنان در زمینههای مختلف که این خود برخاسته از ماهیت نظام مردمسالاری دینی است، از همان ابتدای پیروزی انقلاب، نقطه قوت انقلاب اسلامی و ضامن تأمین امنیت آن بوده است. علاوه بر این، با مشارکت مردم در انتخابات، تصویری قدرتمندانه از داخل کشور به جهانیان ارسال میشود و در دنیای امروز که با جنگ روایتها و تصویرها مواجهیم، این تصویر مطلوب میتواند خنثیکنندهی توطئههای دشمنان باشد؛ زیرا دشمنان وقتی مشارکت حداکثری مردم در انتخابات را ببینند، به حمایتهای مردمی از نظام بیشتر پی میبرند و متوجه میشوند که در صورت ایجاد هرگونه ناامنی در ایران، با همهی مردم ایران طرفند.
۵- حضور مردم در انتخابات چه تاثیری می تواند در حل مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور ایفا کند؟
مرکز ثقل در انتخابات، ارتقای کارآمدی و اداره بهینه کشور است. بنابراین، میان انتخابات و حل مشکلات، بویژه در حوزه مسائل روزمره، اقتصاد و معیشت، نسبتی مستقیم وجود دارد؛ بدین معنا که به میزانی که انتخابات منتج به روی کارآمدن افراد و نخبگان شایستهتر، کارآمدتر، پویاتر، پرتحرکتر و چالاکتر شود، افق موجود برای حل مشکلات، روشنتر و امیدبخشتر خواهد بود. این ارتباط، بویژه براین اساس که ناکارآمدیها و ضعفهای موجود مربوط به مدیران ناکارآمد و فاقد تحرک است، اهمیت فراوان دارد. درواقع، اگرچه در نگاه اول ممکن است میان انتخابات و مسئله معیشت ارتباطی برقرار نباشد، اما در اصل، انتخابات به عنوان زمینهساز چرخش نخبگان و مدیران، نقش مهمی در مسئله معیشت دارد؛ زیرا کیفیت اداره اقتصاد و معیشت در کشور به میزان بالایی به لیاقت و ظرفیتهای مدیران و نخبگانی بستگی دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم برآمده از انتخابات هستند. به بیان دیگر، بخش مهمی از حل مسائل معیشتی وابسته به کیفیتر شدن انتخابات و برآمدن نخبگان توانمند و شایسته از انتخابات است.
۶- مردم چگونه میتوانند عملکرد نمایندگان خود در مجلس را برای دورههای بعد ارزیابی کنند؟
مهمترین ملاک برای ارزیابی کسانی که سابقهی نمایندگی در مجلس دارند و مجدداً برای شرکت در انتخابات کاندیدا شدهاند، دقت در عملکرد دورههای قبل آنها است؛ زیرا اگرچه کسانی که برای بار اول وارد گود رقابت در انتخابات میشوند، به تعبیر عامیانه در حکم «هندوانه سربسته» هستند و صرفاً باید به حرفها و شعارهای آنها دقت کرد، اما کسی که برای یک بار یا بیشتر به مجلس راهیافته و مجدد خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده، دیگر چهرهی ناشناختهای نیست که صرفاً براساس شعارها و گفتار وی به ارزیابی وی بپردازیم. این قبیل افراد، اصطلاحاً «امتحان خود را پس دادهاند» و بیش از هر عاملی باید به کارنامهی عملکرد آنها توجه داشت. برای این منظور نیز دقت در این موارد میتواند ملاکهای مناسبی برای ارزیابی باشد؛ آیا شخص نماینده در طول دوره نمایندگی خود، صرفاً با عدهی خاصی ارتباط داشته یا اینکه پذیرای عموم مردم بوده است؟ یا رابطهی وی با اصحاب قدرت و ثروت در سطح حوزه انتخابیه چگونه بوده است؟ آیا در دور قبلی، وی گرفتار فساد، سوءاستفاده از مقام خود و… نبوده است؟ آیا در انتصابهای خود باندی و جناحی عمل کرده یا درصدد شایستهسالاری بوده است؟ آیا در استخدامها صرفاً به اقوام و آشنایان خود کمک کرده یا اینکه به دیگران نیز کمک کرده است؟ حامیان مالی وی چه کسانی هستند؟ آیا در روند برگزاری انتخابات مرتکب تخلفی نشده است؟ دقت و توجه وی به شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی به چه میزانی بوده است؟ در مواقع حساس و بزنگاههای مقابله با دشمنان چه مواضعی اتخاذ کرده است؟ و… .
۷- بعضی افراد به دلیل اینکه تبعیض در جامعه وجود دارد، تصمیم دارند در انتخابات شرکت نکنند، چگونه می توان این افراد را توجیه کرد؟
در مواجهه با این قبیل افراد ابتدا باید سعی کرد تا وظیفه ملی و شرعی بودن شرکت در انتخابات برای آنها تبیین شود. ثانیاً مزایا و کارکردهای حضور حداکثری در انتخابات و ثالثاً تبعات و خسارتهای عدممشارکت در انتخابات. واقعیت آن است که هرگز ضعفها و نارساییهای موجود نمیتواند سبب غفلت از پرداختن به مصالح و منافع کلان و عامه شود. براین اساس، درست است که در جامعه تبعیضهایی وجود دارد، اما این نارسایی نباید موجب غفلت از حضور در انتخابات شود. اتفاقاً میتوان در انتخابات با مطالبهی مبارزه با تبعیض از کاندیداها، امیدوار بود که گامهایی برای رفع این نقیصه برداشته شود، اما با عدمحضور در انتخابات و نرساندن مطالبهی خود به گوش مسئولان نمیتوان امیدوار بود که برای تحقق مطالبات ما قدمی برداشته شود. علاوه بر این، باتوجه به نقشی که انتخابات میتواند در افزایش پرستیژ بینالمللی نظام داشته باشد، باید مزایا و خسارتهای عدمشرکت در انتخابات برای این قبیل افراد تبیین شود. ازجمله اینکه عدم شرکت در انتخابات ممکن است باعث تنگتر شدن حلقهی تحریمهای ضدایرانی شود.
۸- چه راهکارها و اقداماتی میتواند منجر به تقویت و افزایش مشارکت عمومی در انتخابات شود؟
مهمترین عاملی که میتواند سبب افزایش مشارکت عمومی در انتخابات شود، گره خوردن انتخابات با حل مسائل جامعه است؛ به این معنا که افکار عمومی باید به این باور برسد که چنانچه در انتخابات شرکت کند، میتواند امیدوار باشد که مسائل آنها با جدیت پیگیری و حل میشود. بنابراین، اولین اقدام برای تقویت مشارکت عمومی در انتخابات، معطوفسازی کانون منازعه در انتخابات به حل مسائل جامعه است و نه مسائل افراد یا قشری خاص. علاوه بر این، تبیین شرایط خطیر کشور برای افکار عمومی و نقشی که مشارکت آنها میتواند در کیفیت رقم خوردن سرنوشت کشور در این شرایط داشته باشد، تبیین کارکردهای انتخابات و حضور حداکثری مردم در انتخابات و ثمراتی که این قضیه برای کشور دارد، اطمینانبخشی نسبت به افکار عمومی دربارهی سلامت و شفافیت انتخابات، تبیین حق و تکلیف بودن شرکت در انتخابات برای آحاد مردم و اینکه شرکت در انتخابات، بخشی از حقالناس و ازجمله تکالیفی است که یک فرد مسلمان در حوزه عمومی دارد، تبیین خسارتهای عدمشرکت در انتخابات و… نیز از دیگر راهکارهایی است که میتواند منجر به افزایش مشارکت عمومی در انتخابات شود.
۹- چگونه میتوانیم کاندیداهای اصلح را شناسایی کنیم؟
برای شناخت کاندیدای اصلح چندین روش وجود دارد که عبارتاند از:
- اعتماد به افراد صالح؛ به این معنا که از افراد مطلع و صالح سؤال شود که از میان کاندیداهای موجود، کدامیک اصلح است؟
- شناخت سوابق و عملکرد کاندیداها، به این ترتیب که تا حد امکان تلاش شود تا اطلاعاتی از سوابق کاندیداهای مختلف کسب کنیم و دقت کنیم که هر کدام از آنها در مسئولیتهای سابقشان آیا موفق بودهاند یا خیر؟ مرتکب فسادی شدهاند یا خیر؟ یا اینکه سلامت اقتصادی دارد یا ندارد؟ و… .
- شناخت خانواده کاندیداها. در اینجا نیز باید بررسی کرد که افراد و اعضای خانوادهی کاندیداها در چه موقعیتی قرار دارند؟ آیا گرفتار فساد، ویژهخواری، رانتخواری و… هستند یا نیستند و آیا به واسطهی نفوذ فرد کاندیداها به این اعمال دست زدهاند یا خود مستقلاً و بدون حمایت کاندیدای موردنظر مرتکب اعمال مجرمانه شدهاند؟ آیا در خانواده آنها، افرادی با سابقهی انقلابی و جهادی وجود دارد یا نه؟ و… .
- شناخت اطرافیان و طرفداران کاندیداها، به این ترتیب که اگر اطرافیان و طرفداران یک کاندیدا از افراد انقلابی و صالح و تودههای مردم و نه افراد خاصی باشند، میتوان اطمینان حاصل کرد که وی نیز فردی صالح و انقلابی است و برعکس.
- دقت در مواضع و بیانات کاندیداها نیز میتواند روشی برای اصلحگزینی باشد؛ به این معنا که اگر کاندیدایی در مواضع خود به مشکلات مردم توجه داشته باشد و خود را نسبت به حفظ منافع کلان کشور و نظام متعهد بداند و میان منافع مردم و مصالح کشور و انقلاب دوگانهسازی نکند، میتواند بخشی از معیارهای اصلحیت را داشته باشد.
۱۰- آیا شیوه احراز صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان، با اصول مردمسالاری و آزادی در انتخابات تناقضی ندارد؟
اگرچه باید به اصول آزادی و مردمسالاری در همهجا احترام گذاشت، اما آزادی و مردمسالاری در هیچ جای دنیا بیضابطه و لاقید نیست. واقعیت آن است که همان گونه که برای استخدام در هر ادارهای و برای هر شغلی، معیارها و گزینشهایی وجود دارد، برای امور خطیر و تخصصیای که با ادارهی جامعه سروکار داشته و در کیفیت رقم خوردن سرنوشت آن تأثیر دارد، نمیتوان بدون معیار برخورد کرد و اجازه داد هر فردی بدون عبور از فیلترهای لازم، در مناصب بالای تصمیمگیری قرار گیرد. براین اساس، نظارت استصوابی شورای نگهبان ضامن اصل شایستهسالاری است و مانع از ورود افراد فاقد صلاحیتهای لازم به نهادهای مهم و تأثیرگذاری چون مجلس شورای اسلامی و… میشود و اگر منظور کسانی که موضوع سلب نظارت استصوابی شورای نگهبان را مطرح میکنند این است که همه افراد با هر نوع اعتقاد و مسلکی و با هر نوع سابقهای بتوانند کاندیدای مقام ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس و … شوند، اساساً باید از آنها پرسید که آیا در دنیای کنونی کشوری را سراغ دارید که به افرادی که اعتقاد و تعهدی به مسلک و ایدئولوژی رسمی نظام حاکم نداشته باشند، اجازه دهد که کاندیدای پستهای مهمی چون ریاست جمهوری یا نمایندگی مجالس قانونگذاری شوند؟
انتهای پیام/