به گزارش عصر همدان، بنا به برخی منابع تاریخی «هگمتانه» در پی تشکیل اولین نهادهای اداری-سیاسی در کشور و به سبب ضرورت وجود سکونتگاهی جهت استقرار نهادهای مذکور و کارگزاران آن، توسط «دیاکو» بنیانگذار امپراطوری ماد ساخته شد و در سال ۶۲۵ پیش از میلاد، هوخشتره یا کیاکسار بنیانگذار پادشاهی ماد، شهر همدان را پایتخت ایران کرد.
مورخان تاریخ همدان را تا ۱۱ قرن پیش از میلاد آغاز عقب بردهاند و بر اساس برخی منابع، اسم همدان برای نخستین بار در کتیبه «تیگلات پالسر» اولین پادشاه آسور دیده میشود که آن را «امدانه» ذکر کرده است و در کتیبههای هخامنشی این شهر «هگمتان» ذکر شده و هرودوت مورخ معروف آن را «اکباتان» ضبط کرده است.
در پی ظهور اسلام پس از جنگ نهاوند حکمران ایرانی شهر همدان با اعراب صلح کرد، ولی این صلح دوامی نیافت، جنگی درگرفت و شهر به قهر گشوده شد و بعضی از اعراب در آنجا ساکن شدند.
همدان را در سدهٔ چهارم شهری بازسازی شده وصف کردهاند که چهار دروازه با حصارها و سه بازار و خیابانهای وسیع داشته و مسجد جامع آن بر شالوده یک بنای قدیمی (آتشکده) ساخته شده بود.
لشکرکشی مردآویج به همدان به بهانه انتقام کشته شدن خواهرزادهاش به دست مردم همدان و قتلعام دو روزهای که در آن شهر به راه انداخت، در تاریخ ذکر شده است.
از اواسط قرن سوم ریاست شهر بر عهده سادات حسنی کوچیده به آنجا قرار گرفت که بهعنوان علویان و سپس علاءالدولههای همدان این مقام را به طور موروثی در اختیار داشتند.
از نیمههای قرن چهارم هجری تا دههٔ آغازین قرن پنجم، همدان در دست آلبویه قرار داشت و همچنان اهمیت خود را حفظ کرده بود بهطوریکه برخی از افراد سلسلهٔ آلبویه مقر و پایتخت خویش را در همدان قرار داده بودند.
بوعلی سینا در این زمان در همدان مستقر شد و وزارت شمسالدوله دیلمی را پذیرفت همچنین بدیعالزمان همدانی نیز در سال ۳۵۸ هجری قمری در زمان آل بویه در همدان متولد شد.
سپس خاندان کاکویه آن را تصرف کردند و ترکمان غزها همدان را در سال ۴۲۰ قمری دستخوش ایلغار ساختند.
از نیمه سدهٔ پنجم، ترکمانان سلجوقی بر ترکمان غز چیره گشتند و همدان مرکز سیاسی سلجوقیانی بود که در غرب ایران حکومت میکردند به همین دلیل چند تن از سلاطین سلجوقی از جمله سلطان مسعود طغرل بن محمد و سلطان محمد بن محمود در همدان مدفون شدهاند.
در سدهٔ ششم همدان پایتخت سلاجقهٔ عراق عجم شد و از شکوه و رونق خاصی برخوردار گردید و آثار چندی مانند گنبد علویان از آنها باقی ماندهاست.
یورشهای بیرحمانه مغولان به دنبال ترکان از سال ۶۱۸ تا ۶۲۷ ه. ق به همدان سبب بسیاری ویرانی و آشفتگی شد. مغولان که از مقاومت ۱۰ ساله همدان به تنگ آمده بودند پس از دستیابی به شهر قتل و ویرانی گستردهای در شهر به راه انداختند.
ساکنین با تجربه این شهر راه کوهستان در سر گرفتند و از کنار الوند به تویسرکان رفتند و بنا به برخی اقوال تونلهای زیرزمینی یافت شده در سامن و برخی نقاط دیگر ممکن است مربوط به این دوران باشد، مغولها به تویسرکان نیز حملهور شدند و چنان کردند در آن شهر مصفا که چند صدسال از دایره حیات پاک بود تا اینکه افراد متواری و سرگردان در کوهها و روستاها از نو به شهرآشوب زده برگشتند و شهری دیگر ساخته و همدان بازسازی شد.
در عهد ایلخانان این شهر تا حدی اهمیت سابق را بازیافت، هلاکوخان آنجا را آمادگاه کرد، در زمان وزارت خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی(۶۴۵ و الی ۷۱۸ ق) این شهر از توجهات آن وزیر اهل علم آبادانی برخوردار شد، اما در دورههای تیموری و ترکان باز از تهاجمات برکنار نماند.
با استقرار حکومت صفویان این شهر هرچند، رونق گذشته به آن بازگشت ولی همواره در معرض تجاوز و تهاجم سربازان عثمانی بود، در دوران صفویان یهودیان کوچیده به همدان بسیار محدود شدند.
در پی سقوط دولت صفوی و بروز هرج و مرج در ایران، شهر همدان به تصرف احمدشاه پاشا والی عثمانی که مقر خودش در بغداد بود، درآمد.
یورش مرگبار قوای عثمانی و مقاومت دلیرانهٔ اهالی شهر همدان قبل از به قدرت رسیدن نادرشاه باعث قتلعام بسیاری از اهالی شهر شد اما هشت سال بعد نادرشاه افشار همدان را از تصرف عثمانیها درآورد و لشکریان آنها را تا بغداد عقب راند.
در دوره زندیه همدان در دست امیران آن خاندان میچرخید و ظهور طایفه قراگوزلوها در عرصه سپاهیگری را شاهد بود، همچنین علی مرادخان خواهرزاده کریمخان والی همدان که پس از مرگ کریمخان ادعای استقلالطلبی داشت، همدان را مرکز و پایتخت خود قرار داد و به نام خود سکه ضرب کرد.
آغامحمدخان قاجار در همدان، شهری که با سردمداری خان زند، شش سال او را پشت دروازههایش نگهداشته بود و به انتقام این ماجرا یکبار دیگر طعم تلخ قتل و غارت و آتشسوزی را به مردم این خطه چشانید او در سال (۱۲۰۵ ق) همدان را تسخیر کرد و قلعه قدیمی شهر واقع بر تپه مصلی را ویران کرد.
بعدها در دوران قاجاریه رونق تجاری شهر بر حسب موقعیت سیاسی و جغرافیایی آن تا حدی بازگشت.
*همدان در تاریخ معاصر
مشروطهخواهی در همدان پیش از دیگر شهرهای ایران رخ داد که از نتایج آن تأسیس ادارات، انجمن شهر، شهرداری و دادستانی بود، مشروطهچیها در همدان به نام جنبشیها از اعتبار و احترام خاصی در نزد فرهیختگان و طبقه نخبه برخوردار بودند.
دو سال قبل از آنکه در کرمان و پس از آن در تهران، اجتماعیون به مشروطه برسند، در همدان، به کوشش ظهیرالدله، نخستین مجلس شورای محلی تشکیل شد در دو جنگ جهانی اول و دوم پیاپی به اشتغال قوای روس، عثمانی، انگلیس و آمریکا درآمد و ستاد سپاهیان آنها شد و قحطی را از سر گذراند. در این دوران روشنفکرانی از این شهر برخاستهاند که نقش آنان در مبارزه با استبداد کاملاًًً برجسته است.
رضاخان پهلوی در تاریخ ۱۲۹۴ شمسی، برابر با ۱۹۱۵ میلادی ریاست تیپ قزاقخانه همدان را (آتریاد همدان) به عهده گرفت. تعداد نفرات این تیپ بالغ بر یکهزار و ۲۰۰ نفر میشد. در همین دوران بود که شالودهٔ طرح کودتا ریخته شد و سرانجام در نتیجه مذاکرات و هماهنگیهای به عمل آمده، کودتا در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی به وقوع پیوست و رضاخان به همراه قوای آتریاد همدان بدون کمترین مقاومتی وارد تهران شده و ادارات دولتی و مراکز نظامی را به اشغال درآورد.
با آغاز سلطنت رضاشاه، از آنجا که وی سالها مسئول لشکر قزاق همدان بود، یک طراح آلمانی بر اساس مدل شعاعی، طرح جامع شهری همدان را کشید.
*مطبوعات همدان
مطبوعات بهعنوان یکی از تجلیهای فعل اجتماعی و سیاسی همواره از اهمیت زیادی در شکلدهی سپهر سیاسی و اجتماعی برخوردار بودهاند و همدان از نخستین شهرهای ایران است که در آن نشریات و مطبوعات انتشار یافت چنانکه چاپخانه اتحاد فردوسی در سال ۱۳۰۱ شمسی شروع به کار کرد و همچنین چاپخانه گلگون نیز در همین زمینه قابل اشاره است.
اولین نشریه همدان در آستانه پیروزی مشروطهخواهان به نام «عدل مظفر» در سال ۱۳۲۴ هجری قمری منتشر شد. این نشریه در عهد مظفرالدینشاه قاجار به همت حسینخان طبیب، پزشک ظهیرالدوله حاکم ترقیخواه و مشروطهطلب همدان منتشر شد. این روزنامه که سرآغاز تاریخ مطبوعات همدان محسوب میشود همزمان با هیاهوی مشروطهخواهی و آزادهطلبی و آشنایی بیشتر مردم با واژههای اندیشه، قلم و قانون اساسی بود.
در سال ۱۳۲۵ هجری قمری بعد از یک سال از صدور فرمان مشروطیت پنج نشریه به نامهای «اکباتان اول»، «اکباتان»، «الفت»، «سعادت» و «همهدان» در همدان منتشر شد که البته دوامی نداشتند. در دوره استبداد صغیر و به وجود آمدن حکومت استبدادی محمدعلیشاه نشریهای در همدان در سال ۱۳۲۶ هجری قمری منتشر نشد اما در بین سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۸ دو نشریه به جمع نشریات همدان افزوده شد و در این سالها در همدان منتشر شد که حال و هوای آنها مشروطهخواهی و آزادیطلبی بود.
نشریه الفت در تاریخ ۲۱ صفر ۱۳۲۵ هجری قمری به صورت هفتگی توسط آقا میرزا محمد حسینی همدانی متخلص به غمام همدانی منتشر شد. روش آن ادبی، اجتماعی و خبری بود و جریده «انجمن اتحاد همدان» محسوب میشد. این نشریه ارگان انجمن روشنفکران همدانی ضد فئودالی، استبدادی، معارفخواه و ترقیطلب به شمار میآمد.
نشریه خبری و اجتماعی سعادت در ۱۰ ربیعالثانی ۱۳۲۵ هجری قمری توسط محمدنقی نراقی در همدان منتشر شد و وابسته به انجمن سعادت همدان بود و به سبب شغل مدیر آن اخبار تجار و تجارت بیشتر از دیگر صنوف در نشریه درج میشد چنانکه در زمان فعالیت آن برخی از بازاریان خوشذوق ساعتها از وقت خود را به تحریر و طبع مطالبی برای این نشریه اختصاص میدادند و محافلی در منازل با این منظور برگزار میشد.
نشریه «اثر انقلاب» به صاحبامتیازی میرزا حسینخان مدنی مترجم نظام و مدیریت حاج محمدحسن اصفهانی در روز ۱۳ جمادیالثانی ۱۳۲۷ هجری قمری در همدان منتشر شد. «اثر انقلاب» در چهار صفحه و بهصورت هفتگی در روزهای جمعه در چاپخانه صفاییه چاپ میشد. محل نشریه اردوی ملی مجاهدان همدان بود. این نشریه وابسته به کمیته سوسیال دموکرات همدان بود و روش آن خبری بود.
روزنامه «جمالیه» به نام و احترام سید جمال واعظ اصفهانی (همدانی) همانگونه که در صفحه اول آن ذکر شده است «یادگار آقا سید جمالالدین شهید راه حریت» نامگذاری شده بود. صاحبامتیاز آن میرزا سید حسینخان مدنی مترجم نظام و مدیر آن حاجی محمدحسن اصفهانی بود.
*نهادهای سیاسی و اجتماعی در همدان
مجلس فواید عمومی همدان به شورا و مجلسی گفته میشود که در سال ۱۳۲۴ قمری توسط علیخان ظهیرالدوله، بهمنظور پیشبرد مقاصد آزادیخواهی خود، در همدان تشکیل شد. منظور اصلی ظهیرالدوله از تشکیل این مجلس به پشتیبانی خواندن قشرهای مختلف مردم از حکومت خود و ایجاد جبههای علیه زورگویان و زمامداران بود.
برای یک دوره ششماهه، ۵۳ نفر از نمایندگان اصناف، تجار، یهودیان و ارامنهٔ همدان، انتخاب شدند و مجلس در روز ۱۵ جمادیالاول ۱۳۲۴ قمری این نهاد شروع به فعالیت کرد. مجلس فواید عمومی راجع به کنترل و قیمتگذاری ارزاق عمومی و اوضاع بهداشتی، اقتصادی و سیاسی شهر فعالیت داشت و حتی در این خصوص مسائلی را به تصویب میرساند و در مواردی بازوی اجرایی مصوبات مجلس حاکم همدان محسوب میشد. روزنامه عدل مظفر، روزنامهٔ ارگانی این مجلس مردمی بود. مجلس فواید عمومی اطلاعیه و خبرهای خود را از طریق این روزنامه به اطلاع مردم میرساند.
جلسات اولیه مجلس در مسجد جامع و مسجد شیخ تقی همدان برگزار میشد تا اینکه به کمک قشرها مختلف اعم از بازاری، روحانی، فرهنگی، اعیان و اقلیتهای مذهبی، ساختمانی برای مجلس در نظر گرفته شد. ظهیرالدوله با این حرکت سیاسی توانست اصلاحیههای موردنظر را در همدان اجرا کند. از سوی دیگر او برای اطلاع بیشتر از نظرات مردم یک صندوق شکایت و پیشنهاد در سطح شهر دایر کرد. بدین ترتیب ظهیرالدوله با نشر افکار آزادیخواهانه در بین مردم و به دست آوردن حمایت آنان، توانست در مقابل مستبدین و خوانین مقتدر مقاومت کند. از طرف دیگر از این زمان به بعد بود که مردم همدان جرئت پیدا کردند از خوانین و مأمورین حکومتی انتقاد کنند و ضمن تحصن اعتراضآمیز در تلگرافخانه، تلگرافهایی را به مرکز ارسال کنند. در همان ایامی که همدان به رهبری ظهیرالدوله در تبوتاب برپایی مجلس فواید عمومی بود، جنبشی فراگیر در ایران طنینانداز شد. این حرکت خواهان تأسیس عدالتخانه و سهیم شدن مردم در اداره امور کشور بود.
ظهیرالدوله در زمره رهبران جنبش مشروطه و حرکتهای آزادیخواهانه دوران قاجار بود وی البته بنا به نقل برخی منابع بهعنوان عضو «مجمع آدمیت» و «فراموشخانه» میرزا ملکم خان، مانند بسیاری از رجال همعصرش، تحت تأثیر تشکیلات فراماسونری قرار داشت.
او با تلفیق آیین صوفیه و جنبههایی از فراماسونری، «انجمن اخوت» را در سال ۱۳۱۷ قمری تأسیس کرد که هدف و برنامه سیاسی آن رسیدن به مشروطه، دموکراسی و عدالت اجتماعی بیانشده است.
در دوران وی یهودیان همدان از آزادی عمل بسیار برخوردار شدند و بخش بزرگی از بازار تجارت در همدان را در دست گرفتند و بعدها در ترویج موسیقی و کشف حجاب مشارکت فعال داشتند و تعدادی هم به بهاییت گرویدند تا زمانی که با وقوع جنگ جهانی جمعیت آنان در طی چند سال کاهش یافت و بیشتر آنها از ایران بهویژه همدان مهاجرت کردند.
کاهش جمعیت، بهنوبه خود، جایگاه ممتاز اقتصادی یهودیان همدان را در عصر قاجار بهشدت متزلزل کرد. درواقع، پس از جنگ، یهودیان همدان هیچگاه نتوانستند جایگاه پیشین خود را بهدست آورند اما جنگ تنها یکی از عوامل تضعیف جایگاه یهودیان همدان بود عامل مهم دیگر، تبلیغات جهانی آژانسهای تازه تأسیس یهودی، مستقر در اروپا، در تشویق یهودیان به مهاجرت و متمرکز شدن در سرزمین فلسطین و اعطای تسهیلات به آنان بود که بیشک در کاهش جمعیت یهودیان در همدان نقش بسیار مؤثری داشت.
شیخ محمدتقی وکیلالرعایا که از طرف مردم همدان بهعنوان اولین نماینده این شهر برای مجلس شورای ملی انتخاب شد، نخستین کسی است که بهعنوان وکیل از شهرستانها به تهران رفت.
*جنگ جهانی و همدان
در یک نسخه خطی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به قلم میرزاجواد همدانی آمده است: «قحطی در این سال (۱۲۸۸) به حدی انجامید که در غالب بلاد مردم همدیگر را خوردند. …در همدان خودم بودم دیدم اشخاصی که آدم خورده بودند و آدمهایی خورده شده را دیدم چندین تن از گرسنگی تلف شد ازجمله در مقابل خانه خود من بود از ۱۹ رمضان تا عید فطر در ۱۲ روز ۲ هزار و ۳۳۰ نفر اموات دفن شد.»
این قحطی اصولاً ریشهٔ سیاسی داشت در زمان حکومت علیخان ظهیرالدوله حاکم وقت همدان، خوانین همدان به سبب مخالفت با افکار فکری و سیاسی مشروطهخواهانهٔ او اقدام به احتکار و انبار کردن گندم و ارزاق عمومی در همدان کرده و در این شهر قحطی مصنوعی ایجاد کردند. قیمت گندم در طی این قحطی به دهها برابر قیمت معمول رسید و سرانجام مردم بهکلی از هستی ساقط شدند. کار مردم به شورش و بلوا کشید و قصد به هم ریختن نظم عمومی و حمله به منازل را داشتند که ظهیرالدوله مانع بروز اغتشاش شد. اقدامات و پیگیریهای او از ابتدا تا انتها با همکاری حاج تقی وکیلالرعایا که خود مشروطهخواه و از وکلای بنام مجلس شورای اول بود، انجام میگرفت.
*علمای مشروطهخواه همدان
همانطور که در اغلب شهرهای ایران، روحانیان مبارز و آگاه در صف رهبری نهضت مشروطه ایران نقش داشتند، در همدان نیز حرکت مشروطهخواهی تا حدود زیادی مدیون فعالیتهای شیخ محمدباقر بهاری است. ایشان نهتنها در شروع نهضت در همدان از پیشگامان این حرکت بود، بلکه در حفظ نظام مشروطه و در مبارزه با مستبدان نیز بیشترین سهم را داشت.
در همدان به دلیل فرمان روایی حاکم مشروطهخواهی چون ظهیرالدوله، زمینه مساعدی برای فعالیتهای آزادیخواهانه وجود داشت. به همین دلیل، افرادی مانند شیخ محمدباقر بهاری میتوانستند بدون محدودیت و تنگناهایی که در دیگر شهرها وجود داشت، افکار ضداستبدادی خود را تعقیب کنند.
اولین نشانه از اقدام عملی و همراهی شیخ با نهضت مشروطه آن چنان که در اسناد و منابع ثبت شده است را میتوان در جریان مهاجرت کبرا مشاهده کرد که ایشان بهمحض اطلاع از اقدام علمای تهران در مهاجرت به قم، برای حفظ نظم و آرامش شهر، بیسروصدا از همدان عازم زادگاهش بهار شد تا مقدمات پیوستن به متحصنان را فراهم آورد.
شیخ محمدباقر بهاری از آغاز روند مبارزات مشروطه تا پیروزی آن و پس از آن در تمامی چالشها و فراز و نشیبهایی که پیش روی نظام مشروطه قرار گرفت، در کنار آزادی خواهان بود. اقدامات عملی، فکری و قلمی ایشان در یاریرساندن به این جنبش بسیار مؤثر و ارزنده بود.
یکی دیگر از اقدامات شیخ در زمان استبداد صغیر که حاکی از مقاومت وی در برابر استبداد و حمایت از مشروطه خواهان است، برنامهریزی برای حمله به سربازان دولت و آزاد کردن آیتالله بهبهانی بود که به دستور محمدعلی شاه برای تبعید عازم عتبات بود. زمانی که آیتالله بهبهانی از همدان عبور میکرد، شیخ محمدباقر قصد حمله به نیروهای دولتی را داشت که بهبهانی وی را از این کار بازداشت.
ایشان پس از برقراری مجدد نظام مشروطه، کنار نکشید و در تحولات سیاسی ـ اجتماعی پس از آن هم رهبری مردم همدان را در مقابله با مستبدان و تجاوزگری بیگانگان بر عهده گرفت. شیخ نیروی مجاهدان همدان در برابر سالارالدوله را تشکیل داد و شخصاً در کنار مجاهدان، به مقاومت در برابر قوای سالارالدوله پرداخت. همچنین این عالم مردمی در ماجرای اولتیماتوم روسها به ایران در برابر تهدید این کشور استعماری جبههگیری کرد و مردم را به مقاومت و مقابله با آنان فراخواند.
*تحریم کالاهای بیگانه با همراهی علمای همدان
شیخ بهاری در هماهنگی با آخوند خراسانی، خواستار تحریم کالاهای روسی در ایران شد. بهعلاوه نظارت جدی بر دستگاههای اجرایی و قضایی شهر را وجهه همت خود قرار داد تا از تبعیض و تعدی و بیعدالتی جلوگیری شود. برای مثال، با تظلم خواهی مردم همدان، ایشان صورت استنطاقات و پروندههای محاکمات را از عدلیه همدان خواست تا آن را بررسی کند.
با آغاز جنگ جهانى اول در سال ۱۲۹۳ شمسی، بهزودی شعلههاى آن آسیا را نیز فراگرفت و باوجود اعلام بىطرفى ایران در جنگ، بیگانگان به خاک ایران تجاوز و مناطقى از آن را اشغال کردند. نیروهاى عثمانى قسمت اعظم آذربایجان تا میانه، کردستان، کرمانشاه، بروجرد و همدان را به اشغال درآوردند.
در زمان جنگ جهانى اول، همدان صحنه رقابت دولتهاى روس، انگلیس، آلمان و ترکیه بود. نیروهاى روس در تعقیب قواى ترکیه وارد همدان و اسدآباد شدند. مردم همدان بیشتر حامى نیروهاى مسلمان عثمانى بودند و چون سربازان روسى منازل مردم را اشغال مىکردند، بنابراین برخی از افراد به حمایت از عثمانى علیه روسها مىجنگیدند.
روسها در آغاز جنگ بخشى از نیروهاى خود را در همدان مستقر کردند. در محرم ۱۳۳۴ ژاندارمرى و مردم شهر و نیروهایى که از نقاط مجاور آمده بودند به پایگاههاى روس هجوم آوردند و قزاقها به قزوین عقبنشینى کردند.
در این هنگام کمیته دفاع ملى که در قم تشکیلشده بود درصدد تقویت همدان برآمد و سپاهى ۲۰۰ نفرى از قم به همدان آمد. آلمانها نیز به حمایت ژاندارمرى برخاسته و فرماندهى عملیات نظامى را به عهده گرفتند. عدهاى نیز از تویسرکان به همدان آمدند و به جمع نیروهاى ژاندارمرى پیوستند. روسها با ۴ هزار نیروى زبده روانه همدان شدند اما در گردنه آوج شکست خوردند و بار دیگر در ماه صفر ۱۳۳۴ به همدان حمله کرده و شهر را گرفتند با ورود ۱۵ هزار نیروى روس به همدان، بسیارى از رجال وطندوست به نهاوند، ملایر و کرمانشاه فرار کردند.
چندی بعد نیروهاى عثمانى، همدان را از روسها گرفتند و پسازاینکه انگلیس بغداد را تصرف کرد، نیروهاى عثمانى از همدان فراخوانده شدند. نیروهاى عثمانى هنگام بازگشت از هر جا مىگذشتند، پلها را خراب و شهرها و روستاها را ویران میکردند. چهارپایان و آذوقه و علوفه و دارایى روستاییان همهجا به غارت رفت. پس از خروج عثمانىها، قواى روس کرمانشاه، همدان، نهاوند و بروجرد را تصرف کردند.
با پیروزى انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی در روسیه، نیروهاى روس نیز از ایران فراخوانده شدند و شهرهاى کرمانشاه، همدان و کردستان در اختیار انگلیسىها قرار گرفت.
در زمان جنگ جهانى اول آلمانها نیز در این استان فعالیت زیادى داشتند. وقتیکه آلمانها توانستند در کرمانشاه قدرتى به دست آورند، تصمیم گرفتند که کنسول روس و انگلیس را در کرمانشاه غافلگیر کنند. آنها نیز شبانه از کرمانشاه به همدان رفتند. آلمانها در تعقیب آنها به همدان رفته و اهالى و توابع را بر ضد آنان تحریک کردند؛ اما اقدامات دولت از عملیات آنها جلوگیرى کرد.
در این هنگام قزاقهاى روس به همدان آمده و با موضع گرفتن در مصلا، در مقابل آلمانها خودنمایى کردند. آلمانها نیز به آنها حمله کرده و پس از تار و مار کردن آنها بانک دولت روس را غارت کردند.
این عمل سبب ایجاد آشوب و هرجومرج در همدان شد. آلمانها عباس میرزا (سالار لشکر) فرزند فرمانفرما را توقیف کرده و ۵۰۰ سوار از او خواستند. فرمانفرما نیز این عده سوار را آماده کرد و به همدان فرستاد و سالار لشکر را آزاد کرد.
در جریان درگیریهای بعدی آلمان با روس و انگلیس، روسها در اسدآباد عده اى را کشته و مال و دارایى بسیارى را غارت کرده و سپس روانه کنگاور شدند. در راه کنگاور با نیروهاى ژاندارمرى درگیر شده و از آنها شکستخورده به اسدآباد برگشتند. روز بعد با نیروهاى بیشترى حرکت کرده و کنگاور را اشغال مىکنند. مهاجرین ایرانى و هواخواهان آلمانى آنها را از کنگاور بیرون کرده و تا اسدآباد بیرون راندند. سپس روسها چندین هزار نیرو روانه کنگاور کردند و مجدداً آن را اشغال کرده و ازآنجا به کرمانشاه رفتند.
بزرگترین ارمغان جنگ جهانى اول براى مردم ایران و بهخصوص همدان، قحطى، گرانى ارزاق و فقر بود. در اثر ورود قشون روس و عثمانى به خاک ایران روزبهروز ارزاق گرانتر و زندگی بر مردم سختتر مىشد و اکثر اهالى ایران قادر به تهیه قوت و غذاى روزانه خود نبودند. در اکثر نقاط ایران کشتزارها لگدکوب و روستاها ویران شد. محصولات دامى به سبب اشتغال ایلات و عشایر به جنگ کاهش یافت. عده زیادى از جوانان و اطفال کشته شدند یا در اثر گرسنگى مردند. ناامنى و دزدى شایع شد و تجارت و بازرگانى رو به رکود گذاشت.
رضاخان در سال ۱۲۹۳ خورشیدی مأموریت پیدا کرد تا برخی قبایل تربت جام و باخزر را سرکوب کند. وی پس از این مأموریت درجه یاوری گرفت و به ریاست تیراندازان آتریاد همدان منصوب شد و پس از مدتی فرمانده گردان پیاده همدان شد و در همین سمت یک برخورد با محمدتقیخان پسیان فرمانده گروهان ژاندارمری پیدا کرد و گفته میشود که او از یکی از همسران خود دختری هم در همدان داشته است.
در جریان نهضت ملی کردن نفت، کفن پوشان همدان در کنار کفن پوشان کرمانشاه و قزوین در کاروانسرا سنگی به رگبار بسته شدند و برخوردهای زیادی در میان حامیان مصدق و چماقداران پهلوی رخ داد.
*همدان در دوران پهلوی دوم
پس از رضاخان فرزند وی محمدرضا هم بنا به سیاستهای دیکته شده استعمار و مشی غربگرای خود مدرنیزاسیون را در ایران و همدان دنبال کرد و در این دوره با گسترش شهرنشینی و به وجود آمدن ساختارهای اداری و نظامی جدید بسیاری از روستاییان به مشاغل جدید روی آوردند و ایجاد مراکز فساد و ترویج اباحه گری و تبعیضات آشکار بهتدریج خون مردم حقطلب و مؤمن همدان را به جوشش درآورد.
بنابر نقل برخی انقلابیون در جریان جشنهای ۲ هزار و ۵۰۰ ساله در باشگاه معلمان همدان دختران معصوم را آموزش رقص و دلبری می دادند و شدت حرکات شنیع برخی افسران و عناصر هماهنگ کننده دربار در جشنهای برگزار شده در همدان و برخی نقاط دیگر استان به حدی بود که عصبانیت مردم مومن و انقلابی را سبب ساز شده بود.
پروین غفاری معروف به پروین موطلایی دختر ناپخته ۱۶ یا ۱۷ ساله فرزند میرزا حسین غفاری همدانی از جمله کسانی بود که قربانی هوسبازی محمدرضاشاه شد و بعدها کتابی در وصف فساد جنسی و اخلاقی شاه و دربار از زندگی وی نوشته شد.
مردم در فقر و فاقه بودند و شاه و فرح و شهناز و درباریان جشنهای مختلف از تولد فرزند شاه تا شرکت در استادیوم ها و تماشای فستیوالهای فیلم و برگزاری مراسم پر هزینه دیگر را وجهه همت خود قرار داده بودند و عناصر فاسد وابسته به دربار در همدان بر زمینها و املاک خود می افزودند و عموم برنامه های سدسازی و تفکیک اراضی در راستای تامین منافع این عناصر فاسد بود و سهام بسیاری از کارخانجات در دست همین عناصر وابسته به دربار قرار داشت و سودهای آن عموما در خارج از کشور برای زندگیهای لوکس فرزندان و خانواده آنها هزینه می شد.
لمپنها و گردن کلفتهای وابسته به دربار برای خود در شهرهای همدان، ملایر، اسدآباد و سایر شهرها امپراطوریهای محلی شکل داده بودند و انواع مظالم را در حق مردم روا می داشتند و زمینهای مرغوبی در برخی نقاط استان به کشت خشخاش اختصاص داده شده بود و ترانزیت تریاک با هدایت اشرف و غلامرضا از استان همدان صورت می پذیرفت و ژاندارمری و سایر عوامل مجبور به چشم پوشی از این جرائم کلان بودند.
*سفر شاه به همدان
پس از رفراندوم شش بهمن ۱۳۴۱ روحانیون همدان همزمان با سراسر کشور عید آن سال را عزا اعلام کردند و در جریان مسافرت شاه به همدان برای افتتاح سد اکباتان (شهناز) مردم و روحانیون هرگونه استقبال از شاه را تحریم کردند و روزنامه ندای میهن که سعی میکرد تبلیغات تمامعیاری را بهطور تصنعی از شادی مردم همدان ساماندهی کند اعلامیههای جعلی منتسب به برخی علما منتشر کرد که مردم را به استقبال از شاه تحریک کند اما بر خلاف تبلیغات بادنجان دور قاب چین های وقت، خبرگزاری رویترز نوشت: سفر شاه به همدان ارتباط محکمی با تشنجات اخیر دارد. همان زمان با اعلام حرام بودن استقبال از شاه توسط برخی وعاظ، بازاریان به جای نصب پرچم استقبال پرچمهای سیاه بر سر درب مغازههای همدان آویختند و بسیاری مغازهها هم کار را تعطیل کردند و آخوند ملاعلی و سایر علمای بزرگ از هر گونه دیدار با شاه خودداری کردند.
سخنان شاه در همدان مبنی بر این که معترضان با گرفتن چند ریال این اقدامات خرابکارانه را میکنند واکنشهای گسترده انقلابیون و برخی نشریات مستقل را در پی داشت چنانکه نشریه صدای مردم با تحلیلی ضمنی این سخن شاه را بر فرض صحت به علت اوضاعواحوال اقتصادی فاجعهبار و بدبختی مملکت دانست.
*شکلگیری انقلاب در همدان
سه گروه علما و روحانیون مبارز، بازاریان در پیوند بافرهنگیان شامل معلمان، دانشجویان، دانشگاهیان و دانشآموزان در پیشبرد مبازات انقلابی همدان نقشآفرین بودهاند.
در همدان روحانیونی مانند شهید آیتالله مفتح، مرحوم آیتالله ملاعلی معصومی همدانی، آیتالله بنیصدر، شهید آیتالله مدنی و مرحوم حجتالاسلام حسینی همدانی در بیدارسازی و حرکت انقلاب در میان مردم استان نقشی تعیینکننده داشتند.
مسجد میرزا تقی همدان مبارزان بسیاری را در انقلاب تربیت کرد که آیتالله مصطفی هاشمی و اساتیدی چون علی آقا محمدی، سید کاظم اکرمی و مشتاق با همکاری هم کتابخانهای با نام خِرَد در مسجد راهاندازی میکنند و عضوگیری از دانش جویان و دانش آموزان از همان زمان آغاز میشود.
اولین جرقه علنی انقلاب در همدان بعد از شهادت آقا سید مصطفی خمینی زده شد؛ که در مریانج کسانی مثل شهید یارمحمد مراسمی برگزار کردند که صورت اعتراضی داشت.
پس از درگذشت مشکوک آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی، عدهای از روحانیون همدان در روز دهم آبان در منزل آخوند ملاعلی معصومیهمدانی از روحانیون سرشناس این شهر گرد آمده و تصمیم گرفتند به این مناسبت مجلس ترحیمی در روز پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۳۵۶ در مسجد جامع شهر برگزار شود. هنگامیکه آگهی این مراسم جهت اخذ مجوز به شهربانی برده میشود، مسئولین شهربانی از برگزارکنندگان میخواهند فردی را جهت اخذ تعهد معرفی کنند، اما ملاعلی همدانی با این کار مخالفت میکند و درنتیجه مجلس ختم برگزار نمیشود.
به مناسبت چهلمین روز رحلت حاج سید مصطفی، مراسمی در مسجد حسینیه شهر مریانج همدان در روز یازدهم آذر برگزار شد و چند نفر به تلاوت قرآن پرداختند. این مراسم بدون کسب مجوز از ژاندارمری برگزار شد.
یکی از یاران شهید نواب صفوی از اعضای اصلی هیئتهای موتلفه اسلامی که از اهالی استان همدان بوده سید صادق امانی است که همراه با ایشان به مقام رفیع شهادت نائل میشود، حادثه ۱۹ دیماه سال ۵۶ با فاصله اندکی از چهلم حاج مصطفی خمینی، در پی مقاله توهینآمیز «استعمار سیاه و سرخ» توسط یکی از اعضای ساواک با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات وقت، رخ داد.
این مقاله توهینآمیز، خشم و نفرت مردم را برمیانگیزد که روحانیون و علمای قم در ۱۹ دیماه در خانه مراجع تجمع کرده و در نهایت از دفتر «آیتالله نوری همدانی»، راهپیمایی و قیام علیه این مقاله کذایی آغاز میشود.
از سوی دیگر حاجآقا عالمی که یکی از روحانیون بزرگ همدان بود و در جذب و تربیت نیروهای انقلابی نقش مهمی داشت و در منابر خود آشکارا اسم امام را میآورد بدین ترتیب مسجد پیغمبر(ص) به محفل و پایگاهی برای بچههای همدان تبدیلشده بود که صبح، ظهر و شب پر از جمعیت بود.
حضور رهبرانی همچون آیتالله شهید مدنی در عرصه مبارزات استان همدان بسیار مؤثر بود چراکه ایشان فرامین حضرت امام را با درایت مورد بررسی قرار میدادند و تلاش میکردند مبارزات مردمی را به نحوی مدیریت کنند که کمترین تلفات و خسارات برای مردم و بیشترین ضربات را به رژیم داشته باشد.
در گزارشات آن زمان ذکر شده که پنج مهر ۱۳۵۷ افراد ناشناسی هفت بطری حاوی مواد آتشزا به طرف ساختمان حزب رستاخیز همدان واقع در خیابان خواجه رشیدالدین پرتاب کردند که در نتیجه آن تعدادی از شیشهها شکسته شد و آتشسوزی مختصری نیز روی داد. فردای آن روز تظاهراتی در همدان روی داد و این تظاهرات با مداخله مأموران شهربانی و دستگیری چهار نفر از مردم پایان یافت.
همزمان با ۳۰ مهر حرکت بسیاری از دانش آموزان و دانش جویان همدانی از دبیرستان دیباج که آن زمان به نام زاهدی (همدانی الاصل و رهبر کودتای ۲۸ مرداد) بود آغاز شد و دخترها نیز با حرکت از دبیرستان پروین اعتصامی راهپیمایی را ترتیب دادند که با واکنش مأموران نظامی همراه شد و درگیریهایی را به وجود آورد.
منوچهر کازرونی که اهل اراک بود رئیس کلانتری ۴ همدان بود که بیشترین سرکوبها توسط او شکل میگرفت بهطوریکه او بهعنوان عامل رژیم و مسئول کمیته ضدخرابکاری یادشده و گروه حدید (انشعابی از مجاهدین انقلاب) که در آذرماه شکلگرفته بود با ترور کازرونی راه پیوستن نظامیان همدان به خط امام و انقلاب را هموار کرد.
البته ترور دوم در همدان توسط شهید مباشر کاشانی اتفاق افتاد، سرباز مشهدی که در همدان خدمت میکرد و در آن زمان استاندارد همدان را که او نیز عامل رژیم بود ترور کرد که ترور خدایاری نا فرجام ماند و شهید مباشر کاشانی در گنجنامه توسط نیروهای رژیم به شهادت رسید.
*گسترش دامنه تبعیدها و دستگیری روحانیون
با گسترش مبارزات بسیاری از بزرگان و فعالان انقلابی همدان دستگیر و یا تبعید شدند که میتوان به دستگیری ۳۰ روحانی، ازجمله حجتالاسلام ذوقی (بهرامی) که سخنگوی روحانیون همدان بود و همچنین میتوان به دستگیری و تبعید حجازی به پیران شهر، اشاره کرد.
تبعید آیتالله احمد جنتی به اسدآباد همدان نیز باعث به وجود آمدن محافل قرآنی در آن منطقه شد.
*حضور شهید آیتالله مدنی و مدیریت مردم
آیتالله مدنی برای درمان بیماری به روستای دره مراد بیگ همدان آمده بود و در همدان اولین حضور مدرسهای را در روستا ایجاد کرد که ورود افراد بیحجاب در این کلاس ممنوع بود.
شهید مدنی پس از چند تبعید به دیگر نقاط کشور این بار برای رهبری و مدیریت نهضت انقلاب در همدان در میان استقبال گسترده مردم همدان وارد شهر شد و با مصالحه و نرمشی که در مدیریت داشت افراد بسیاری از نظامیان را به جمع فعالان انقلابی سوق داد بهطوریکه در پادگان سوم شکاری شهید نوژه و پادگان قهرمان رابط داشت و این مهم یکی از دلایلی شد که انقلاب در همدان به پیروزی نزدیک شود.
این ارتباطها تا جایی بود که مجسمه شاه با هماهنگی نیروهای نظامی و فعالان انقلابی به پایین کشیده شد و در جای دیگر هنگامیکه تیپ بیستون کرمانشاه از لشگر ۸۱ زرهی برای تأمین قوا به سمت تهران عازم بود در میدان چراغقرمز همدان با مشاورههایی نیروهای نظامی چون جلال حسینی و آگاهیهای تخصصی که داشتند توانستند جلوی پیشروی تانکها را بگیرند و در این اتفاقات که مدیریت آن را آقایان عالمی، مدنی و حجتالاسلام خوابنما (حسینی پناه) به عهده داشتند شهید حمزه علی محمدی به درجه شهادت نائل آمد.
یکی دیگر از روحانیون مبارز و مجاهد انقلاب اسلامی، مرحوم آیتالله انواری است، ایشان متعلق به روستای نوار از توابع شهرستان رزن در استان همدان و جزء روحانیونی بودند که در زمان قبل از انقلاب از سال ۴۲ تا سال ۵۷، در زندانهای ساواک به سر برده بود و در طول تاریخ، فردی را نمیتوان یافت که ۱۵ سال با مجاهدت و مقاومت طعم زندانهای شاه را چشیده باشد، در زمان ورود امام خمینی (ره) به فرودگاه مهرآباد، در کنار ایشان دو شخصیت مهم مشاهده میشود که این دو تن آیتالله مفتح و آیتالله انواری هستند که این نشاندهنده استان همدان و روحانیون این شهر در انقلاب و پیروزی آن است.
همچنین نقش «شهید حیدری» در نهاوند و گروه ابوذر را بهعنوان یکی دیگر از کلیدهای پیروزی انقلاب نمیتوان نادیده گرفت، ایشان جز کسانی بودند که در زمان قبل از پیروزی انقلاب بهعنوان یکی از یاران امام (ره) به شهربابک تبعید میشوند و پس از اتمام دوره تبعید هنگام بازگشت به شهر نهاوند مورد استقبال بسیار قرارگرفته و هدایت و رهبری مردم نهاوند را برعلیه حکومت غاصب شاه بر عهده میگیرد و این شهرستان اولین نقطه از کشور است که مجسمه شاه را به زمین میکشد.
در دوران مبارزات مردم با رژیم طاغوت گروههای چپگرای کمونیستی و اسلامی و ملیگرا نیز در همدان و شهرهای استان فعالیت داشتند و گروههایی مانند چریکهای فدایی در همدان و منافقان در ملایر پرشمارتر بودند اما این جریانات که از ابتدا راه خود را از مردم جدا کرده بودند بعدها در مقابل خواست قاطبه مردم صفبندی کردند و دست به خیانتها و اقدامات ضدانقلابی زدند که پاسخ قاطعی از مردم دریافت کردند و منهضم شدند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تعدادی از افراد انقلابی در ساختمان پیشاهنگی همدان گروهی را تشکیل دادند که با فرمان تشکیل سپاه، همین گروه هسته اولیه سپاه همدان شد.
*همدان و دفاع مقدس
اولین فرمانده دلاور سپاه حسین کوشش بود که سالها در زندان رژیم پهلوی شکنجهها را تحمل کرده بود، اعضای شورای سپاه و مسئولین آن شامل جواد معطری، همایونی، محمدرضا فراهانی، مرضیه حدیدچی (دباغ)، محمد سماوات، احمد قشمی و نیکومنظر بودند.
بعد از چند ماه فرماندهی حسین کوشش، مرضیه حدیدچی (دباغ) فرماندهی و سرپرستی سپاه را عهدهدار شدند که از زنان مبارز و زجرکشیده و انقلابی بود که در آن شرایط بحرانی مقابله با گروهکهای انحرافی و تجزیهطلب در کردستان را وجهه همت خود قرار داد.
رزمندگان همدان به سبب نزدیکی به غرب کشور نقش مهمی در ایجاد امنیت در کردستان و تار و مار گروهکهای تجزیهطلب و انحرافی ایفا کرده و بار دیگر در پایان جنگ نیز هوشیاری رزمندگان همدانی مانع از تحقق شوم توطئه منافقان شد.
رزمندگان همدان در جریانات عملیاتهای مختلف از بیت المقدس، الی بیت المقدس، رمضان و … نقشآفرینی بارزی داشتند تا جایی که رهبر معظم انقلاب بارها نقش رزمندگان همدانی را مورد تأکید قرار داده افرادی مانند شهید چیتساز، شهید مظاهری و شهید همدانی و خوش لفظ را مورداشاره قرار دادهاند و شمار زیادی از کتب به رشته تحریر درآمده توسط نویسندگان همدان به تفقد و تقریض رهبری متبرک شدهاند.
استان همدان با دارا بودن تنوع و کثرت سیاسی درعینحال هیچگاه در شمار استانهای پرتنش و اختلاف تلقی نشده عموم نمایندگان ولیفقیه در این استان و ائمه جمعه و جماعات آن واجد صفت پختگی و علاقهمند به اعتلای وحدت و توسعه استان بودهاند.
رفتار انتخاباتی مردم همدان از نوعی ثبات برخوردار بوده تکانش های احساسی و شعاری کمتری در آن دیده شده چنانکه قاطبه مردم همدان پیوند وثیقی با روحانیت و مراجع داشته هیچگاه در رفتار اجتماعی و سیاسی دچار افراطوتفریطهای مالوف نشدهاند.
جریانات خیریه و واقفان و معمران همدان از مشهورترینها در سطح کشور بوده بهتناسب نیازهای جامعه بر توسعه و آبادانی این دیار و کل کشور اهتمام گماردهاند.
یگانهای سپاه و ارتش همدان از نیروی زمینی تا توپخانه و رزهی نقش بارزی در بزنگاههای مهم دفاع مقدس داشتهاند و در کنار آن بسیاری از سیاستمداران مطرح کشور و افراد مهم در تثبیت نظام جمهوری اسلامی از خطه ولایتمدار همدان بودهاند و برخی هنوز در حال فعالیت و خدمت هستند و بدون شک این استان به سبب قاطبه مردم مؤمن و ولایتمدار خود همواره در شمار مناطقی بوده که وزنه تعادل و گرانیگاه ایجاد امنیت برای سراسر کشور محسوب شده و درازنای تاریخ و فرهنگ و شمار پر تعداد نخبگان، فرهیختگان، علما، دانشمندان و سرداران دلیر آن قابل قیاس با هیچ یک از استانهای کشور نیست.