چند سالی با قهر پی درپی آسمان با زمین، “آب” که مایه حیات است، دچار بیماری واگیر “کمبود” شده و حال در پی این قهر و کمبودها، بسیاری از مردم شهر اسدآباد آب را جاروی حیاط قلمداد کرده و با بیرحمی به آینده حیات زندگی تک تک افراد این جامعه، به جان این مایه حیات افتادهاند. ناگفته نماند البته بی تدبیریهای مسئولان هم در این کمبود مایه حیاتی نقش مهم داشته و حال که مدعی حیاتی بودن آب هستیم باید موزهوار از آن محافظت کنیم.
به گزارش عصرهمدان؛ در این که آب مایه حیات بوده و همواره در زندگی بشری تحت لوای این نعمت الهی است، هیچ مناقشه نیست؛ بازهم تکرار میکنم «آب مایه حیات است» اما در زمان کنونی اکثر مردم این دیار آب را جاروی حیاط قلمداد کرده تا مایه حیات؛
اگر امروز مدعی هستیم که این آب مایه حیات است و زندگی بشری به صورت غیرقابل انکاری به آن بسته، پس باید به صورت موزهوار و آکادمیک تری از آن محافظت کرد!
همانطور که همه ما میدانیم چند سالی است که به دلیل قهر آسمان با زمین، آب این نعمت لایزال الهی نیز دچار بیماری واگیردار «کمبود» شده است؛
به طوری که چندین سال است” موضوع آب و بحران ناشی از کمبود آن تبدیل به پرتیترترین اخبار رسانهها شده، اما آیا به بحران توجه شده است؟ آیا به جز ریزشهای جوی چیزهای دیگری به وجود آمدن این بحران کمک کرده است؟
اولین چیزی که ذهن انسان را به سمت خود متبادر میکند، این سؤالهای اساسی است که آیا مدیریت و برنامهریزیهای سازمان یافته و کار کارشناسی شده و بکارگیری ایده های بکر و خلاق برای پیشبرد این مدیریت نمیتواند تسکین هر چند کوچک برای این بیماری باشد!؟
آیا نظارت بر مجوزهای قانونی و غیرقانونی برای احداث چاههای کشاورزی و پرهیز از لابی گری شده است؟
آیا تشویق کشاورزان با استفاده از آبیاری بارانی و قطره ای و یا آموزش و آگاهی بخشی به شهروندان در مورد نحوه صحیح استفاده از آب صورت گرفته؟
آیا شستشوی ماشینها با آب غیر آشامیدنی صورت میگیرد؟
آیا هدایت آب روان و سطحی جداول درون شهری به سمت و سوی سد و یا تصفیه خانه انجام میشود؟
با توجه به ۳۰ درصد فرسودگی لوله های آب سطح شهر اقدامی برای کاهش هدر رفت آب صورت گرفته؟
آیا برای پیشگیری از شکستگی لوله های آب سطح شهر نگین به شهر گرفته شده؟
آیا برای نهادینه کردن مصرف هوشمندانه آب، مشترکین کم مصرف تشویق شدهاند؟
کم لطفی و کوتاهی درباره این مایه حیاتی صورت گرفته که تنها محصور به شهروندان و کم و زیاد کردن مصرف کردن آنها نیست؛ علت و معلولهای بسیاری در این زمینه دخیل بوده و هست که هیچ کدام قابل اغماض و چشم پوشی نیست و قطعا” پشت هر کمبود و نقصی یک بی تدبیری بوده است.
و شاعر چه خوب گفته که:
در عمق نگاه تشنهی آب در سورز و گداز دشت بی تاب
این جمله به گوش جان خطاب است تکلیف همه نجات آب است
آری به راستی که آب؛ تشنه نگاه منطقی و معقول ما به آن است اما این نگاه منطقی و معقول باید همه گیر و همگانی باشد تا بتوان دست به دست هم از بحران خارج شویم؛ یعنی اگر قرار است کاری کارستان انجام شود باید همه آحاد جامعه اعم از مردم عادی، مسئولان و متولیان آب در یک راستا و محور قرار گیرند.
انتهای پیام/ن