فاطمه بگزاده، نویسنده اسدآبادی نوشت: کاظمیها، همتها، باکریها، باقریها، متوسلیان و شهبازیها آقا مهندسهای دانشگاه آن سالها سینهای سپر کردند تا خرمشهر خرمشهر شد و امروز همه باید چون شهید سلیمانی ها باشیم چراکه خرمشهر همه ایران است و ایران هم حرم.
به گزارش عصرهمدان؛ نیروهای بعث عراق تانکهایشان را به مرز خسروی کشانده بودند. صدام همهی توانش را برای گرفتن خاک ایران جمع کرده بود کشورهایی که به خاطر پیروزی انقلاب اسلامی و رفتن رفیق شفیقشان محمدرضا پهلوی از خاک ایران، کسی که بیشتر به یک آمریکایی شباهت داشت تا یک ایرانی، کسی که تمام منابع مورد نیاز کشور را در اختیار آمریکا میگذاشت و هیچ گونه غرور ملی نسبت به خاک وطن نداشت، اینک همان دشمن روباه صفت که تا قبل از رفتن محمدرضا شاه برای ایران دلبری میکرد حالا با تسخیر لانهی جاسوسیاش به دست دانشجوهای پیرو خط امام شده بود. یار دیرین صدام حسین و ناز و عشوهو مهربانیهای خالهخرسیاش را برای سرکوب کردن انقلابی که باغبانی پیر به نام خمینی آن را به ارمغان آورده بود، به خاک عراق کشانده بود.
عراق علناً در اواخر شهریور سال ۱۳۵۹ وارد جنگ با ایران شد. انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران هنوز به آن مقاومت نرسیده بود خیلی از ارگانها و سازمانها آنطور که باید شکل نگرفته و منافقین در بیشتر شهرها دست به جنایتهای وحشتناک علیه مردم میزدند. هنوز خیلی از اطرافیان محمدرضا مانند بنیصدر در پی این بودند که انقلاب از هم پاشیده شود محمدرضا به کشور برگردد و مردم در تاریکی و ظلمت دست و پنجه نرم کنند.
کشور نه تجهیزات آنچنانی داشت و نه سلاحهای پیشرفتهای که بتواند در برابر دشمن آنطور که باید در همان ابتدا ایستادگی کند این حملهی ناگهانی درست یک سال بعد از انقلاب اتفاق افتاد و میتوان اسمش را گذاشت زجر روحی که دشمن میخواست به وسیلهی آن بر مردم ایران وارد کند و به همان دانشجوها و دانشآموزانی که برای آمدن انقلاب خونشان سنگ فرش خیابانهارا را رنگین کرد نشان بدهد که این انقلاب بر پا نمیماند و با اولین گلوله تانک از بین میرود.
اما کاظمیها، همتها، باکریها، باقریها، متوسلیان و شهبازیها آقا مهندسهای دانشگاه آن سالها سینهای سپر کردند به وسعت همهی دنیا با همان تجهیزات کم با همان سلاحهای نه چندان پیشرفته در قلههای بازی دراز، قلههای شنام از اندیمشک تا دو کوهه از خرمشهر تا اهواز از آبادان تا کرمانشاه مقاومتی کردند به اندازهی تمام شبهای گرم جزیرهی مجنون روزهای سرد تپههای کردستان و خم به ابرو نیاوردند و عاشقانه جنگیدند خم به ابرو نیاوردند تا همگی با هم نشان دهند پرچم ایران و ایرانی همیشه و همه جا بر تارک این جهان میدرخشد…
دشمن وارد خرمشهر شد. لحظهی سخت و اسفباری بود مردم خرمشهر بار و بندیل بسته و نبسته از شهر خارج شدند دشمن با حربهی غارت و تجاوز وارد خرمشهر شده بود میکشت و غارت میکرد و تجاوز جوانهایمان در همهی جبههها مشغول جنگ بودند به دشمن سلاحهای پیشرفته از سمت آمریکا داده میشد. نیروها خودشان را به خرمشهر کشانده بودند خرمشهر دیگر آن چهرهی زیبای قبل را نداشت حال دیگر خونین شهر بیشتر برازندهاش بود. نیروهای ایرانی ماهها پشت دروازهی خرمشهر ایستادند، جنگیدند، شهید شدند تا خونین شهر دوباره شد خرمشهر سوم خرداد ۱۳۶۱ با نام پرآوازهی محمد جهان آرا تا کنون زنده و ماندگار و جاوید در نقشهی ایران میدرخشد.
دیروز باکریها، همتها، هادیها، شهبازی ها از این خاک دفاع کردند تا خرمشهر خرمشهر شد و امروز حججیها، ترابیکمالها، ثامنیرادها، مصطفویها ایستادند و از خرمشهر دفاع کردند.
و امروزها همگی میشویم قاسم سلیمانی و از همهی ایران دفاع میکنیم. چرا که ایران خرمشهر است و خرمشهر همهی ایران و ایران حرم است.
فاطمه بگزاده
انتهای پیام/ن