• امروز : دوشنبه, ۵ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 25 November - 2024
5
یادداشت:

انتخاب اصلح، تثبیت دوباره نظام

  • کد خبر : 218204
  • 23 خرداد 1403 - 9:34
انتخاب اصلح، تثبیت دوباره نظام
کارشناس مسائل سیاسی در اسدآباد نوشت: امامین انقلاب در برابر حداقل‌گرایی غربی، حضور در پای صندوق‌های رأی فارغ از اینکه خروجی نهایی حاصل از صندوق‌های رأی چه فرد یا افرادی باشد، را تثبیت دیگری به اصل نظام می‌دانند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»؛ هوشنگ نادری در یادداشتی نوشت: انقلاب اسلامی دو وظیفه تعیین‌کننده را در حوزه حکمرانی انجام داده، گفت: یکی اینکه خوانشی عمل‌گرایانه از حضور تفکر شیعی در حوزه سیاست عمومی را معرفی کرد، یعنی اینکه در برابر دیدگاه‌هایی قشری که معتقد بودند، دین نمی‌بایستی در اداره امور جامعه دخالتی داشته باشد و با همین باور، مدیریت جامعه را به ظهور امام زما(عج) موکول می‌کردند، بر این نکته تاکید کردد که نمی‌توان نسبت به سرنوشت آدمی بی‌توجهی کرد و از هدایت عمومی جامعه و به ویژه دستگیری مستضعفان در مقابل مستکبران، ظالمان و فرصت‌طلبان غفلت کرد و دست بسته با برداشتی اشتباه از فلسفه منجی نهایی عالم(عج)، منتظر ظهور باقی ماند.

چرا که به باور شیعه حقیقی، ظهور الزاماتی دارد و به خودی خود اتفاق نمی‌افتد و بایستی برای تحقق ظهور تلاش نمود، تلاشی عملی برای پیاده‌سازی احکام قرآنی و سنت اهل بیت(علیهم السلام)، آن هم در نهایت تلاش و مجاهدت با لحاظ امکانات و مقدورات.

زیرا این امر قطعی الهی است که:
ان‌ الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (سوره رعد، آیه ۱۱)
از دیدگاه این خوانش از دین، با در نظر داشتن این امر که هدایت عمومی جامعه برای تعالی خود جامعه است، در نتیجه نمی‌توان از همراهی جامعه غفلت نمود و نمی شود تصمیم‌گیری‌های عمومی، بدون همراهی و تمایل عموم صورت پذیرد، با توجه به این حقیقت است که همواره امامین انقلاب سعی در آگاه‌سازی و همراهی جامعه داشته‌اند، از همین روی است که حضرت امام رحمه الله علیه، میزان را رای ملت معرفی فرمودند. زیرا مطلوب امام جامعه ملتی بیدار، آگاه و بصیر است. ملتی که به سرنوشت خود بی‌توجه باشد و نسبت به تحولات داخلی و جهانی غیر آگاه باشد، به وسیله دیگران مدیریت می‌شود. حضور در عرصه اجتماعی نشانه دغدغه‌مندی به سرنوشت خود و شناخت مناسب از تحولات درونی و بیرونی و چگونگی بازخورد آن بر روند پیشرفت یا پسرفت جامعه است. با این تعبیر از دیدگاه نگارنده این یاداشت، رهبری معظم انقلاب با حساسیتی قابل وصف در دوران زعامت خود، هم بسیار جهد بلیغ نموده‌اند تا جامعه نسبت به تکلیف حقیقی و تاریخی خود شناخت پیدا نماید و هم اینکه بصورت واقعی از حق خود دفاع نماید، که حضور حداکثری نماد مبرهن تعیین حق سرنوشت است.

دومین وظیفه ای که انقلاب اسلامی بر آن صحه گذاشت، مقابله با خوانش تحریف شده غرب از مردم‌سالاری بود.

نظام برآمده از انقلاب بورژوازی اروپایی که با تحقق انقلاب ۱۷۸۹ م فرانسه به جهان معرفی شد، در واقع خیزش زرسالاران نوکیسه اروپایی بر علیه کلیسا و نظام اشراف‌مداری بود که طبقه بورژوا را به رسمیت نمی‌شناختند، برای همین بایستی ارکان دین مسیحیت و اشرافیت بطور همزمان تخریب می‌گردید تا امکان برپایی نظامی نوین که حقوق این طبقه برکشیده مبتنی بر سرمایه را تامین نماید.

در این میانه مراجعه به ظرفیت‌های مردمی تا جایی روا بود که آن دو رکن(کلیسا و اشرافیت) تخریب شوند و نظام نو مستقر گردد، نه اینکه سرنوشت توده مردم برای طبقه زرسالار نوین که اصالت را بر بهره کشی بی حدوحصر از همگان گذاشته بود، اهمیت داشته باشد. برای طبقه بورژوا نیز مانند کلیسا و اشراف سنتی اروپا، مردم وسیله بودند و به این وسیله‌ها تنها زمانی مراجعه می‌شود که ضرورت آن پیش بیاید.

بنابراین جمهوری اسلامی با معرفی مردم‌سالاری دینی و استقبال از حضور همیشگی عموم جامعه در تحولات اجتماعی، گونه حقیقی نظام مردم‌سالاری را معرفی نمود و طبیعی بود که این اقدام مطلوب نظر جهانخواران غربی نباشد.

با این نمونه از مردم سالاری که همراهی عامه، ایدآل و مطلوب تصور می‌شود و از حضور حداکثری استقبال می‌گردد، و سعی در فراهم سازی بستر حضور همیشگی است، و با گونه غربی آن متفاوت است، طبیعی است غرب که رویه‌ای مغایر را برگزیده و عمل می‌کند و بر حضور حداقل‌ها بسنده می‌نماید تلاش دارد تا مطلوب خود را بر جامعه ما تحمیل نماید.

البته نمی‌توان این واقعیت را از دیدگان مردم پنهان داشت که همان جریانی که با نگاه متصلب و قشری خود، معتقد بودند نمی بایستی در حوزه سیاست عمومی ورود کرد، بعد از تحقق انقلاب و استقرار نظام حکمرانی مردم‌سالاری دینی، این بار با اصل مردم سالاری دینی مخالفت کنند و در تعیین سرنوشت جامعه، مراجعه به آرا عمومی را امری اشتباه و بیهوده معرفی نمایند.

چرا که به باور این بخش افراد، قاطبه مردم از حداقل‌های شناخت برخوردار هستند، پس همواره در نوع انتخاب خود اشتباه خواهند کرد، پس برای جامعه بایستی رفتاری قیم گونه داشت‌.

از همین روی متاسفانه شاهد هستیم دو جریان وابسته به غرب و متحجران و قشری مسلکان با حضور حداکثری مخالفت کرده اند.

جریان وابسته سعی نموده یک طبقه نوکیسه همطراز بورژواهای غربی با همان آبشخور فکری را بر حیات اجتماعی ایرانیان مسلط نماید و با همسویی غرب مدیریت جامعه را در دستان خود خود داشته باشد، و از نظر این‌ها در یک هماهنگی برنامه‌ریزی شده، حضور حداکثری و اقدام برای تعیین سرنوشت امری نابیوسیده معرفی می‌گردد و همزمان با این جریان، قشریونی که باور به قیمومیت نسبت به عامه دارند نیز حضور حداکثری را امری واهی معرفی می کنند.

امامین انقلاب در برابر حداقل‌گرایی غربی، ویژه‌خوارگی نوکیسگان وابسته درونی، و عزلت‌گرایان قشری مسلک، همواره بر حضور حداکثری تاکید ورزیده و بصورت قاطع از حق انتخاب عموم جامعه حمایت نموده‌اند و با اطمینان و اعتماد قلبی شایان توجه، حضور در پای صندوق‌های رای را فارغ از اینکه خروجی نهایی حاصل از صندوق‌های رأی چه فرد یا افرادی باشد، این حضور را رأی مردم به اصل نظام معرفی فرموده‌اند.

البته باید بدانیم این نگاه موسع امامین انقلاب، تکلیف انتخاب صحیح را ساقط نمی‌نماید، چرا که ضرورت دارد مردم آگاه و هوشمند ایران اسلامی، برای ناامیدسازی دشمنان خارجی، ویژه‌خواران وابسته به غرب داخلی و قشریون متصلب، به منظور لبیک گفتن به دعوت امام جامعه، پاسداشت راه امام راحلمان رحمه الله علیه و حفظ حرمت خون شهدای گرانقدرمان، یکبار دیگر پای صندوق‌های رای حضوری مقتدرانه داشته باشند و با انتخاب صحیح خود مهر تثبیت دیگری به اصل نظام و بیمه نمودن روند اصولی، ارزشی و آرمانی انقلاب اسلامی بزنند.

 

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=218204

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
به نظر من !!!

10 − هشت =