• امروز : شنبه - ۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024
1
جریان‌شناسی تروریسم قوم‌گرا

وقتی سوسیالیسم عربی و سلفیت به هم می‌رسند

  • کد خبر : 1797
  • 02 مهر 1397 - 14:02
وقتی سوسیالیسم عربی و سلفیت به هم می‌رسند

راز اینکه عمل تروریستی اهواز را هم سوسیالیسم عربی گردن می‌گیرد هم داعش، در ماهیت اصلی و نقطه اشتراکی است که دو جریان کاملاًً متناقض قوم‌گرای افراطی و سلفی‌گری را به هم می‌رساند و آن نقطه اشتراک، منبع تامین‌کننده مالی و خط‌دهنده اصلی این دو جریان به ظاهر متضاد است.

به گزارش عصر همدان، برای همه ما ایرانیان عادی از هر قوم و مذهب پیش آمده که از دیدن یک رسم خاص قومی هموطنان خود یا شنیدن ترانه‌ای به زبانی دیگر حتی بدون دانستن معنای دقیق کلمات لذت برده‌ایم، «متعصب قوم‌گرا» اما این را نمی‌فهمد برای او هر ترانه و سروده و شعری طنین افزایش بلاهت و سیگنالی در راستای اثبات تفکرات متعصبانه و شوونیستی است.

مهملات ضد و نقیض و اباطیل رنگ و رو رفته مبنی بر ریشه‌های تاریخی فلان منطقه و حماسه‌های افسانه‌ای بهمان شهر و استان از پستوهای گردگرفته تاریخ غیر مستند بیرون کشیده شده و در فضای اینترنتو ماهواره جان دوباره می‌گیرند یکی از برتری زبان فلان قوم می‌گوید و دیگری از اصیل‌تر بودن بهمان نژاد سخن می‌راند و یکی دیگر به استناد اباطیل فلان به اصطلاح کارشناس خارج‌نشین می‌گوید صاحبان اصلی فلان دیار بهمان قوم بوده‌اند و آن یکی لیستی از فتوحات افسانه‌ای و القائات اسطوره‌ای را برای اثبات برتری منطقه خود فهرست می‌کند.

انبوه ترانه‌ها و اشعار مبتذل در این آوردگاه خرافه و جهل به جنگ هم می‌روند و فریادها و فحاشی طرفین علیه هم انسان را به یاد تلاش‌های نازی‌ها برای نسل‌کشی یا فعالیت‌های صهیونیست‌ها برای جعل و محو تاریخ می‌اندازد.

پیدا کردن منطق و استدلال در انبوه این مهملات کار بسیار سختی است گروهی بر این که زبان آنها مادر سایر زبان‌های منطقه است استدلال می‌کنند و کسانی واژگان به عاریت رفته در زبان قوم‌های دیگر را مایه افتخار می‌دانند، طرفداران به کار بردن یک اصطلاح در مورد اهالی یک منطقه علیه مخالفان آن لشگرکشی می‌کنند و بریده‌های کتاب‌های موهوم و قطعاتی از سخنرانی صاحبنظران تقطیع شده برای اثبات بطلان طرف مقابل به کار گرفته می‌شود.

گروه‌ها و جمعیت‌های مثلا فرهنگی و تشکل‌ها و حتی جریانات سیاسی بر مبنای قومیت و تفکیک و گریز از مرکز شکل می‌گیرد و نفوذی‌های بیگانه ذیل این فعالیت‌های به اصطلاح فرهنگی، عقاید تفرقه‌انگیز خویش را پیش می‌برند، کار تا بدانجا بالا می‌گیرد که شهری علیه شهری دیگر و منطقه‌ای علیه شهرستان شدن منطقه‌ای دیگر صف‌کشی می‌کند، جوک‌های قومی و نژادی ساخته می‌شود، آمارها و نقشه‌های جعلی به نمایش درمی‌آید، رسم‌الخط‌های جدید ابداع می‌شود، هر نماد و نشانه‌ای از دیگر اقوام به سخره گرفته می‌شود، گروه‌های فشار غیر رسمی تشکیل می‌شود، مهاجران به منطقه‌ای مورد آزار قرار می‌گیرند، هر سیاست و اقدامی از دریچه نگاه تنگ قومیت معنایی دیگر می‌یابد و اقدامات خیرخواهانه «شر» و فعالیت‌های مخرب «خیر» تصویر می‌شود و تعصبات تشدید شده افراد متعصب، از پاداش‌های اجتماعی و تایید جماعت پوپولیست بهره‌مند می‌شود.

در این بازار مکاره سخنان عقلای طرفین شنیده نمی‌شود که در قرن بیست و یکم و عصر مرزهای شیشه‌ای اساساً هیچ امنیت و آرامشی بدون تحقق آرامش همسایه ممکن نیست، متعصبان قابلیت درک این را ندارند که اساساً گزارشات تاریخی تنها به جهت رهنمون شدن به شیوه‌های درست اندیشیدن و تجربه کسب کردن ارزش دارند و فی نفسه دارای ارزش دقیق علمی نیست، نصیحت ناصحان ناشنیده می‌ماند که در جهان امروز هیچ قوم و نژاد و زبانی کاملاًً پیراسته از تداخلات اقوام و نژادها و مذاهب دیگر نیست و جاهلان فراموش می‌کنند که همین همسایگان برای حفاظت از ناموس و جان و مال آنها چه خون‌ها که نداده‌اند چون متعصب نمی‌تواند قبول کند که ایران با همه تنوع قومی و مذهبی آن است که رنگارنگ و زیبا و پویاست و فرزندان این دیار از هر قوم و مذهب دست در کار آبادانی و سرافرازی آن دارند و دست بر قضا امروز همین کشور پرتنوع سری بلند در تمام معادلات قدرت دارد که مدیون اتحاد و انسجام ملی آن است.

یکی از باکو خط می‌گیرد و دیگری سر در آخور اسرائیل دارد و آن یکی را دهه‌هاست کشورهای عربی منطقه ساز کرده‌اند سردمداران اصلی حقوق خود را می‌گیرند و در کشورهای غربی اقامت و با جاسوسان و سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه دید و بازدید می‌کنند اما پیروانی نادان اینسو یکدیگر را به خاک و خون می‌کشند.

این شیفتگی قومی با تحریکات بیگانه تا بدانجا بالا می‌گیرد که برخی از ابله‌ترها دست به اسلحه می‌برند و سرکرده‌های آنها ساعات شرعی و اعیاد و حیات و ممات و نمادها و افتخارات و تفسیر خود از جهان را با افق کشوری دیگر تنظیم می‌کنند.

شاید باور آن عجیب باشد که برخلاف تبلیغات رایج دنیای مدرن مبنی بر اینکه «کودکی که نواختن ساز یاد بگیرد اسلحه دست نخواهد گرفت» تاریخ موسیقی آمیخته با انواع خشونت‌ها و آدم‌کشی‌هایی است که گاه در شکل افراط‌های فرقه‌ای و گاه به شکل ناسیونالیسم و قوم‌گرایی جنون‌آمیز خود را متجلی کرده است.

در حدی که به این جستار مرتبط است اشاره کنیم که استفاده آمریکاییان از موسیقی هارد راک، جازهای تند و هوی‌متال برای شکنجه زندانیان گوانتانامو یا دیوانه کردن مخالفان در جهان، ریشه در اقدامات نازی‌ها در اردوگاه‌های کار و شکنجه سفید برای فروپاشی اسرای دوران جنگ سرد داشته اما در پیگیری رد خشونت موسیقی حتی به دوران قبل از تاریخ مدرن می‌رسیم که شیپور اریحا برای ایجاد رعب و وحشت در قلب سپاه دشمن استفاده می‌شد و تمام اقوام در زمان جنگ شیپورها و طبل‌های ویژه خود را داشتند و بعدها در دوران جنگ جهانی و شورش‌های خشونت‌آمیز نیز موسیقی‌های متناسب برای روحیه بخشی و افزایش خشونت مبارزان و شورشیان کاربرد داشته است.

این چنین است که دشمن آگاهانه هر سروده و موسیقی محلی و حتی نام‌ها و غذاها و رسوم را مصادره کرده هر شعر زیبای قومی و هر شاعر و دانشمند و صاحبنظر از یک منطقه و دیار را از کارویژه اصلی تهی کرده آن را چماقی بر سر دیگر اقوام می‌کند و به ابزاری برای تهییج جریانات پوپولیستی و افراط‌ها و تعصبات عوام‌گرایانه قومی بدل می‌سازد و کسی هم توجه ندارد که اساساً در طول تاریخ این تفکیک‌ها معنا نداشته و تمام ایرانیان غیور از عرب، کرد، ترک، لر، بلوچ، ترکمن و … همواره مام میهن و جغرافیای ایران بزرگ را محمل رشد اندیشه خود دانسته در عین پایبندی به قومیت یا مذهب خود هیچ گاه ساز مخالف ساز ایران کوک نکرده‌اند.

*ایران همواره ایران بوده است

متعصبان توجه ندارند که ایران ایرلندی نداشته که مستعمره آن بوده باشد یا انگلستان نیست که هندوستان را اشغال کرده باشد ایران همواره ایران بوده، چه آن زمان که تاجیکستان و بحرین و بخش‌هایی از هندوستان را شامل می‌شده یا آن گاه که قسمت‌هایی از ارمنستان و جمهوری آذربایجان و نخجوان امروزی و گرجستان از آن جدا شده، ایران هیچ گاه مستعمره نبوده و استعمار نکرده که دیگران مرزهای آن را رسم کرده باشند یا تکه‌ای به زور به آن چسبیده باشد ایران همواره به سبب حوزه نفوذ زبانی و فرهنگی خود ایران بوده و تمام زبان‌ها و اقوام و آیین‌ها و گویش‌های متنوع را در دل این گستره فرهنگی جای داده بوده است چنانکه در مقاطعی از تاریخ حتی زبان رسمی این کشور عربی یا مذهب جماعت بیشتری از مردم اهل سنت بوده اما باز ایران ایران بوده و دارای یکپارچگی فرهنگی و تمدنی.

در واقع برخلاف وطن‌دوستی معقول که خود را در قالب خدمت صادقانه، وجدان کاری، یاری به هموطن، جانفشانی برای حفاظت از جان و مال هموطن و تلاش برای اعتلای میهن در ابعاد علمی و توسعه و رونق اقتصادی نشان می‌دهد و حتی در ابعادی کلان‌تر ضمن حفظ مولفه‌های اقتدار، صلح را برای همه جهان و ابنابشر می‌خواهد.

شکل افراطی و مبتذل ناسیونالیسم گروه‌های سیاسی و فرهنگی با گرایشات قومی و شونیستی را تحریک کرده، در ذیل آن انواع و اقسام گفتمان‌های سطحی، ترانه‌ها و داستان‌ها و افسانه‌های بی‌بنیاد به ظاهر قومی پیرامون حماسه‌های کاذب و قهرمانی‌های بزرگنمایی شده را با هدف تحقیر دیگر اقوام و توسعه افتراق و نفرت ترویج می‌کند.

همچنین مرز ظریفی بین ترویج وطن‌دوستی شریف و انسانی با ناسیونالیسم و پان‌قومیسم افراطی وجود دارد و اگر محصولات فرهنگی این حوزه نه به دست متخصصان و کارشناسان دلسوز و دارای عمق نگاه که به دست پوپولیست‌ها و عوام‌گرایان تولید شود خطر ظهور و بروز جریانات افراطی قومی و مذهبی مرکزگریز را مضاعف می‌سازد چنانکه یک سرود یا ترانه حماسی می‌تواند انسجام و قوام تمام اقوام و مذاهب ذیل فرهنگ مادر را رقم زند یا منجر به ایجاد حس نفرت در برخی اقوام دیگر میهن شود.

*پوپولیسم از اسب قوم‌گرایی افراطی سواری می‌گیرد

پوپولیست‌ها از طریق تبلیغات خود به برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی اشاره می‌کنند و اصرار دارند که این مطالبات در بستر سیاست‌های وحدت‌بخش تحقق نمی‌یابد آنها در مرحله بعد این مطالبات را با تعصبات عوامانه همراه کرده با معجونی خلسه‌آور از امثال و حکم و داستان‌های بی پایه حماسی و موسیقی تهییجی و اشعار مبالغه‌آمیز پیرامون گروه هدف در هم آمیخته به همراه انبوهی از اطلاعات و اخبار و تحلیل‌های نادرست به عنوان غذای فکر بر سر میز اقوام و به ویژه طبقات کمتر تحصیلکرده می‌گذارند و این اتمسفر آن قدر تقویت می‌شود که عقلا و کتاب‌خوان‌ها هم توان مخالفت با آن را از دست می‌دهند.

این اما تمام ماجرا نیست جریانات قوم‌گرایانه افراطی و پوپولیستی در یک نقطه به هم می‌رسند چنانکه در همین بحث اقدام تروریستی اخیر اهواز می‌بینیم گروهکی که ریشه خود را در سوسیالیسم التقاطی عربی و جریان بعث می‌داند برای افزایش جذابیت در مقطع پیش از انقلاب مسئله فلسطین و ستیز با امپریالیسم را هم به لیست تبلیغات خود اضافه کرده بوده و بعدتر در دهه ۷۰ مدعی تکثر و جامعه باز می‌شود و سپس در دهه ۸۰ با چرخشی عجیب برای جذب نیروهای سرخورده مذهبی و مطابق با توصیه سردمداران خارجی تامین‌کننده سرمایه، به سمت وهابیت غش کرده از جایی سر درمی‌آورد که عمل تروریستی آنها را هم خودشان گردن می‌گیرند هم داعش و راز این ماجرا در ماهیت اصلی و نقطه اشتراکی است که دو جریان کاملاًً متناقض شوونیسم افراطی عربی و سلفی‌گری را به هم می‌رساند و آن نقطه اشتراک، منبع تامین‌کننده مالی و خط دهنده اصلی این دو جریان به ظاهر متضاد است.

تخم جریان قوم‌گرایی افراطی در خوزستان را کشورهای بیگانه در زمان قاجار کاشتند که ایران ملوک‌الطوایفی و تحت عنوان ممالک محروسه اداره می‌شد و بعدها عثمانی‌ها شیخ خزعل را در خوزستان بر سر کار آوردند و از طریق ارتباط با متنفذان محلی در روند قدرت گرفتن اشخاص وابسته منشا اثر شدند هرچند بعدتر رضاخان شیخ خزعل را سرکوب کرد و فرزند وی هم بسیاری از سران این جریانات را اعدام کرد اما این جریانات هیچگاه در ایران قدرت نداشتند و بعضا حتی در زمان تضعیف قدرت مرکزی، توسط بزرگان قبایل و عشایر طرد می‌شدند و این چنین است که جریان قوم‌گرایی افراطی و تجزیه‌طلب سوار بر امواج اجتماعی شده گاه در ذیل حرکت‌های عمومی برای مطالبات اقتصادی مطامع خود را مستتر و القا می‌کنند و گاه یک حرکت خاص را به خود نسبت می‌دهند و زمانی نیز دست به اقدامات کور و بی هدف می‌زنند تا پیکر بیجان خود را جاندار جلوه دهند.

در طول تاریخ نوعی بده بستان فرهنگی بین ایران و عراق وجود داشته که به ویژه بین شیعیان دو کشور و متاثر از حوزه‌های علمیه و هدایت‌های مراجع تقویت شده و جمعیت کثیری از ایرانیان ساکن بصره و کربلا و دیگر شهرهای عراق بوده‌اند و حتی بسیاری از بازاریان عراقی از قدیم‌الایام توان تکلم به فارسی را نیز داشته‌اند و ایرانی‌های خوزستان نیز اکثرا عربی را می‌فهمند، در دوران حکومت صدام اما تحت القائات گروهک‌های تجزیه‌طلب سعی بر کمرنگ کردن این پیوندهای دو ملت و تقویت نگرش‌های افراطی شد و تعداد کثیری از این عراقیان ایرانی‌الاصل را به اجبار به ایران کوچاندند که «معاودین» نامیده شدند و پس از سقوط صدام بسیاری از آنها به عراق بازگشتند و اتحاد دو ملت را می‌توان در ایام اربعین به محک آزمون سپرد.

در ذیل جریانات بعث اما گروهک‌های تجزیه‌طلب ناصری و پان‌عربی تغییر ماهیت داده ناسیونالیسم و شوونیسم خود را بر نوعی سوسیالیسم غیر علمی سوار کردند که شبیه به اکثر گروهک‌های التقاطی آن زمان کاملاًً فاقد اصالت و ماکیاولیستی و وابسته به بیگانه بود.

بعد از بروز بیداری اسلامی و رشد جریان مقاومت در منطقه بار دیگر سعودی‌ها و برخی از دیگر کشورهای منطقه سعی در زنده کردن این جریانات تجزیه‌طلب کردند و ماهیت آنها را به سمت نوعی افراطی گری سلفی و اتحاد با اسلام آمریکایی-سعودی سوق دادند.

درست به همین دلیل است که از سال‌ها پیشتر و در ذیل برخی احزاب منحله وقت جریاناتی در خوزستان رشد پیدا می‌کند که بر تنور اختلافات قومی دمیده و حوادث و وقایعی را رقم زده و مستمرا تخریب اموال عمومی و خط دادن به نا‌آرامی‌ها در ذیل آن دنبال می‌شود.

این جریانات در منطقه انواع و اقسام شایعات و دروغ‌ها را با هدف وخیم جلوه دادن شرایط خوزستان القا می‌کنند و با بی‌اثر ساختن تلاشها برای حل مشکلات در برهه‌ای تخریب لوله‌های نفت و در مقطعی دیگر تخریب لوله آب را هدایت می‌کنند و انواع القائات تفرقه‌انگیز و تهمت به شخصیت‌های محلی و حتی سرقت را هم تئوریزه می‌کنند.

این گروهک‌ها در برهه‌ای تغییر ماهیت داده با توجه به خط مشی القائی سعودی‌ها تبلیغات مذهبی بر روی مطالب اختلاف‌انگیز بین شیعه و سنی را مدنظر قرار داده و بدون توجه به این که اعراب خوزستان از ابتدا محب اهل بیت بوده‌اند با استفاده از زبان عربی اقدام به پخش و توزیع کتابها، برنامه‌های رادیویی و ماهواره‌ای سطحی و اختلاف انگیز می‌کنند و تا بدانجا پیش می‌روند که در سال ۸۴ سلسله بمب گذاری‌ها و اقدامات تخریبی را انجام داده و تعدادی از هموطنان را به شهادت می‌رسانند و همچنین مناسبتها و اعیاد را مطابق با عربستان اعلام عمومی کرده با انتشار نامه‌های اداری جعلی تحریک اقوام را دنبال می‌کنند.

بی دلیل نیست که درست در ایام یکسره کردن کار جریانات تکفیری سوریه و رشد جریان مقاومت در عراق، لبنان و یمن به یک باره تبلیغات ضد عراقی رشد پیدا کرده افرادی در ظاهر ایران‌گرایی و باستان‌گرایی و دیگرانی در هیئت دلسوز اعراب ترویج عقاید باطل افراطی را در دستور کار قرار می‌دهند و با هدایت بیگانگان حملاتی به اماکن اداری ایران در خاک عراق صورت می‌گیرد که با حضور راستین مردم عراق به سرعت خاموش می‌شود.

دشمن وقتی به در بسته می‌خورد تنها تیر ترکش خود را به میدان آورده هسته‌های تروریستی را فعال می‌کند تا مثلا به خیال خود بتواند ناامنی و اغتشاش را در منطقه حاکم سازد چنانکه در کردستان کومله و دموکرات تقویت می‌شوند و در خوزستان تروریست‌های تجزیه‌طلب.

مردم هوشیار اما علیرغم همه مشکلات شدت انزجار خود را از اقدامات کور تروریست‌ها هویدا می‌کنند و این اقدام نیز همانند بارها و بارها بمب‌گذاری و ترور و کشتار افراد بیگناه لکه ننگی را بر دامان دشمنان این مرز و بوم می‌نشاند و اتحاد روزافزون تمام اقوام و زبان‌ها و مذاهب ایران اسلامی را دوچندان می‌سازد که ایرانیان هر بحث و مطلبی که داشته باشند در برابر دشمن متحدند و از خون فرزندان خود نمی‌گذرند.

لینک کوتاه : https://asrehamedan.ir/?p=1797
  • دیدگاه‌ها برای وقتی سوسیالیسم عربی و سلفیت به هم می‌رسند بسته هستند

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.